_______________________________________________________________
هو العليم
در این حدیث شریف امام سجاد علیه السلام به تبیین ویژگی ها و صفات مومن حقیقی پرداخته اند.
_______________________________________________________________
معرّفي مؤمن حقيقي توسّط امام سجّاد عليه السّلام
حضرت سيّد السّاجدين و زين العابدين عليّ بن الحسين عليهما السّلام ميفرمايند:
إذا رَأيتُم الرّجُلَ قَد حسُنَ سَمْتُه و هَديُه و تَماوتَ في مَنطِقِه و تَخاضَعَ في حَركاتِه فرُوَيدًا لا يَغُرّنّكُم! فما أكثرَ مَن يُعجِزُه تَناوُلُ الدّنيا و رُكوبُ الحَرام مِنها لِضَعفِ نِيّتِه و مَهانَتِه و جُبنِ قَلبِه، فنَصَب الدّينَ فَخًّا لَها، فهُو لا يَزالُ يَختُلُ النّاسَ بظاهرِه، فإن تَمكّنَ منْ حرامٍ اقْتحَمَه.
و إذا وجَدتُموه يَعِفُّ عَن المالِ الحَرامِ فرُويدًا لا يَغُرنَّكم! فإنّ شَهَواتِ الخَلقِ مُختلِفةٌ، فما أكثَر مَن يَنبُوا عَن المالِ الحَرامِ و إن كَثُر، و يَحمِلُ نَفسَه علَي شَوْهاءَ قَبيحَةٍ، فيَأتي مِنها مُحرَّمًا.
فإذا وجَدتُموه يَعِفُّ عَن ذلكَ فرُويدًا لا يَغرّنَّكُم! حتّي تَنظُروا ما عُقدَةُ عَقلِه، فَما أكثَر مَن تَرَك ذلِك أجمَع ثُمّ لا يَرجِع إلي عقلٍ متينٍ فيَكونُ ما يُفسِدُه بجَهلِه أكثَر مِمّا يُصلِحُه بِعَقلِه.
فإذا وَجَدتُم عَقلَه مَتينًا فرُوَيدًا لا يغُرّنّكُم! حتّي تَنظُروا أ معَ هَواهُ يَكونُ علَي عَقلِه أم يَكونَ معَ عَقلِه علَي هَواهُ؟ و كَيفَ مَحبّتُه للرِّياساتِ الباطِلَة و زُهدُه فيها، فإنّ في النّاسِ مَن خَسرَ الدّنيا و الآخِرةِ فيَترُكُ الدّنيا لِلدّنيا، و يَرَي أنّ لَذّةَ الرِّياسَةِ الباطِلَة أفضَلُ مِن لَذّةِ الأموالِ و النَّعَم المُباحَة المُحلَّلةِ؛ فيَترُكُ ذلِك أجمَعَ طَلبًا لِلرِّياسَةِ حتّي إذا قِيلَ لَه اتّقِ اللَهَ أخَذَتهُ العِزّةُ بالاثمِ فَحَسبُه جَهنّمُ و لَبئسَ المِهادُ.
فهُو يَخبِطُ خَبطَ عَشواءَ يَقودُه أوّلُ باطِلٍ إلي أبعَدِ غاياتِ الخَسارَةِ و يَمُدّهُ رَبُّه بَعدَ طَلَبِه لِما لا يَقدِر علَيهِ في طُغيانِه. فهُو يُحِلُّ ما حَرّمَ اللهُ و يُحَرِّم ما أحَلّ اللَهُ، لا يُبالِي ما فاتَ مِن دِينِه إذا سَلِمَت لَه رِياسَتُه الّتي قَد شَقِيَ مِن أجْلِها، فاُولَئكَ الّذِينَ غَضِبَ اللهُ علَيهِم و لَعنَهم و أعَدَّ لَهُم عَذابًا مُهينًا.
ولكِنّ الرّجُلَ كُلَّ الرّجُلِ نِعمَ الرّجُلُ هوَ الّذي جَعلَ هَواهُ تَبَعًا لأمرِ اللَهِ و قُواهُ مَبذولَةً في رِضَي اللَهِ، يَري الذُّلَّ معَ الحقّ أقرَبَ إلي عِزِّ الأبَد مِن العِزِّ في الباطِل، و يَعلَمُ أنّ قَليلَ ما يَحتَمِلُه مِن ضَرّائها يُؤدّيهِ إلي دَوامِ النّعيمِ في دارٍ لا تَبيدُ و لا تَنفَذُ، و أنّ كَثيرَ ما يَلحَقُه مِن سَرّائها إن اتّبعَ هَواهُ يُؤدّيهِ إلي عَذابٍ لا اْنقِطاعَ لَه و لا يَزولُ.
فَذلِكُم الرّجلُ نِعمَ الرّجلُ؛ فَبِه فتَمسَّكوا و بسُنَّتِه فاقْتَدوا و إلي ربِّكم فِيه فتَوسَّلوا فإنّهُ لا تُردَّ دَعوَةٌ و لا يُخَيَّبُ لَه طَلَبةٌ.
«اگر مردي را ببينيد كه طريقه و روش او نيكوست، و گفتار خود را آهسته و آرام نموده، و سخن خود را ضعيف و ملايم نشان دهد و در كارها و حركاتش خود را خاضع و فروتن جلوه دهد، فوراً به او گرايش پيدا نكنيد! دست نگاه داريد، توقّف كنيد كه شما را گول نزند! زيرا چه بسيار كساني هستند كه به علّت سستي نيّت و پستي هويّت و ترسو بودن، دلشان از رسيدن به دنيا و ارتكاب كارهاي حرام عاجز ماندهاند، و بدين جهت دين را دام وصول به دنيا و وسيله صيد وصول به مادّيات و شهوات قرار ميدهند؛ مردم را به ظاهر آراسته خود ميفريبند و چنانچه به چيز حرامي دست يابند با تمام مشقّت و تكلّف خود را بدان ميرسانند و دست ميآلايند.
و اگر ديديد كه آن مرد از مال حرام اجتناب ميورزد و دست بدان نميآلايد پس باز صبر كنيد! و در گرايش به او مبادرت نكنيد كه شما را فريب ندهد! چون خواستهها و تمايلات نفساني مردم مختلف است؛ زيرا كه چه بسياري از مردم از به دست آوردن مال حرام گرچه فراوان باشد دوري ميكنند، وليكن ارادة خود را از راه زنا و اعمال شنيعه باز نميدارند، و نفس خود را بر ورود بر يك زن زشت كريه المنظر فرود آورده و از راه حرام با او آميزش ميكنند.
و اگر آن مرد را چنين يافتيد كه از اين عمل زشت هم دوري ميكند باز شكيبا باشيد! و در گرايش به او شتاب نكنيد كه مبادا شما را گول زند! تا خوب بنگريد كه گره و بستگي عقلاني او چطور است؟ و مركز تصميمگيري تفكيري او چگونه است؟ چون بسياري از مردم هستند كه از روي آوردن به دنيا و ارتكاب محرّمات و وصول به اموال حرام و اعمال آميزشي جنسي خودداري نموده و عفّت به خرج ميدهند، وليكن داراي عقل متين و فكري استوار نيستند؛ و بنابراين مفسدة كارهائي را كه انجام ميدهند بيش از مصلحت آنست؛ چون بر پاية جهالتي كه دارند مفسدهاي ميآفرينند بيشتر از مصلحتي كه پديدة عقل و درايتشان است.
و اگر عقل او را نيز متين و استوار يافتيد باز زود اقدام بر پيروي و تبعيّت نكنيد! تا آنكه او را بنگريد كه آيا با هواي نفس خود متّحد شده و برعليه عقلش قيام كرده است؟ و يا آنكه با عقلش متّحد شده و با هم برعليه هواي نفس امّاره به پا خاستهاند؟ و ديگر ببينيد كه آيا نسبت به رياستهاي باطله دنيويّه اشتياق و رغبت دارد، يا آنكه بيرغبت و ميل است؟ چون در ميان تودة مردم افرادي يافت ميشوند كه هم دنيا و هم آخرت هر دو را باختهاند؛ دنيا را براي وصول به دنيا ترك گفتهاند و پنداشتهاند كه لذّت رياستهاي باطل از لذّت اموال حرام و نعمتهاي مباح و حلال بيشتر است، و بنابراين براي نيل به رياستهاي باطل از همة اينها گذشتهاند. و اگر به آنها گفته شود: از خدا بپرهيز! مقام خودخواهي و عزّت كاذب او را به گناه ميكشد؛ پس جهنّم براي او بس است و حقاً بد جايگاهي است.
اين چنين فردي چون آدم يك چشمي پيوسته در امور بدون بصيرت و درايت است، و اوّلين گامي كه به باطل بردارد او را به آخرين مراتب خسران و زيان ميكشاند. و پس از آنكه نميتواند به منويّات خود برسد، پروردگارش او را در طغيان و سركشي ممتدّ ميبرد، و در اين صورت آنچه را خدا حرام كرده است حلال ميشمرد، و آنچه را خدا حلال كرده حرام ميشمرد؛ و اگر رياست باطلش كه بدنبالش ميرود و براي وصول به آن خود را به مهالك انداخته و به شقاوت رسانده است سالم بماند، باكي در از بين رفتن دينش ندارد؛ پس اين افراد كساني هستند كه خدا بر آنها غضب نموده و به آنان صلاي دورباش زده و عذاب ذلّتآميز و تحقيرانگيز برايشان مهيّا ساخته است.
وليكن مرد، تمام مرد، نيكو مرد آن كسي است كه هواي نفس و درخواست خود را تابع امر خدا نموده است و قواي خود را در راه رضاي خدا مبذول داشته است؛ و ذلّت را با وجودِ داشتن حقّ، به عزّت ابديّه نزديكتر مييابد از عزّتي كه با باطل به دست ميآيد. و به يقين ميداند كه گرفتاريهاي كم و ناچيز دنيا كه براي رضاي خدا آنها را تحمّل ميكند، او را به دوام نعمتهاي ابديّه خداوند در بهشتي كه خرابي و فناء و نيستي ندارد خواهد رسانيد. و نيز ميداند كه اگر از هواي نفس امّاره خود پيروي كند بسياري از خوشيهائي كه در دنيا ميبرد او را به عذاب ابديّه خداوند كه زوال و انقطاع ندارد خواهد كشانيد.
پس بنابراين بدانيد كه مرد تمام عيار چنين مردي است؛ مرد نيكو، پسنديده و استوار چنين مردي است؛ پس حتماً به او تمسّك كنيد و بر رويّه و منهاج و سيرة او اقتدا نمائيد و بوسيلة او بسوي پروردگارتان متوسّل شويد! چون درخواست و دعاي او ردّ نميشود و طلب و خواهش او دچار حِرمان نميگردد.»[2]
امام سجّاد عليه السّلام راه شناسائي افراد را معاشرت و مراوده با آنها ميداند
در اين روايت شريفه حضرت سجّاد عليه السّلام بخوبي از نقاط ضعف و امور سلبيّه در يك چنين فردي پرده برميدارند. و مطلب را بر محور حبّ و نفع شخصي و رعايت مصالح فردي و حفظ شخصيّت و انانيّت در ارتباطات اجتماعي و معاشرت با افراد قرار ميدهند.
معاشرت و مراوده و مصاحبت با اين افراد انسان را به مسائل باطني آنها و اسرار مخفيّه در نفوس ايشان آشنا ميسازد، و اين همان مطلبي است كه تمام بزرگان راه و مربيّان اخلاق بدين مسأله هشدار دادهاند و ما را برحذر داشتهاند و از خطر اين دام سخن راندهاند، و حجّت را بر همة ما تمام كردهاند و جاي هيچگونه عذر و بهانهاي باقي نگذاشتهاند.
-----------------------------------------------
1ـ معادشناسي، ج 7، ص 317؛ إحتجاج طبرسى» طبع نجف، ج 2، ص 52 و 53 از تفسير منسوب به امام.
|