فروشگاه اینترنتی پخش زنده گالری تصاویر آرشیو پرسش و پاسخ بانك صوت کتابخانه ارتباط با ما صفحه اصلي
  پنجشنبه  9 فروردين 1403 - الخمیس  16 رمضان  1445 - Thers  28 Mar 2024
منوی سایت    
صفحه اصلی   آرشيو  > تازه ترين مطالب > قرائت مناجات شعبانيه

قرائت مناجات شعبانيه


فضيلت  ماه شعبان

 شعبان ماه بسيار شريفى است و منسوب است به حضرت سيد انبياءصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله و آن حضرت اين ماه را روزه مى داشت و وصل مى كرد به ماه رمضان و مى فرمود شعبان ماه من است هر كه يك روز از ماه مرا روزه بدارد بهشت او را واجب شود و از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه چون ماه شعبان داخل مى شد حضرت امام زين العابدين عليه السلام اصحاب خود را جمع مى نمود و مى فرمود اى گروه اصحاب من مى دانيد اين چه ماهى است اين ماه شعبان است و حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله مى فرمود شعبان ماه من است پس روزه بداريد در اين ماه براى محبّت پيغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود بحقّ آن خدايى كه جان علىّ بن الحسين به دست قدرت اوست سوگند ياد مى كنم كه از پدرم حسين بن على عَليهَاالسَّلام شنيدم كه فرمود شنيدم از اميرالمؤ منين عليه السلام كه هر كه روزه دارد شعبان را براى محبّت پيغمبر خدا و تقرّب بسوى خدا دوست دارد خدا او را و نزديك گرداند او را به كرامت خود در روز قيامت و بهشت را براى او واجب گرداند و شيخ روايت كرده از صفوان جمال كه گفت فرمود به من حضرت صادق عليه السلام كه وادار كن كسانى را كه در ناحيه و اطراف تو هستند بر روزه شعبان گفتم فدايت شوم مگر مى بينى در فضيلت آن چيزى فرمود بلى بدرستى كه رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله هرگاه مى ديد هلال شعبان را امر مى فرمود مُنادى را كه ندا مى كرد در مدينه اى اهل مدينه من رسولم از جانب رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله بسوى شما مى فرمايد آگاه باشيد بدرستى كه شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه يارى كند مرا بر ماه من يعنى روزه بدارد آن را پس گفت حضرت صادق عليه السلام كه اميرالمؤ منين عليه السلام مى فرمود كه فوت نشد از من روزه شعبان از زمانى كه شنيدم منادى رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله ندا كرد در شعبان و فوت نخواهد شد از من تا مدتى كه حيات دارم ان شاء الله تعالى پس مى فرمودكه روزه دو ماه كه شعبان و رمضان باشد توبه و مغفرت است از خدا و روايت كرده اسماعيل بن عبد الخالق كه گفت بودم نزد حضرت صادق عليه السلام كه در ميان آمد ذكر روزه شعبان حضرت فرمود كه در فضيلت روزه شعبان چنين و چنان است حتى آنكه مردى مرتكب خون حرام مى شود پس روزه مى گيرد شعبان را نفع مى بخشد او را و آمرزيده مى شود .

 

مناجات شعبانيه

 اين مناجات را ابن خالويه  نقل كرده و گفته اين مناجات حضرت اميرالمؤ منين و امامان از فرزندان او است كه در ماه شعبان مى خواندند:
 

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائى اِذا دَعَوْتُكَ وَاْسمَعْ
 

خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و بشنو دعايم را هنگامى كه تو را خوانم و بشنو
 

نِدائى اِذا نادَيْتُكَ وَاَقْبِلْ عَلىَّ اِذا ناجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ اِلَيْكَ وَوَقَفْتُ
 

صدايم را هر گاه تو را صدا زنم و رو به من كن هرگاه با تو راز گويم زيرا من به سوى تو گريختم و پيش رويت
 

بَيْنَ يَدَيكَ مُسْتَكيناً لَكَ مُتَضرِّعاً اِلَيْكَ راجِياً لِما لَدَيْكَ ثَوابى
 

ايستادم در حال بيچارگى و فروتنى به درگاهت و اميدوارم ثوابم را كه در پيش تو است
 

وَتَعْلَمُ ما فى نَفْسى وَتَخْبُرُ حاجَتى وَتَعْرِفُ ضَميرى وَلا يَخْفى
 

و تو آنچه را من در دل دارم مى دانى و حاجتم را آگاهى و از نهادم باخبرى
 

عَلَيْكَ اَمْرُ مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ وَما اُريدُ اَنْ اُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقى واَتَفَوَّهُ
 

و سرانجام كار و سرمنزل من بر تو روشن است و نيز آنچه را مى خواهم از گفتارم بدان لب گشايم و آن طلبى
 

بِهِ مِنْ طَلِبَتى وَاَرْجُوهُ لِعاقِبَتى وَقَدْ جَرَتْ مَقاديرُكَ عَلَىَّ يا سَيِّدى
 

را كه مى خواهم به زبان آرم و اميد آن را براى سرانجام كارم دارم ، اى آقاى من مقدّرات
 

فيما يَكُونُ مِنّى اِلى آخِرِ عُمْرى مِنْ سَريرَتى وَعَلانِيَتى وَبِيَدِكَ لا
 

تو بر من جارى گشته در آنچه از من تا آخر عمر سر زند چه از كارهاى پنهانم و چه آشكارم و بدست تو است نه
 

بِيَدِ غَيْرِكَ زِيادَتى وَنَقْصى وَنَفْعى وَضَرّى اِلهى اِنْحَرَمْتَنى فَمَنْ
 

به دست ديگرى كم و زياد شدن و سود و زيان من خدايا اگر توام محروم كنى پس كيست
 

ذَاالَّذى يَرْزُقُنى وَاِنْ خَذَلْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى يَنْصُرُنى اِلهى اَعُوذُ
 

كه روزيم دهد و اگر تو خوارم كنى پس كيست كه ياريم دهد خدايا پناه برم
 

بِكَ مِنَ غَضَبِكَ وَحُلُولِ سَخَطِكَ اِلهى اِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَاْهِلٍ
 

به تو از خشمت و فرو ريختن عذابت خدايا اگر من شايستگى رحمت تو را ندارم
 

لِرَحْمَتِكَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلىَّ بِفَضْلِ سِعَتِكَ اِلهى كَاَنّى
 

ولى تو شايسته آنى كه از زياده بخششت به من احسان كنى خدايا خود را چنان
 

بِنَفْسى واقِفَةٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَقَدْ اَظَلَّها حُسْنُ تَوَكُّلى عَلَيْكَ فَقُلْتَ ما
 

مى نگرم كه گويا در برابرت ايستاده و آن توكل نيكويى كه بر تو دارم بر سر من سايه افكنده و تو نيز آنچه را
 

اَنْتَ اَهْلُهُ وَتَغَمَّدْتَنى بِعَفْوِكَ اِلهى اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ
 

شايسته آنى درباره من فرموده و مرا در سراپرده عفو خويش پوشانده اى خدايا اگر بگذرى پس كيست
 

بِذلِكَ وَاِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلى وَلَمْ يُدْنِنى مِنْكَ عَمَلى فَقَدْ جَعَلْتُ
 

كه از تو بدين كار سزاوارتر باشد و اگر مرگم نزديك شده و عملم مرا به تو نزديك نكرده من به ناچار قرار مى دهم
 

الاِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتى اِلهى قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسى فِى
 

اقرار به گناه را وسيله خويش به درگاهت خدايا من بر خويشتن ستم كردم در
 

النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَيْلُ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها اِلهى لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَىَّ اَيّامَ
 

آن توجهى كه بدان كردم پس واى بر او اگر نيامرزيش خدايا پيوسته در دوران زندگى نيكى تو
 

حَيوتى فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنّى فى مَماتى اِلهى كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ
 

بر من مى رسد پس نيكيت را در هنگام مرگ نيز از من مگير خدايا من چگونه ماءيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن
 

نَظَرِكَ لى بَعْدَ مَماتى وَاَنْتَ لَمْ تُوَلِّنى اِلاّ الْجَميلَ فى حَيوتى اِلهى
 

نظر تو واقع گردم در صورتى كه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى خدايا
 

تَوَلَّ مِنْ اَمْرى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ
 

سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه كن بر من به فضل خويش كه همچون گنهكارى هستم
 

جَهْلُهُ اِلهى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنُوباً فِى الدُّنْيا وَاَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها
 

كه نادانيش سراپا او را فراگرفته خدايا براستى تو گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى كه من به پوشاندن آنها
 

عَلَىَّ مِنْكَ فى الاُْخْرى اِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَِحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصّالِحينَ
 

در آخرت محتاج ترم (در دنيا پوشاندى ) با اينكه آشكارش نكردى براى هيچيك از بندگان شايسته ات
 

فَلاتَفْضَحْنى يَوْمَ الْقِيمَةِ عَلى رُؤُسِ الاْشْهادِ اِلهى جُودُكَ بَسَطَ
 

اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن خدايا جود و بخششت
 

اَمَلى وَعَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلى اِلهى فَسُرَّنى بِلِقاَّئِكَ يَوْمَ تَقْضى
 

آرزويم را گستاخ كرده و گذشت تو برتر است از عمل من خدايا مرا در آن روزى
 

فيهِ بَيْنَ عِبادِكَ اِلهى اعْتِذارى اِلَيْكَ اِعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ
 

كه ميان بندگانت داورى كنى به ديدارت مسرور ساز خدايا عذرخواهى من به درگاهت عذرخواهى كسى است كه بى نياز
 

قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرى يا اَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَيْهِ الْمُسيئُونَ اِلهى
 

نشده از پذيرفتن عذرش پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسى كه گنهكاران به درگاهش معذرت خواهى كنند خدايا
 

لا تَرُدَّ حاجَتى وَلا تُخَيِّبْ طَمَعى وَلا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجاَّئى وَاَمَلى
 

حاجتم را بازمگردان و طمعم را به نوميدى مكشان و اميد و آرزويم را از درگاهت قطع مفرما
 

اِلهى لَوْ اَرَدْتَ هَوانى لَمْ تَهْدِنى وَلَوْ اَرَدْتَ فَضيحَتى لَمْ تُعافِنى
 

خدايا اگر خوارى مرا خواسته بودى راهنمائيم نمى كردى و اگر رسوائيم را مى خواستى تندرستيم نمى دادى
 

اِلهى ما اَظُنُّكَ تَرُدُّنى فى حاجَةٍ قَدْ اَفْنَيْتُ عُمْرى فى طَلَبِها مِنْكَ
 

خدايا گمان ندارم كه مرا بازگردانى در مورد حاجتى كه عمر خويش را در خواستن آن از تو سپرى كردم
 

اِلهى فَلَكَ الْحَمْدُ اَبَداً اَبَداً داَّئِماً سَرْمَداً يَزيدُ وَلا يَبيدُ كَما تُحِبُّ
 

خدايا ستايش خاص تو است ستايش ابدى جاويدان هميشگى كه فزون شود ولى كم نگردد بدان نحو كه دوست دارى
 

وَتَرْضى اِلهى اِنْ اَخَذْتَنى بِجُرْمى اَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَاِنْ اَخَذْتَنى
 

و خوشنود شوى خدايا اگر مرا به جنايتم ماءخوذ دارى من هم تو را به عفوت بگيرم و اگر به گناهم
 

بِذُنُوبى اَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَاِنْ اَدْخَلْتَنىِ النّارَ اَعْلَمْتُ اَهْلَها اَنّى
 

بگيرى من هم تو را به آمرزشت بگيرم و اگر به دوزخم ببرى بدوزخيان اعلام مى كنم كه من
 

اُحِبُّكَ اِلهى اِنْ كانَ صَغُرَ فى جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلى فَقَدْ كَبُرَ فى
 

تو را دوست دارم خدايا اگر عمل من در جنب اطاعت تو كوچك است ولى آرزويم در
 

جَنْبِ رَجاَّئِكَ اَمَلى اِلهى كَيْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَيْبَةِ مَحْروماً
 

كنار اميد تو بزرگ است خدايا چگونه من از پيش تو محروم برگردم
 

وَقَدْ كانَ حُسْنُ ظَنّى بِجُودِكَ اَنْ تَقْلِبَنى بِالنَّجاةِ مَرْحُوماً اِلهى
 

با اينكه چنان حسن ظنى من به جود و بخششت داشتم كه مرا مورد رحمت خويش قرار داده با نجات بازم خواهى گرداند خدايا
 

وَقَدْ اَفْنَيْتُ عُمْرى فى شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَاَبْلَيْتُ شَبابى فى سَكْرَةِ
 

من عمرم را در حرص غفلت از تو سپرى كردم و جوانيم را در مستى دورى از تو
 

التَّباعُدِ مِنْكَ اِلهى فَلَمْ اَسْتَيْقِظْ اَيّامَ اغْتِرارى بِكَ وَرُكُونى اِلى
 

از بين بردم و از اينرو خدايا بيدار نشدم در آن روزگارى كه به كرم تو مغرور بودم و به راه خشم
 

سَبيلِ سَخَطِكَ اِلهى وَاَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ قائِمٌ بَيْنَ يَدَيْكَ
 

تو متمايل گشته بودم خدايا من بنده تو و فرزند بنده توام كه در برابرت ايستاده و
 

مُتَوَسِّلٌ بِكَرَمِكَ اِلَيْكَ اِلهى اَنَا عَبْدٌ اَتَنَصَّلُ اِلَيْكَ مِمَّا كُنْتُ
 

به وسيله كرم تو به درگاهت توسل جويم خدايا من بنده اى هستم كه مى خواهم از آلودگى آنچه بدان با
 

اُواجِهُكَ بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْيائى مِنْ نَظَرِكَ وَاَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْكَ اِذِ
 

تو روبرو شدم از بى حيايى خودم در پيش روى تو خود را پاك سازم و از تو گذشت مى خواهم زيرا
 

الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكَرَمِكَ اِلهى لَمْ يَكُنْ لى حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ
 

گذشت وصف شناساى كرم تو است خدايا من آن نيرويى كه بتوانم بوسيله آن خود را از نافرمانيت منتقل سازم ندارم
 

اِلاّ فى وَقْتٍ اَيْقَظْتَنى لِمَحَبَّتِكَ وَكَما اَرَدْتَ اَنْ اَكُونَ كُنْتُ فَشَكَرْتُكَ
 

مگر در آن وقت كه تو براى دوستيت بيدارم كنى و آن طور كه خواهى باشم پس تو را سپاس گويم كه مرا
 

بِاِدْخالى فى كَرَمِكَ وَلِتَطْهيرِ قَلْبى مِنْ اَوْساخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ اِلهى
 

در كرم خويش داخل كردى و دلم را از چركيهاى بى خبرى و غفلت از خويش پاكيزه ساختى خدايا
 

اُنْظُرْ اِلَىَّ نَظَرَ مَنْ نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ وَاْستَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِكَ فَاَطاعَكَ يا
 

به من بنگر نگريستن كسى كه او را خوانده اى و او پاسخت داده و به يارى خويش به كارش واداشته اى و فرمانبريت كرده
 

قَريبَاً لا يَبْعُدُ عَنِ المُغْتَرِّ بِهِ وَيا جَواداً لايَبْخَلُ عَمَّنْ رَجا ثَوابَهُ
 

اى نزديكى كه دور نگردى از آن كس كه بدو مغرور گشته و اى بخشنده اى كه بخل نورزد از آنكس كه اميد نيكيش دارد
 

اِلهى هَبْ لى قَلْباً يُدْنيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَلِساناً يُرْفَعُ اِلَيْكَ صِدْقُهُ
 

خدايا دلى به من بده كه اشتياقش به تو موجب نزديكيش به تو گردد و زبانى كه صدق گفتارش
 

وَنَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ اِلهى إ نَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَمَنْ
 

بسوى تو بالا آيد و نظر حقيقت بينى كه همان حقيقتش او را به تو نزديك گرداند خدايا كسى كه بوسيله تو شناخته شد گمنام نيست
 

لاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَمَنْ اَقْبَلْتَ عَلَيْهِ غَيْرُ مَمْلُوكٍ اِلهى اِنَّ مَنِ
 

و كسى كه به تو پناهنده شد خوار نيست و كسى كه تو بسويش رو كنى بنده ديگرى نخواهد بود خدايا براستى
 

انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنيرٌ وَاِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجيرٌ وَقَدْ لُذْتُ بِكَ يا
 

هركس به تو راه جويد راهش روشن است و هر كه به تو پناه جويد پناه دارد و من اى خدا به تو پناه آورده ام
 

اِلهى فَلا تُخَيِّبْ ظَنّى مِنْ رَحْمَتِكَ وَلا تَحْجُبْنى عَنْ رَاْفَتِكَ اِلهى
 

پس گمانى را كه به رحمتت دارم نوميد مكن و از مهر خويش منعم مكن خدايا
 

اَقِمْنى فى اَهْلِ وِلايَتِكَ مُقامَ مَنْ رَجَا الزِّيادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ اِلهى
 

جاى مرا در ميان دوستدارانت جاى آن دسته از ايشان قرار ده كه اميد افزايش دوستيت را دارند خدايا
 

وَاَلْهِمْنى وَلَهاً بِذِكْرِكَ اِلى ذِكْرِكَ وَهِمَّتى فى رَوْحِ نَجاحِ اَسْماَّئِكَ
 

در دلم انداز شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت
 

وَمَحَلِّ قُدْسِكَ اِلهى بِكَ عَلَيْكَ اِلاّ اَلْحَقْتَنى بِمَحَلِّ اَهْلِ طاعَتِكَ
 

و محل قدست قرار ده خدايا به حق خودت بر خودت سوگند كه مرا به محل فرمانبرداريت و جايگاه
 

وَالْمَثْوَى الصّالِحِ مِنْ مَرْضاتِكَ فَاِنّى لا اَقْدِرُ لِنَفْسى دَفْعاً وَلا
 

شايسته اى از مقام خوشنوديت برسانى زيرا كه من قادر بر دفع چيزى از خود نيستم و
 

اَمْلِكُ لَها نَفْعاً اِلهى اَنَا عَبْدُكَ الضَّعيفُ الْمُذْنِبُ وَمَمْلُوكُكَ الْمُنيبُ
 

مالك سودى هم برايش نيستم خدايا من بنده ناتوان گنهكار تو و مملوك زارى و توبه كننده به درگاهت هستم
 

فَلا تَجْعَلْنى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَحَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ
 

پس مرا در زمره كسانى كه روى از آنها گرداندى و غفلتشان مانع از گذشت تو گشته قرارم مده
 

اِلهى هَبْ لى كَمالَ الاِنْقِطاعِ اِلَيْكَ وَاَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياَّءِ نَظَرِها
 

خدايا بريدن كاملى از خلق بسوى خود به من عنايت كن و ديده هاى دلمان را به نور توجهشان
 

اِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلوُبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ
 

به سوى خود روشن گردان تا ديده هاى دل پرده هاى نور را پاره كند و به مخزن اصلى
 

الْعَظَمَةِ وَتَصيرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ اِلهى وَاجْعَلْنى مِمَّنْ
 

بزرگى و عظمت برسد و ارواح ما آويخته به عزت مقدست گردد خدايا قرارم ده از كسانى كه او را خواندى
 

نادَيْتَهُ فَاَجابَكَ وَلاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَعَمِلَ لَكَ
 

و پاسخت داد و در معرض توجه قرارش دادى و او در برابر جلال تو مدهوش گشت و از اين رو در پنهانى با او به راز گويى پرداختى ولى
 

جَهْراً اِلهى لَمْ اُسَلِّطْ عَلى حُسْنِ ظَنّى قُنُوطَ الاْياسِ وَلاَ انْقَطَعَ
 

او آشكارا برايت كار كرد خدايا به خوش بينى من نااميدى را مسلط مكن و اميدم را كه به
 

رَجاَّئى مِنْ جَميلِ كَرَمِكَ اِلهى اِنْ كانَتِ الْخَطايا قَدْ اَسْقَطَتْنى
 

كرم نيكويت دارم قطع مكن خدايا اگر خطاهايم مرا از نظرت انداخته
 

لَدَيْكَ فَاصْفَحْ عَنّى بِحُسْنِ تَوَكُّلى عَلَيْكَ اِلهى اِنْ حَطَّتْنِى الذُّنُوبُ
 

پس بدان اعتماد خوبى كه به تو دارم از من درگذر خدايا اگر گناهانم
 

مِنْ مَكارِمِ لُطْفِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْيَقينُ اِلى كَرَمِ عَطْفِكَ اِلهى اِنْ اَنامَتْنِى
 

بواسطه بزرگواريهاى لطفت مرا بى مقدار ساخته ولى در عوض يقين به بزرگ توجه تو مرا هشيار كرده خدايا اگر

الْغَفْلَةُ عَنِ الاِسْتْعِدادِ لِلِقاَّئِكَ فَقَدْ نَبَّهَنِى الْمَعْرِفَةُ بِكَرَمِ آلاَّئِكَ
 

بى خبرى از آماده شدن براى ديدارت مرا به خواب فرو برده ولى در عوض معرفت به بزرگ نعمتهايت مرا بيدار كرده
 

اِلهى اِنْ دَعانى اِلَى النّارِ عَظيْمُ عِقابِكَ فَقَدْ دَعانى اِلَى الْجَنَّةِ
 

خدايا اگر بزرگ كيفرت مرا به دوزخ مى خواند ولى در مقابل پاداش فراوانت مرا به بهشت
 

جَزيلُ ثَوابِكَ اِلهى فَلَكَ اَسْئَلُ وَاِلَيْكَ اَبْتَهِلُ وَاَرْغَبُ وَاَسْئَلُكَ اَنْ
 

دعوت مى كند خدايا پس از تو خواهم و بسوى تو زارى كنم و بگرايم و از تو خواهم كه
 

تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنى مِمَّنْ يُديمُ ذِكَرَكَ وَلا
 

درود فرستى بر محمد و آل محمد و مرا از كسانى قرارم دهى كه پيوسته به ياد تواند و
 

ويَنْقُضُ عَهْدَكَ وَلايَغْفُلُ عَنْ شُكْرِكَ وَلا يَسْتَخِفُّ بِاَمْرِكَ اِلهى
 

پيمانت را نمى شكنند و از شكر تو غافل نشوند و دستور تو را سبك نشمارند خدايا
 

وَاَلْحِقْنى بِنُورِ عِزِّكَ الاْبْهَجِ فَاَكُونَ لَكَ عارِفاً وَعَنْ سِواكَ مُنْحَرِفاً
 

برسان مرا به نور درخشان عزتت تا عارف به ذاتت باشم و از غير تو روگردان باشم
 

وَمِنْكَ خاَّئِفاً مُراقِباً يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ
 

و از تو ترسان و نگران باشم اى صاحب جلالت و بزرگوارى و درود خدا بر محمد
 

رَسُولِهِ وَ الِهِ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً
 

پيامبرش و بر آل پاكش باد و سلام بسيار بر ايشان باد
 

چاپ ارسال به دوستان
 
نظرسنجی
نام:    
پست الکترونیک:    
تاریخ    
موضوع:    
متن:    

کد یا نوشته ای را که در این عکس می بینید دقیقا وارد کنید

اگر در دیدن این کد مشکل دارید با مدیر سایت تماس بگیرید 
نمایش کد جدید

 
 

کلیه حقوق در انحصار پرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی