گالری تصاویر آرشیو بانک صوت کتابخانه پرسش و پاسخ ارتباط با ما صفحه اصلی
 
اعتقادات اخلاق حکمت عرفان علمی اجتماعی تاریخ قرآن و تفسیر جنگ
کتابخانه > مباحث قرآن و تفسير > رساله بديعه
 کتاب "رساله بدیعه" / قسمت اول: انگيزه تاليف كتاب، فلسفه حقوق زن و مرد، حقوق فطری و اولیه زن، اختلا ف قوای زن و مرد

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌

بهترين‌ ستايش‌ و نيايش‌ از آن‌ خداوندي‌ است‌ كه‌ كاخ‌ عالم‌ وجود را بر اساس‌ اتقان‌ و استحكام‌ برافراشت‌؛ و عالَم‌ مُلك‌ و مَلكوت‌ و خلق‌ و أمر را متين‌ و استوار بيافريد؛ و به‌ هر موجودي‌ از موجودات‌ هر عالم‌، تا برسد به‌ هر ذرّه‌اي‌ از ذرّات‌ اين‌ عالم‌، آنچه‌ طبق‌ مصلحت‌ و حكمت‌ بود عنايت‌ كرد؛ و آن‌ را در پيمودن‌ راه‌ كمال‌ و حركت‌ بسوي‌ هدف‌ و موطن‌ اصلي‌ در تكاپو و حركت‌ آورد.

و از ميان‌ همه‌ آفريده‌ شدگان‌، انسان‌ را به‌ نِعمت‌ خلافت‌ مُنَعَّمْ و به‌ خِلْعت‌ علم‌ مُخَلَّع‌ فرمود؛ مرد و زن‌ را مجهّز به‌ جهازِ مناسبِ طيّ اين‌ طريق‌ نمود؛ و هر يك‌ را به‌ قوي‌ و استعداد لازم‌ و آلات‌ و اسباب‌ مورد نياز آنان‌ ممهّد ساخت‌. تا هر يك‌ از اين‌ دو صنف‌، تمام‌ استعدادهاي‌ خود را به‌ مقام‌ فعليّت‌ در آورند؛ و به‌ كمال‌ خود نائل‌ آيند. فَتَبَارَكَ اللَهُ أَحْسَنُ الْخَـٰلِقِينَ1

و شايسته‌ترين‌ درود و سلام‌ از آنِ پيامبران‌ و دستگيران‌ راه‌ هدايت‌ بشري‌ است‌؛ كه‌ با كدّ و تَعَب‌ و جدّ و جهد، اين‌ قافله‌ عقب‌ مانده‌، و انسان‌ بسيط‌ و سازج‌ را در تحت‌ تعليم‌ و تربيت‌ الهيّه‌ خود درآورند؛


صفحه 12

خاصّه‌ حضرت‌ پيامبر آخر الزّمان‌ مُحَمَّدِ مُصْطَفَي‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ كه‌ در اين‌ راه‌، بارش‌ از همه‌ گران‌تر، و تعهّدش‌ بيشتر، و سعه‌اش‌ افزون‌تر بود؛ براي‌ تنزيل‌ قرآن‌ در اين‌ عالم‌، گويا به‌ گفتار مَا أُوذِي‌ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ قَطُّ2 گرديد. و از جانب‌ خداوند به‌ وَ مَا أَرْسَلْنَـٰكَ إِلَّا رَحْمَه لِلْعَـٰلَمِينَ 3، رحمتِ محضه‌ و خيرِ مطلقه‌ تمامي‌ جهانيان‌ قرار گرفت‌؛ و به‌ خطاب‌: طَـٰهَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْءَانَ لِتَشْقَي‌'4، مخاطب‌ شد.

و عالي‌ترين‌ تحيّت‌ و إكرام‌ بر يگانه‌ تربيت‌ شده‌ دسترنج‌ او، باب‌ مدينه‌ علم‌ و شهر دانش‌، و برفرازنده‌ پرچم‌ حمد و لِواي‌ توحيد؛ برادر و خليفه‌، و وصيّ بلافصل‌ و حامل‌ ولايت‌ او: حضرت‌ أميرالمؤمنين‌ عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ عليه‌السّلام‌ باد كه‌ براي‌ أداء تبليغِ تأويل‌ قرآن‌ از پاي‌ ننشست‌ تا فرقش‌ در محراب‌ عبادت‌ بشكست‌.

و بر يازده‌ اولاد أمجادش‌، خاصّه‌ صاحب‌ مقام‌ ولايت‌ كبري‌'، امام‌ زمان‌ حُجَّه بْن‌ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِي‌ ارواحنا له‌ الفداء، كه‌ پيوسته‌ پاسدار دين‌، و نگهبان‌ شريعت‌ سيّد المرسلين‌ بوده‌ و هستند؛ و از دو سوي‌ مُلك‌ و ملكوت‌، و تكوين‌ و تشريع‌، نفوس‌ ناطقه‌ انسانيّه‌ را در صراط‌


صفحه 13

مستقيم‌ بسوي‌ كمال‌ خود رهبري‌ مي‌كنند؛ و با بيانات‌ ساطعه‌ و ارشادات‌ كامله‌ خود، كه‌ بر اساس‌ ميزان‌ حقّ، و حقِّ ميزان‌ است‌، و بر محور عقل‌ استوار، و بر مركز واقعيّت‌ و حقيقت‌ متّكي‌ است‌، آنچه‌ را كه‌ لازمه‌ هدايت‌ و سلامت‌ انسان‌، از امراض‌ روحي‌ و جسمي‌، ظاهري‌ و باطني‌ بوده‌، بيان‌ كرده‌ و چون‌ طبيبِ دوّار به‌ علم‌ خود، دچار هيچگونه‌ خطا و اشتباهي‌ نميگردند.5 فَلِلَهِ دَرُّهُمْ وَ عَلَيْهِ أجْرُهُمْ.

باري‌ چون‌ وظيفه‌ هر فرد مسلمان‌ است‌ كه‌ در تشييد مباني‌ و تحكيم‌ اساس‌ حكومت‌ اسلام‌ ساعي‌ و كوشا باشد؛ و بقدر وُسع‌ در تقويت‌ اركان‌ دولت‌ اسلام‌ جدّ و جهد نمايد؛ و در از بين‌ بردن‌ نقاط‌ ضعف‌ نيز هيچگونه‌ دريغ‌ نكند؛ اين‌ حقير از نيمه‌ شوّال‌ تا بيست‌ و دوّم‌ ذوالقعده‌ يكهزار و سيصد و نود و نه‌ هجريّه‌ قمريّه‌ رساله‌اي‌ به‌ نامه‌ رساله‌ بديعه‌ در تفسير آيه‌: الرِّجَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي‌ النِّسَآءَ بِمَا فَضَّلَ اللَهُ بَعْضُهُمْ عَلَي‌' بَعْضٍ وَ بِمَا أَنْفُقُوا مِن‌ أَمْوَ'لِهِمْ تأليف‌ كردم‌، كه‌ بصورت‌ كتابي‌ استدلالي‌، در موضوع‌ جهاد و حكومت‌ و قضاوت‌ زنان‌ است‌ و بطور استطرادي‌ در آن‌ بحثي‌ نيز از ولايت‌ فقيه‌ بميان‌ آمده‌ است‌.

اين‌ نوشته‌ چون‌ بر اساس‌ مطالب‌ فقهيّ اجتهاديّ تحرير شده‌


صفحه 14

است‌، و بر طريق‌ اصطلاحات‌ علمي‌ و بحث‌ تامّ و بررسي‌ كامل‌، در جهات‌ تفسيري‌ و روايتي‌ و مسائل‌ عقلي‌ و اجماعي‌ و شهرت‌ و سيره‌ و غيرها تدوين‌ يافته‌، و كاملاً بر سبك‌ و اسلوب‌ كتب‌ استدلاليّه‌ فقهيّه‌ است‌؛ و طبعاً اينگونه‌ كتب‌ علميّه‌ از فقهاء اسلام‌ تا كنون‌ به‌ زبان‌ عربي‌ بوده‌ است‌ و بالاخصّ بايد در مجامع‌ علمي‌ و حوزه‌هاي‌ علميّه‌ مورد بحث‌ طلاّب‌ ارجمند قرار گيرد؛ و نيز به‌ جهات‌ ديگري‌، به‌ زبان‌ عربي‌ نوشته‌ شد و به‌ همان‌ صورت‌ با خطّ خود حقير طبع‌ و منتشر گرديد.

بسياري‌ از رجال‌ علم‌، از اخوانِ روحاني‌ و أخِلَّاءِ ايماني‌ اظهار نمودند كه‌: چه‌ خوب‌ بود اين‌ كتاب‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ نوشته‌ ميشد؛ و با حذف‌ اصطلاحات‌ علمي‌ و افزون‌ مقداري‌ ديگر از شواهد تاريخي‌ و اجتماعي‌ در دسترس‌ برادران‌ و خواهران‌ عزيز پارسي‌ زبان‌ قرار ميگرفت‌. و بسياري‌ ديگر نيز تأكيد در سرعت‌ بر ترجمه‌ آن‌ بهمان‌ صورت‌ نمودند؛ و ضرورت‌ انتشار آن‌ را براي‌ عموم‌ متذكّر شدند.

و چون‌ اين‌ حقير نه‌ حال‌ و حوصله‌ ترجمه‌ آن‌ را داشتم‌، و نه‌ مجال‌ تحرير آنرا ثانياً به‌ زبان‌ فارسي‌، و از طرفي‌ نيز نمي‌خواستم‌ مختصر تغييري‌ در مطالب‌ آن‌ داده‌ شود، لهذا ناشر محترم‌ به‌ صلاحديد خود ترجمه‌ كتاب‌ را به‌ يكي‌ از آقايان‌ واگذار نمود كه‌ بنا به‌ خواست‌ ايشان‌ از ذكر نامشان‌ خودداري‌ ميشود؛ و پس‌ از مدّتي‌ ترجمه‌ آن‌ را ارائه‌ داد. براي‌ تدقيق‌ و بررسي‌ بيشتري‌ در تطبيق‌ ترجمه‌ با متن‌؛ و روان‌تر بودن‌ عباراتي‌ كه‌ در بسياري‌ از جاها بطور تحت‌ اللفظي‌ به‌ پارسي‌ برگردانده‌ شده‌ بود،


صفحه 15

و كاملاً مفيد معناي‌ متن‌ نبود، اين‌ ترجمه‌ در چهار نوبت‌ ديگر توسّط‌ چهار نفر از اهل‌ فضل‌ و دانش‌ و امين‌ در نقل‌، مورد نظر و بازبيني‌ قرار گرفت‌؛ و تنقيحات‌ و تصحيحاتي‌ به‌ عمل‌ آمد.

و در اين‌ اوان‌، آخرين‌ بازبيني‌ شده‌ آنرا نزد حقير آوردند، و با كثرت‌ مشاغل‌و شواغل‌ علمي‌ كه‌ از هر سو متراكم‌ بود؛ خداوند منّان‌ توفيق‌ داد كه‌ يكبار از ابتداء تا انتهاي‌ آنرا مطالعه‌ و پس‌ از مختصر تغييري‌ آن‌ را كامل‌ و آماده‌ براي‌ طبع‌ و مطالعه‌ يافتم‌. از مترجم‌ محترم‌ و نيز از ديگر دوستان‌ اهل‌ فضل‌ و دانش‌ كه‌ در كار ترجمه‌ و تصحيح‌ كتاب‌ متحمّل‌ زحمات‌ شدند و از ذكر نام‌ خود خرسند نيستند كمال‌ تشكّر و امتنان‌ حاصل‌ است‌. كمال‌ شكر و سپاس‌ سزاوار خداوند است‌، كه‌ چنين‌ توفيقي‌ عنايت‌ فرمود، تا اين‌ رساله‌ فرهنگي‌ اسلامي‌ بدين‌ صورت‌ مطلوب‌ در دسترس‌ اهل‌ نظر و مطالعه‌ و دقّت‌ قرار گيرد.

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي‌ هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَولَا أَنْ هَدَانَا اللَهُ.6

مشهد مقدّس‌ رضوي‌، چهارم‌ رجب‌ 1403 هجريّه‌ قمريّه‌

سيّد محمّد حسين‌ حسينيّ طهراني


صفحه 19

سبب تاليف اين رساله

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌

 

حمد و سپاس‌ خداوندي‌ را سزاست‌ كه‌ ما را از جان‌ واحدي‌ آفريد و از جنس‌ وي‌ همسرش‌ را پديد آورد و از اين‌ جفت‌، مردان‌ و زنان‌ بسياري‌ را در عالم‌ پخش‌ كرد و پراكند7؛ و ما را از ظلمتكده‌ حيواني‌ بيرون‌ كشيده‌ بسوي‌ انوار الهيّه‌ رهبري‌ فرمود؛ و منازل‌ كمال‌ ما را يكي‌ پس‌ از ديگري‌ به‌ پايان‌ آورده‌ و با وديعه‌ نهادن‌ صفات‌ الهي‌ و نور احدي‌ ما را به‌ زيور انساني‌ بياراست‌؛ فَتَبَارَكَ اللَهُ أَحْسَنُ الْخَـٰلِقِينَ8

سپس‌ ما را به‌ لباس‌ تكليف‌ شرافت‌ داد و با تكريم‌ و بزرگداشت‌ برتري‌ و فضيلت‌ بخشيد كه‌ فرمود:

و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَي‌' كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْصِيل9.

«همانا بنی آدم را گرامی داشتیم و بر خشکی و دریا حمل نمودیم و روزیهای پاک و


صفحه 20

گوارا را در اختیارشان نهایدم و بر بسیاری از آفریدگان خود برتری بخشودیم»؛ و آنچه‌ را در زمين‌ و آسمان‌ است‌ مسخّر ما گردانيد10، و خورشيد و ماه‌ دوّار و شب‌ و روز را براي‌ ما بكار گرفت‌11، و همه‌ چيز را در زمين‌ براي‌ ما بيافريد12، و از هر چه‌ خواستيم‌ در اختيار ما نهاد كه‌ اگر بخواهيم‌ نعمت‌هاي‌ الهي‌ را شماره‌ كنيم‌ از عهده‌ بر نخواهيم‌ آمد. بار خدايا تو از هر جهت‌ منزّهي‌ در حاليكه‌ انسان‌ كفرورز و ستم‌پيشه‌ است‌.13

و درود و سلام‌ بي‌پايان‌ به‌ روان‌ بهترين‌ كسيكه‌ جوامع‌ الكّلِم14‌، و فصل‌ الخِطاب‌15، به‌ او عنايت‌ شد، صاحب‌ شريعت‌ و قوانين‌ محكم‌ الهي‌ و دين‌ استوار. آن‌ كسي‌ كه‌ از جانب‌ خداوند نور و كتابي‌ آورد تا مردمي‌ را كه‌ در راه‌ رضاي‌ او ره‌ سپرند به‌ جايگاه‌ سلامت‌ و سعادت‌ برساند و به‌ اذن‌ او از تاريكيها به‌ روشنائي‌


صفحه 21

درآورد و به‌ راه‌ راست‌ و مسير استوار رهنمون‌ گردد.16 پيامبري‌ كه‌ ما را به‌ هر نيكي‌ دعوت‌ كرد و از هر زشتي‌ و منكري‌ باز داشت‌، پاكها و پاكيزه‌ها را بر ما حلال‌ و آلودگيها را بر ما حرام‌ ساخت‌، و قيد و زنجيرهاي‌ اسارت‌ را از دست‌ و گردن‌ ما برداشت17‌، و با قول‌ حقُّ و كلام‌ راستين‌ خود فرمود:

 حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ إِلَي‌' يَوْمَ الْقِيَامَه وَ حَرَامُ مُحَمَّدٍ حَرَامٌ إِلَي‌' يَوْمَ الْقِيَامَه.

«حلال‌ محمّد تا روز قيامت‌ حلال‌ است‌ و حرام‌ محمّد تا روز قيامت‌ حرام‌»؛ و درود بي‌پايان‌ به‌ روان‌ پاك‌ و معصوم‌ اهل‌ بيت‌ طاهرين‌ وي‌ باد كه‌ نگهبانان‌ دين‌ و به‌ دارندگان‌ كتاب‌ و سرپرستان‌ امّت‌ اويند، درود و سلامي‌ كه‌ جز تو اي‌ خداي‌ بزرگ‌ كس‌ نتواند آنرا بر شمرد.

خداوندا ما را از آن‌ كساني‌ قرار ده‌ كه‌ به‌ پيامبرت‌ ايمان‌ آورده‌ و او را ياري‌ كردند و به‌ دنبال‌ نوري‌ كه‌ با وي‌ فرستاده‌ شد قدم‌ برداشتند، و ما را از رستگاران‌ قرار ده‌، به‌ حقّ مقام‌ ولايتش‌ و اوصياء و ذرّيّه‌ طاهرين‌ او كه‌ تو شنونده‌ دعائي‌؛ و لعن‌ و نفرين‌ تو بر كساني‌ باد كه‌ در دين‌ تو تغيير و تبديل‌ كردند و كلمات‌ تو را تحريف‌ نمودند و امامان‌ تو را به‌ مسخره‌ و بي‌ارجي‌ گرفتند؛ و ما را به‌ رأي‌ و فكر و هواهاي‌ خود وامگذار؛ بار خدايا و دعاي‌ ما را بپذير.

باري‌... چون‌ ديدم‌ كه‌ فرهنگ‌ آميخته‌ به‌ كفر مادّي‌ از شرقي‌ و غربي‌ بر


صفحه 22

شريعت‌ اسلامي‌ حمله‌ور شده‌ و اختلافاتي‌ را كه‌ در حقوق‌ اسلامي‌ ميان‌ زن‌ و مرد به‌ حسب‌ اقتضاي‌ فطرت‌ و غريزه‌ خاصّ هر يك‌ وجود دارد؛ مورد ايراد قرار داده‌اند، و وجود اين‌ اختلافات‌ را سبب‌ سلب‌ حقوق‌ طبيعي‌ زنان‌ در جامعه‌ دانسته‌ و موجب‌ بازداشتن‌ آنان‌ از نيل‌ به‌ كمالات‌ انساني‌ خود و جاي‌ گرفتن‌ در كنج‌ خانه‌ و ذلّت‌ و سرافكندگي‌ مي‌شمارند. و در مقابل‌ مشاهده‌ كردم‌ كه‌ گروهي‌ در پاسخ‌ اين‌ اعتراضات‌ اظهار ميدارند كه‌: ممنوعيّت‌ها و محروميّت‌هائي‌ كه‌ در حقوق‌ زن‌ نسبت‌ به‌ مرد در نظام‌ اسلام‌ وجود دارد امري‌ الهي‌ است‌ و در آن‌ رعايت‌ مصلحت‌ عمومي‌ منظور گرديده‌ است‌ و براي‌ تشكيل‌ و بقاي‌ جامعه‌ ايده‌آل‌ و مدينه‌ فاضله‌، وجود يك‌ سلسله‌ محروميّت‌ها ضروري‌ است‌. و گروهي‌ ديگر، اصلاً منكر اختلاف‌ (در حقوق‌) شده‌، و هر دو جنس‌ (زن‌ و مرد) را در جميع‌ حقوق‌ فردي‌ و اجتماعي‌ حتّي‌ در مواردي‌ چون‌ جهاد و قضاوت‌ و حكومت‌ مساوي‌ دانسته‌اند.

اين‌ بود كه‌ بر آن‌ شدم‌ كه‌ در اطراف‌ اين‌ مسأله‌ اسلامي‌ به‌ طور خلاصه‌ آنچه‌ را كه‌ از كتاب‌ خدا و سنّت‌ پيامبر اكرم‌ و معصومين‌ عليهم‌ السّلام‌ وارد شده‌، به‌ رشته‌ تحرير درآورم‌، و آن‌ را با براهين‌ عقلي‌ و فطري‌ مؤيّد سازم‌ و حقيقت‌ مسأله‌ و نقاط‌ ضعف‌ هر دو جواب‌ فوق‌ را روشن‌ سازم‌. و اينك‌ به‌ ياري‌ و استعانت‌ پروردگار آغاز سخن‌ مي‌نمائيم‌ كه‌ هيچ‌ نيرو و قدرتي‌ جز از ناحيه‌ خداوند بزرگ‌ و والا وجود ندارد.

بحث‌ ما به‌ دو مرحله‌ تقسيم‌ ميشود:

اوّل‌: بحث‌ كلّي‌، كه‌ در آن‌ فلسفه‌ حقوق‌ زن‌ و مرد بطور عامّ بيان‌ ميشود.

دوّم‌: بحث‌ اختصاصي‌ فقهي‌، كه‌ به‌ استناد ادلّه‌ شرعي‌ نسبت‌ به‌ موقعيّت‌ زن‌ در زمينه‌ جهاد و قضاء و حكومت‌ انجام‌ ميگيرد.


صفحه 23

 

 


صفحه 25

سخن‌ ما در مرحله‌ نخست‌ مجموعاً در چند جهت‌ ميباشد:

جهت‌ اوّل‌:

نظام‌ عالم‌ با تمام‌ كثرات‌ آن‌، نظامي‌ است‌ واحد، پيوسته‌ و بر اساس‌ حقّ

نظام‌ جهان‌ با تمام‌ كثرات‌ آن‌ از مجرّدات‌ و مادّيّات‌ تا عوالم‌ مُلْك‌ و ملكوت‌ و بسائط‌ و مركّبات‌، نظامي‌ است‌ يگانه‌ بر اساس‌ خالق‌ يكتاي‌ آن‌؛ بناي‌ عظيمي‌ است‌ كه‌ بر قاعده‌اي‌ استوار و اسلوبي‌ بديع‌ پي‌ريزي‌ شده‌ كه‌ در آن‌ تمام‌ اجزاء با يكديگر در نهايت‌ وابستگي‌ و ارتباط‌ پيوسته‌اند؛ صُنْعَ اللَهِ الَّذِي‌ أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ.18  «آفرينش‌ خدائي‌ كه‌ تمام‌ آفريده‌هاي‌ او سخت‌ استوار است‌.»

آن‌ چنان‌ كه‌ نه‌ رخنه‌اي‌ ميپذيرد و نه‌ سستي‌ئي‌ مييابد كه‌:

مَا تَرَي‌' فِي‌ خَلْقِ الرَّحْمَـٰنِ مِن‌ تَفَاوُتٍ فَارْجَعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَي‌' مِن‌ فُطُورٍ.19

«در آفرينش‌ خداوند رحمان‌ هيچ‌ كمي‌ و بيشي‌ (و دوگانگي‌) نخواهي‌ يافت‌ پس‌ نيك‌ به‌ اطراف‌ خود بنگر‌اي اثري‌ از نقص‌ و كاستي‌ مشاهده‌ ميكني‌.»

نه‌ باطلي‌ بر آن‌ نظام‌ چيره‌ شده‌ و نه‌ بازيچه‌ و بيهوده‌گي‌ در آن‌ مشاهده‌ ميگردد.


صفحه 26

وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءِ وَ الارْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَـٰطِلاً ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا.20

«و ما آسمان‌ و زمين‌ و آنچه‌ را بين‌ آنهاست‌ به‌ باطل‌ نيافريديم‌ و اين‌ گمان‌ مردمان‌ كافر است‌.»

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَآءَ وَالارْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَـاعِبِينَ لَوْ أَردْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَـٰهُ مِنْ لَدُنَّآ إِنْ كُنَّا فَـٰعِلِينَ21

«و ما آسمان‌ و زمين‌ و آنچه‌ را در بين‌ آنها است‌ به‌ عبث‌ و بيهوده‌ و از روي‌ بازيچه‌ خلق‌ نكرديم‌، كه‌ اگر مي‌خواستيم‌ كار عبث‌ و بيهوده‌ انجام‌ دهيم‌ اين‌ عمل‌ را از جانب‌ خود شروع‌ ميكرديم‌.»

أَفَحَسَبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقَنْـٰكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ.22

«آيا فكر ميكنيد كه‌ ما شما را بيهوده‌ آفريديم‌ و شما بسوي‌ ما باز نخواهيد گشت‌؟»

آري‌ پروردگار جهان‌، عالم‌ را بر اساس‌ متقن‌ و استوار و به‌ حقّ بنياد ساخت‌. وَ مَا خَلَقَنَا السَّمَـٰوَ'تِ وَ الارْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ.23

«و ما آسمانها و زمين‌ را و آنچه‌ در آنها است‌ جز بر حقّ نيافريديم‌.»

پس‌ بر اين‌ منوال‌ همه‌ عوالم‌ و شؤون‌ و موقعيّت‌هاي‌ آنها و آنچه‌ كه‌ از عقول‌ مفارقه‌ و مقارنه‌ و نفوس‌ روحاني‌ انساني‌ و حيواني‌ و نباتي‌ و جمادي‌ و غير آن‌، در آن‌ ديده‌ ميشود، حقّ صرف‌ و خالص‌ و واقعيّت‌ خالي‌ از مجاز و صدق‌ بي‌شائبه‌ است‌ كه‌ جَلَوات‌ جمال‌ و جلال‌ الهي‌ و نشانگر عزّت‌ و قيموميّت‌، و مظاهر اسماء و صفات‌ او ميباشند.

 ذَلِكَ بِأَنَّ اللَهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَـٰطِل‌ وَ أَنَّ اللَهُ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ.24 «اين‌ از آنجاست‌ كه‌ خداوند حقّ است‌ و جز او هر معبودي‌ باطل‌ است‌ و همانا خداوند هم‌ او برتر و بزرگ‌ است‌.»


صفحه 27

مگر گفته‌ خداوند حكيم‌ ما را كافي‌ نيست‌ كه‌ فرمود: سَنُريهِمْ ءَايَـٰتِنَا فِي‌ الافَآقِ وَ فِي‌ أَنْفُسِهِمْ حَتَّي‌ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ و الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ و عَلَي‌ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ أَلَا أَنَّهُمْ فِي‌ مِرْيَه مِن‌ لِقَآءِ رَبِّهِمْ أَلَآ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ.25

 «به‌ زودي‌ نشانه‌ها و عظمت‌ خويش‌ را در كرانه‌هاي‌ گيتي‌ و در وجود خودشان‌ به‌ ايشان‌ مي‌نمايانيم‌ تا خود بدانند كه‌ او (خداوند) حقّ است‌ و‌اي كافي‌ نيست‌ كه‌ پروردگارت‌ بر همه‌ چيز شاهد است‌؟ بدانيد كه‌ آنها بديدار پروردگارشان‌ شكّ دارند، و همان‌ او بر همه‌ چيز احاطه‌ دارد.»

جهت‌ دوّم‌:

نظام‌ عالم‌، نظامي‌ است‌ هدايت‌ شده‌ و جهت‌دار

خداوند متعال‌ عالم‌ آفرينش‌ را پس‌ از خلقت‌، باقي‌ نگذاشته‌ و لحظه‌اي‌ رهايش‌ نساخته‌ است‌، بلكه‌ پس‌ از خلقت‌، عالم‌ را از اوّلين‌ مرتبه‌ قابليّت‌ و استعداد تا منتها درجه‌ كمال‌ فعليّت‌ و تماميّت‌، راهبري‌ مي‌نمايد؛ البتّه‌ هر موجودي‌ را به‌ اندازه‌ و ظرفيّت‌ وجود متناسب‌ با او. در اين‌ سير تكاملي‌ او را به‌ كلّيّه‌ قواي‌ فطري‌ كه‌ در سرشت‌ ا

      
  
فهرست
  مقدمه مولف
  سبب تاليف اين رساله
  مرحله اوّل: بحث كلي در فلسفه حقوق زن و مرد به‌طور عامّ(در پنج جهت)
  جهت‌ اوّل‌: نظام‌ عالم‌ با تمام‌ كثرات‌ آن‌، نظامي‌ است‌ واحد، پيوسته‌ و بر اساس‌ حقّ
  >> جهت‌ دوّم‌: نظام‌ عالم‌، نظامي‌ است‌ هدايت‌ شده‌ و جهت‌دار
  جهت‌ سوّم‌: در نظام‌ عالم‌ از حقِّ هيچ‌ موجودي‌ ذرّه‌اي‌ فرو گذار نميشود
  حقوق فطري و اوليّه زن
  جهت‌ چهارم‌: اختلاف‌ قواي‌ ظاهري‌ و باطني‌ زن‌ و مرد
  دفع‌ اين‌ اشكال كه ضعف زنان ناشي از محروميت‌هايي است كه به آنها اعمال شده است
  جهت‌ پنجم‌: تفكيك اعتبارهاي طبيعي، اجتماعي و سلوكي در زن و مرد
  مرحله‌ دوّم:بحث‌ با استناد به‌ ادّله‌ شرعي‌ فقهي‌ پيرامون‌ موقعيّت‌ زن‌ در زمينه‌ جهاد و قضاوت‌ و حك
  بحث‌ پيرامون‌ آيه‌ الرّ جَالُ قَوَّ'مُونَ عَلَي‌ النّـِسَآءِ بِمَا فِضَّلَ اللَهُ بَعْضَهُمْ عَلَي‌'
  گفتار لغويّون‌ در معني‌ قوّامون
  گفتار مفسّرين‌ در مورد آيه‌
  «تفسير تبيان‌» شيخ‌ طوسي‌ (ره‌).
  تفسير «مجمع‌ البيان‌» شيخ‌ طبرسي‌
  تفسير «رَوْحُ الجِنان‌ و رُوحُ الجنّان‌» أبي‌ الفتوح‌ رازي‌
  تفسير «عليّ بن‌ إبراهيم‌ قمّي‌»..
  تفسير «صافي‌» فيض‌ كاشاني‌
  «منهج‌ الصّادقين‌» فتح‌ الله‌ كاشاني‌
  تفسير «برهان‌».
  تفسير «جواهر» طنطاوي‌
  «جامع‌ البيان عن‌ تأويل‌ القرآن‌» طبري‌
  تفسير «ابن‌ كثير دمشقي‌»..
  تفسير «كشّاف‌» زمخشري‌
  تفسير «دُرّ المنثور» سيوطي‌
  تفسير «بيضاوي‌»
  حاشيه‌‌ شيخ‌زاده‌ بر تفسير «بيضاوي‌»
  «حاشيه‌ شهاب‌» بر تفسير «بيضاوي‌»
  تفسير «مفاتيح‌ الغيب‌» امام‌ فخر رازي‌
  تفسير «خازن‌» علاءالدّين‌ بغدادي‌
  تفسير «الجامع‌ لاحكام‌ القرآن‌» قُرطبي‌
  تفسير «روح‌ المعاني‌ في‌ تفسير القرآن‌ العظيم‌» سيّد محمود آلوسي
  تفسير «لطائف‌ الاشارات‌» امام‌ قشيري‌
  تفسير «بيان‌ السّعاده‌ في‌ مقامات‌ العباده‌»
  تفسير «أبي‌ السّعود»
  «تفسير جلالّين‌» جلال‌ الدّين‌ محلّي‌
  تفسير«في‌ ظلال‌ القرآن‌» سيّد قطب‌
  «الميزان‌ في‌ تفسير القرآن‌» علاّمه‌ طباطبائي‌
  نظر مولف درباره آيه شريفه در هشت نكته
  بحث‌ پيرامون آيه وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي‌ عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِّلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ د
  وجوه تمايز زن از مرد.
  معناي تساوي حقوقي زن و مرد.
  جهاد‌ زن‌ از نظر فقهاء.
  اقسام جهاد در كلام كاشف‌الغطاء.
  استقراء اقسام‌ جهاد توسّط‌ مؤلّف‌
  حدود شركت زنان در جهاد.
  نظر فقهاء در عدم‌ جواز تصدّي‌ مناصب‌ حكومت‌ و قضاوت‌ براي‌ زن‌
  ذكر اجماع فقهاء در عدم جواز تصدّي مناصب حكومت و قضاوت براي زن..
  دلالت سيره مسلمين بر عدم جواز تصدّي مناصب حكومت و قضاوت براي زن..
  بحث در مساله ولايت به‌عنوان مقدمه بررسي روايات در باب قضاوت و حكومت...
  آيات قرآن كريم دال بر ولايت كليّه امام معصوم.
  رواياتي كه دلالت دارند مقام حكومت اختصاص به معصومين عليهم‌السلام دارد.
  روايات دال بر ولايت فقيه.
  ولايت فقيه در نهج‌البلاغه.
  نتيجه‌گيري از مقدمات گذشته.
  روايات‌ در عدم‌ تصدّي‌ زن‌ قضاوت‌ و حكومت‌ و افتاء را (در عدم جواز ورود زنان به مجلس شورا)
  بحث اجمالي در ماهيّت و جايگاه مجلس شورا از نظر فلسفه اجتماعي اسلام.
  تكيه اميرالمومنين و صحابه در توبيخ عايشه براين كه چون زن است نبايد خروج كند..
  قرآن كريم اصل استوار است.

کلیه حقوق در انحصارپرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی