|
|
بيان ابن طاوس در علّت أفضليت عيد غدير بر ساير أعيادومرحوم سيدابن طاوس رضوان الله عليه در((اقبال)) راجع به عيدغدير گفته است:فصل درآنچه ذكر میكنيم ازفضل خداوند جل جلاله، وعنايتي كه به عيد غدير دارد كه بيش از سايراعياد است، ودر آن منتي كه دراين عيد، بربندگان خود نهاده است. بدان كه هرعيد جديدي كه خداوند جل جلاله مقداري از جود واحسان خود را بر عبد سعيدش افاضه كند، حقا افاضه واطلاق اين احسان از طرف خداوند جل جلاله، براي كسي است كه به معرفت خداوند ومعرفت رسول او صلي الله عليه وآله ومعرفت امام زمانش ظفريافته باشد،وايمانش صحيح باشد، چون به نقل متظافر و مستفيض از صاحب شريعت نبويه رسيده است كه: من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية. (( كسي كه بميرد وامام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت مرده است)). صفحه 234 صفحه 235 خطبۀ أبوالهيثم ابن تَيهان در علت حسد قريش با أميرالمؤمنين عليه السّلامإنَّهَ قَامَ خَطيباً بَيْنَ يَدَيْ امِيرِالْمُؤمِنينَ عَلِيِّ ابْنِ أبيطَالِبٍ فَقَالَ : إنَّ حَسَدَ قُرَيْشٍ إيَّاكَ عَلَي وَجْهَيْنِ : وَ أمَّا خِيَارُهُمْ فَتَمَنَّوْا أنْ يَكُونُوا مِثْللَكَ مُنَافَسَهً فِي الْمَلَاءِ وَ ارْتِفاعِ الدَّرَجَهِ. وَ أمَّا شِرَارُهُمْ فَحَسدُوا حَسَداً ثْقَلَ الْقُلُوبَ وَ أحْبَطَ الأعْمَالَ. وَذَلِكَ أنَّهُمْ رَأوْا عَلَيْكَ نِعْمَهً قَدَّمَهَا إلَيْكَ الْحَظُّ وَ أخَّرَهُمْ عَنْهَا الْحِرْمَانُ فَلَمْ يَرْضَوْا أنْ يَلْحَقُوا حَتَّي طَلَبُو أنْ يَسْبِقُوكَ فَبَعُدَتْ وَاللَهِ عَلَيْهِمُ الْغَايَهُ وَسَقَطَ الْمِضْمَارُ. فَلَمَّا تَقَدَّمْتَهُمْ بِالسَّبْقِ وَ عَجَزُوا عَنِ اللِّحَاقِ بَلَغُوا مِنْكَ مَا رايْتَ ، وَ كُنْتَ وَاللَهِ أحَقَّ قُرَيْشٍ بِشُكْرِ قُرَيْشٍ ، نَ صفحه َرْتَ نَبِيَّهُمْ حَياً وَ قَضَيْتَ عَنْهُ الْحقُوقَ مَيْتاً. وَاللهِ مَا بَغيُهُمْ إلَّا عَلَي أنْفُسِهِمْ وَ لا نَكَثُوا إلَّا بَيْعَهَ اللَهِ ، يَداللَهِ فَوْقَ أيْدِيهِمْ فيهَا. وَ نَحْنُ مَعَاشِرَالانْ صفحه َارِ أيْدِينَا وَ ألْسِنَتُنا مَعَكَ ! فَأيْدِنَا عَلَي مَنْ شَهِدَ وَألْسِنَتُنا عَلَي مَنْ غَابَ. (( ابوالهيثم بن التيهان در برابر اميرالمومنين علي بن ابيطالب به خواندن خطبه بپاخاست و گفت : حسد قريش با تو بر دو قسم است : اما خوبان آنها آرزو میكردند كه همانند تو باشند ، به جهت مباهات و مفاخرتي كه در بين مردم پيدا كنند و درجه و مقام رفيعي بيابند. و اما بدان آنها بر تو حسد ورزيدند ، بگونهای كه دلها را سخت و سنگين كرد و اعمال را حبط و نابود ساخت ؛ به علت اينكه ديدند نعمت هايي در تو وجود دارد كه كاميابي و بهره برداري و حظ وافر آنها را به سوي تو پيش آورده است و حرمان و خسران و زيان ، آنها را از ايشان دور ساخته است. و بنابراين راضي نشدند و اكتفا ننمودند به آنكه به تو برسند و ملحق گردند ، تا اينكه خواستند بر تو پيشي گيرند و مقدمصفحه 236 شوند و سوگند به خدا كه : در اين ميدان مسابقه ، هدف و غايت از ايشان دور شد و ميدان و مسابقه ساقط شد و فرو ريخت. و چون در اين مسابقه از همه آنها مقدم شدي و پيشي گرفتي ، و ايشان فرو ماندند و عاجز شدند از آنكه به تو برسند ، آنچه ديدي درباره تو دريغ نكردند و سوگند به خدا كه سزاوارترين كسي بودي از قريش كه قريش شكر و سپاس تو را بجاي آورند ! پيامبرشان را در حال حيات ياري كردي و حقوقي را كه بر عهده او بود در حال ممات ادا كردي و سوگند به خدا اين ستم و ظلمي كه بر تو میكنند ، برنمي گردد مگر به خود آنها و نشكستند مگر عهد و پيمان خداوند را و در اين بيعت و پيمان دست خدا بالاي دست آنهاست. و ما گروه انصار چنين هستيم كه دست هايمان و زبان هايمان با توست ! با دست هايمان میجنگيم با هركس كه بر عليه تو حضور داشته باشد و با زبانهايمان با هركس كه غائب باشد و در اينجا نباشد ! ))2 و همچنين مرحوم سيد بن طاووس گويد : مصنف كتاب النشروالطي گويد: ابوسعيد خدري گفت : ما با رسول خدا از غدير خم بيرون نيامده بوديم كه اين آيه نازل شد : وَاخْشَوْنِي الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا.3 و بر اثر اين آيه پيغمبر فرمود : الْحَمْدُللِهِ عَلَي كَمَالِ الدِّينِ وَ تَمامِ النِّعْمَهِ وَ رِضَا الرَّبِّ بِرسَالَتِي وَ وَلَايَهِ عَلِيِّ بْنِ أبِيطَالِبٍ. و اين آيه نازل شد : الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ.4 صفحه 237 الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا ( آن روزي كه نازل شده بود تاريخ میگذارديم و آن روز را عيد میگرفتيم.5 و نزول اين آيه را در روز غدير جماعتي از مخالفين ( سنيها ) روايت كردهاند و ما در كتاب طرائف ذكر كرده ايم و مصنف كتاب نشروطي میگويد: و روايت شده است كه خداوند در روز مباهله ، علي را بر دشمنان عرضه كرد ، همه از عداوت برگشتند و در روز غدير او را بر دوستان عرضه كرد، همه دشمن شدند ، چقدر ما بين اين دو مرحله تفاوت است !6 روز غدير در نزد حضرت رسول الله و جميع امامان عليهم السّلام عيد استباري تمام اين مزايا و خصوصيات و نزول آيات ، به روز غدير اهميت و جلالي میبخشد كه رسول اكرم صاحب الرساله الخاتميه و ائمه طاهرين : خلفاي به حق او را و بدنبال آنها مومنان را مسرور و شاد مینمايد و اين همان حقيقت و معنائي است كه ما از عيد در نظر داريم. روايات وارده در افضليّت عيد غديرفرات بن ابراهيم كوفي از محمدبن ظهير ، از عبدالله بن فضل هاشمي ، از حضرت امام جعفر صادق از پدرش ، از پدرانش روايت كرده است كه : قَالَ رَسُولُ اللَهِ يَوْمُ غَدِيرِ خُمٍّ أفْضَلُ أعْيَادِ اُمَّتِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أمَرَنيَ اللَهُ تَعَالَي ذِكْرُهُ بِنَصْبِ أخي عَلِيَّ بْنِ أبيطَالِبٍ عَلَماً لاُ مَّتِي يَهْتَدُونَ بِهِ مِنْ بَعْدِي وَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أكْمَلَ اللَهُ فِيِه الدِّينَ وَ أتَمَّ عَلَي اُمَّتِي فِيِه النَّعْمَهَ وَ رَضِيَ لَهُمُ اْلإسْلَامَ دِيناً.7 صفحه 238 روزي است كه خداوند در آن دين را كامل نمود و نعمت را بر امت من تمام كرد و پسنديد و راضي شد كه اسلام دين آنها باشد )). و براساس همين عيد و معناي عيد است كه رسول خدا فرمود : هنئوني ! هنئوني !به من تبريك بگوييد و به من تهنيت بگوييد ! زيرا تهنيت و تبريك از مختصات عيد است ، آنهم چنين عيدي. ابوسعيد خرگوشي نيشابوري با اسناد خود از برآء بن عازب از احمد بن حنبل و از ابوسعيد خدري روايت كرده است كه : ثُمَّ قَالَ النَّبِيُّ صلي الله علیه و آله: هَنِّئُوني هَنِّئُوني ! إنَّ اللَهَ تَعَالَي خَصَّنِي بِالنُّبُوَّهِ وَ خَصَّ أهْلَ بَيْتي بِالإمَامَةِ. فَلَقِيَ عُمَربْنُ الْخَطَّاِب أميرَالْمُؤْمِنينَ فَقَالَ : طُوبَي لَكَ يَا أبَالْحَسَنَ ! أصْبَحْتَ مَوْلَايَ وَ مَوْلَي كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ.8 (( و پس از بيان خطبه پيامبر فرمود : به من تهنيت بگوئيد ! به من تبريك گوئيد! ريرا كه حقا خداوند تعالي ، مر ا به نبوت اختصاص داده است و اهل بيت مرا به ولايت اختصاص داده است و به دنبال آن عمربن خطاب با اميرالمومنين ديدار كرد وگفت: مبارك باد بر تو اي ابالحسن ! صبح كردي در حالي كه مولاي من و مولاي هر مرد مومن و هر زن مومنهای هستي!)) صفحه 239 باشد؟! حضرت فرمود : آري افضل اعياد و اعظم اعياد و اشرف اعياد ، در نزد خداوند از جهت قدر و منزلت ، روزي است كه خداوند در آن روز ، دين را كامل نموده وبر پيامبرش محمد اين آيه را فرستاد : الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا. صفحه 240 داريد ؟ گفت : آري اي حسن ! عيدي است كه از آن دو عيد ، اعظم و اشرف است ! گفتم : كدام روز است آن عيد ؟! گفت : روزي كه اميرالمومنين در آن ، به عنوان علم و شاخص و امام براي مردم نصب شد! گفتم : فدايت شوم ! چه كاري سزوار است كه ما در آن روز انجام دهيم ؟! گفت : اي حسن ! در آن روز ، روزه بگير و بر محمد و آل محمد بسيار صلوات بفرست و به سوي خداوند از آن كساني كه به آنها ستم نمودهاند ، برائت و بيزاري بجوي ! چون پيغمبران سنتشان اين بوده است كه به اوصياي خود امر میكردهاند كه : روزي را كه در آن ، وصي به مقام وصايت نصب میشود ، عيد بگيرند. گفتم : پاداش كسي كه در آن روز ، روزه بدارد چيست ؟! گفت : ثواب روزه شصت ماه ! و تو روزه روز بيست هفتم از شهر رجب را نيز وامگذار! زيرا آن روزي است كه نبوت براي محمد نازل شده است و ثواب آن روز مثل روزه شصت ماه است براي شما. 10 صفحه 241 گفت : روزي است كه رسول خدا در آن روز اميرالمومنين را نصب نموده و گفت : من كنت مولاه فعلي مولاه ! گفت : چكار داري به روزش ؟ چون سال پيوسته در گردش است11 وليكن روز هجدهم از ماه ذوالحجه است. گفتم : چه كاري سزاوار است كه ما در آن روز بجاي آوريم ؟! گفت : ذكر خداوند عز ذكره را بنمائيد ، با روزه و عبادت و ذكر محمد و آل محمد ! چون رسول خدا اميرالمومنين را وصيت كرد كه : اين روز را عيد بگيرد ، و همچنين انباء عليهم السلام اين كار را میكردند كه به اوصياي خود سفارش میكردند كه عيد بگيرند و لهذا اوصياي انبياء نيز روز عيد غدير را عيد میگرفتند. 12 ثواب عمل خير در روز غدير معادل ثواب هشتاد ماه استسيدابن طاوس بعد از نقل اين دو روايتي كه ما از((كافي)) نقل كرديم گويد: ازجمله كساني كه درفضل غدير روايت كرده اند: شيوخ معظمون: ابوجعفرصفحه 242 محمد بن بابويه، ومفيد محمدبن محمد بن نعمان، وابو جعفرمحمدبن حسن طوسي هستند كه جميعا با اسنادشان از حضرت صادق عليه السلام روايت كردهاند كه: صوم يوم غديرخم كفاره ستين سنه13. ((روزه گرفتن روز غدير خم، كفاره گناهان شصت ساله است)). وازجمله راويان در فضيلت غدير، مصنف كتاب النشروالطي میباشد كه، با اسناد خود از حسن بن محمدبن سعيد هاشمي كوفي، ازفرات بن ابراهيم كوفي، ازمحمدبن ظهير، ازعبدالله بن فضل هاشمي ازحضرت صادق عليه السلام ازپدرانش عليهم السلام روايت كرده است كه قَالَ النَّبِيُّ صَلَي الله عَلَيه وَآله: يَوْمُ غَديرِ خُمَّ اَفْضَلُ اَعْيَادِ اُمَّتِي، هُوَالْيَوْمُ الَّذِي أمَرَنِيَ اللهُ فيهِ بِنَصْبِ أخي عَلِيَّ بْنِ ابيطالِبٍ فِيهِ عَلَماًلامَّتِي يَهْتَدُونَ بِهِ بَعْدِي.وَهُوَ الْيَوْمُ الَّذِي أكْمَلَ اللهُ فِيهِ الدِّينَ وَأتَمَّ عَلَي اُمَّتي فيهِ النِّعْمَهَ وَرَضِيَ لَهُمُ الْاِسْلامَ دِيناً. ((پيامبر فرمود: روز غديرافضل عيدهاي امت من است، وآن روزي است كه خدا مرا امر كرد كه درآن روز علي بن ابيطالب را شاخص ومقتداي امت قرار دهم، ونصب كنم، تا پس ازمن بواسطه او هدايت يابند.وآن روزي است كه خداوند درآن دين را كامل كرد، ونعمت را برامت من تمام نمود، و راضي شد كه براي آنها اسلام دين باشد)). وسپس فرمود: مَعَاشِرَالنَّاسِ! إنَّ عَلِيّاً مِنِّي وَأنَا مِنْ عَلِيِّ خُلِقَ مِنْ طينَتِي وَهُوَبَعْدِي يُبَيِّنُ لَهُمْ مَا اخْتَلَفُوا فيهِ مِنْ سُنَّتِي.وَهُوَ أمِيرُالْمُومِنينَ وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَيَعْسُوبُ الْمومِنينَ وَخَيْرُالْوَصِيِّينَ وَ زَوْجُ سَيِّدَهِ نِسَآء الْعَالَمِينَ وَأبُوالْاَئِمَّهِ الْمَهْدِيِّينَ.14 ((اي جماعت مردم! علي ازمن است، ومن ازعلي هستم،ازسرشت من آفريده شده است، و او پس ازمن درآنچه ازسنت من اختلاف كنند،سنت مرا مبين میكند و روشن میسازد و حق و واقع را واضح می نمايد. و اوست امير و سالار مومنان،وپيشواي وضوسازندگان سفيد پيشاني كه آثار نورانيت مسح برناصيه،وپاهايشان مشهود است(ويا پيشواي فروزنده چهرگان درغرفههاي بهشت)و رئيس مومنان،و بهترين اوصياي پيامبران،و شوهر سيده زنان عالميان،و پدر امامان راه يافتگان)). و ازجمله روايان فضيلت غدير،محمدبن علي بن طرازي دركتاب خودش است كه با اسناد متصل خود روايت میكند از مفضل بن عمر از حضرت صادق عليه السلام كه: چون روز قيامت شود،چهار روز را به سوي خداوند عزوجل هديه میبرند،همچنانكه عروس را به سوي حجله خود میبرند: روز فطر و روز اضحي و روز جمعه و روز غدير خم. و روز غدير خم در بين روز فطر و اضحي و روز جمعه،مانند ماه در بين ستارگان . و خداوند به غدير خم میگمارد فرشتگان مقرب خود را كه رئيس آنها در آن روز جبرئيل عليه السلام است. و میگمارد پيامبران خود را كه رئيس آنها در آن روز محمد صلي الله عليه وآله است. و میگمارد اوصياي انتخاب شده خود را كه رئيس آنها در آن روز اميرالمومنين است. و میگمارد اولياي خود را كه روساي آنها در آن روز سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستند. و اينها غدير را به بهشت وارد میكنند، همچنانكه چوپان گوسفندان خود را به آب و گياه وارد می كند. مُفَضَّل می گويد: من گفتم:اي آقاي من! تو مرا امر میكني كه در آن روز، روزه بگيرم؟ حضرت به من گفت: إي وَالله! إي وَالله! إي وَالله! عيد غدير ، روز نزول جميع خيرات و بركات استعيد غدير روزي است كه خداوند توبه آدم عليه السلام را پذيرفت، و به سپاس آن روزه گرفت. و روزي است كه خداوند تعالي ابراهيم را از آتش نجات بخشيد، و شكرالله تعالي روزه گرفت. و روزي است كه موسي عليه السلام هارون را مقتدا و پيشوا ساخت، و به جهت سپاس خداوند، آن روز را روزه گرفت. و روزي است كه عيسي عليه السلام وصي خود شمعون صفا را معرفي كرد، وشكرالله عزوجل، آن روز را روزه گرفت. و آن روز روزي است كه رسول خدا صلي الله عليه وآله علي عليه السلام را پيشوا و امام مردم قرار داد، و در آن روز رسول خدا وصي خود را معين كرد، وتحقيقا كه آنروز، روز روزه، و قيام نماز،و اطعام،و صله برادران ديني است، و درآن روز وسائل رضاي خداوند رحمن، و موجبات به خاك ماليده شدن بيني شيطان موجود است.15 سيدابن طاوس پس از بيان اين روايات، فصلي را در علل وموجبات فضل عيدغدير آورده است، و چنين گويد: فصل در پاسخ كسي كه پرسيده است: چرا روز غدير اين همه داراي فضيلت است؟وچون فهمش كوتاه بوده است، نتوانسته است ازاين روايات وارده، حقيقت آن را ادراك كند. بدان براي هيچ يك از اوصياي پيامبران، و اعيان و رجال مردم،در طي زمانها و مرور دهور گذشته نبوده است،جهاتي است: جهت اول اينكه: خداوند جل جلاله نفس علي عليه السلام را نفس پيغمبرصلي الله عليه و آله قرار داده است، درآيه مباهله وچنين فرموده است: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْنَا وَأبْنَائَكُمْ وَنِسَائَنَا وَنِسَائَكُمْ وَ أنْفُسَنَا وَ أنْفُسَكُمْ.16 صفحه 246 كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّهٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ.18 أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب عليه السّلام، مجموعۀ اسلام استجهت ديگر آنكه : مولانا علي عليه السلام در حفظ اسلام و مسلمين و در صفحه يانت رسول خدا در بسياري از مقامات ، چنان كرد كه كثيري از قواي مردم جهان، از آن فرو ماندند. و بنابراين خداوند جل جلاله و رسول او به شرف اين فضل آشكار ، او را در تمكين اين مقام مكين پاداش دادند ، مثل آنكه در فراش و رختخواب رسول خدا در مكه خوابيد و شب را به روز درآورد و از اين كار عاجز بودند تمام افرادي كه با پيغمبر نزديك بودند ، زيرا يك دسته از اين عمل گريزان بودند و يك دسته ناتوان و فرومانده و لهذا تمام شهادت هائي كه در دنيا و آخرت به واسطه مهاجرت تحقق يافت ، مولانا علي ، چون روح و خون پاك قلب خود را در راه رسول الله فدا كرد ، او ا صفحه ل و بنياد اين نتائج و ثمراتي است كه به واسطه نبوت رسول خدا در عالم پيدا شد. و جهت ديگر آنكه : علي عليه السلام سوره برائت از مشركين و طرح و الغاء عهودصفحه 247 آنها را براي آنها خواند و اداي اين مهم نمود ، چون به خاتم النبيين چنين نازل شد كه : إنَّهُ لايُوَدِّيهَا إلَّا أنْتَ اوْرَجُل مِنْكَ (( اين اداء پيغام و قرائت سوره برائت و الغاء عهود مشركين ، را براي مشركين ، يا بايد تو خودت انجام دهي، يا مردي كه از تو باشد ! )) و آن كسي كه قائم مقام نبوت بود مولانا علي اميرالمومنين عليه السلام بود. و جهت ديگر آنكه : مقامات مولانا علي در بدر و خيبر و حنين و احد و يكايك از مواقفي بود كه از شدت و سختي به حدي بود كه : ممكن بود پدر و فرزند خود را تنها گذارد و فرار كند. و جهت ديگر آنكه : كشتن مولانا علي عليه السلام بود عَمْروبْنِ عَبْدِوَد را كه او بسيار عظيم الشان بود ، و ما در كتاب (( طرائف )) از مخالفين خود از عامه مردم روايت كرده ايم كه پيغمبر گفت : لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ لْعَمْرِوبْنِ عَبْدِوَد أفْضَلُ مِنْ عَمَلِ اُمَّتِي إلَي يَوْمِ الْقِيَمَهِ (( ضربهای كه علي به عمروبن عبدود زد ، از جميع اعمال امت من تا روز قيامت افضل است )). و در حديث ديگر است : لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمِ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ. (( ضربهای كه علي در روز غزوه خندق زد ، افضل است از عبادت جن و انس )). و نيز در وقتي كه مولانا علي در مقابل عمروبن عبدود قرار گرفت ، پيغمبر گفت : بَرَزَالْاِسْلامُ كُلُّهُ اِلَي الْكُفْرِ كُلُّهُ (( تمام اسلام در برابر تمام كفر ظاهر شده است)). صفحه 248 صفحه 249 كرديم و قرآن شريف به نعمت هائي كه خداوند بر بندگانش بطور اطلاق و سريان بر اساس صفت جمال خود ارزاني داشته است ، گوياست ، آنجا كه گويد: وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَهَ اللهِ لاتُحْصُوها20 و اين نعمت ولايت و امامت او ، از آن نعمت هائي است كه به شمارش و احصاء در نمي آيد. چون اميرالمومنين رئيس و پيشواي قومي است كه بدان نعمتها ظفر يافتند و براي خود تحصيل كردند و به دست آوردند.21 عظمت روز غدير ، و ثواب روزه در آن عيدو شيخ طوسي در مصباح المتهجد از داودبن كثيررقي ، از ابي هارون : عماربن حريز عبدي روايت كرده است كه گفت : وارد شدم در روز هجدهم از ماه ذوالحجه بر حضرت صادق و آن حضرت روزه بود ، فلهذا به من گفت : هَذَا يَوْمٌ عَظِيمٌ عَظَّمَ اللهُ حُرْمَتَهُ عَلَي الْمُومِنينَ وَ اَكْمَلَ لَهُمْ فِيهِ الدِّينَ وَ تَمَّمَ عَلَيْهِمُ النِّعْمَهَ وَ جَدَّدَ لَهُمْ مَا اخَذَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْعَهْدِ وَ الْمِيثَاقِ. (( اين روز عظيمي است كه خداوند احترامش را بزرگ شمرده است بر مومنين و دين را براي آنها كامل كرده است و نعمت را بر آنان تمام كرده و آن عهد و پيماني را كه از آنها گرفته است ، در اين روز تجديد كرده است. درآن مجلس از آن حضرت پرسيده شد : ثواب روزه در اين روز چيست ؟ حضرت فرمود : يَوْمُ عِيدٍ وَ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ ، وَ يَوْمُ صَوْمٍ شُكْراً للهِ (( روز عيد و سرور و شادماني و روز روزه گرفتن است به شكرانه آن براي خداوند )) و روزه در اين روز ، معادل شصت ماه روزه از ماههاي حرام است. صفحه 250 صفحه 251 روايت حِميري در عظمت عيد غدير ، و نماز وارد در آنسيد در اقبال آورده است از محمدبن علي طرازي در كتاب خود با اسنادش به عبدالله بن جعفر حميري كه او گفت : روايت كرد براي ما هارون بن مسلم ، از ابوالحسن لئثي از عبدالله جعفربن محمد كه به حضار خود ، از مواليان و شيعيان خود گفت : آيا میشناسيد روزي را كه خداوند اسلام را به آن مشيد نمود و علائم و آيات دين را بدان ظاهر كرد و آن روز را عيد براي ما و موالي و شيعه ما قرار داد؟! گفتند : خدا و رسول او و فرزند رسول او داناترند. آيا روز فطر است آن روز اي آقاي ما ؟ گفت : نه. گفتند: آيا روز عيد قربان است؟ حضرت گفت : نه ، آن دو روز، بزرگ و شريف هستند و ليكن روز امناء دين از آن دو اشرف است و آن روز هجدهم ذوالحجه است. رسول خدا چون از حجه الوداع فارغ شد و به غدير خم رسيد ، خداوند عزوجل جبرائيل را امر نمود تا در آستان قرب ظهر بر پيغمبر در آن روز فرود آيد و او را امر كند تا قيام به ولايت اميرالمومنين بنمايد و او را به عنوان رئيس و سيد قوم براي مردم پس از خود منصوب كند و او را بعد از خود خليفه و جانشين خود قرار دهد. جبرائيل به نزد پيامبر آمد و به او گفت : يا حبيبي ! خداوند تو را سلام میرساند و میگويد : امروز بايد قيام كني به ولايت علي ، براي آنكه پس از خودت براي امت سيد و رئيس باشد تا مردم به عنوان شاخص در امور خود به او رجوع كنند و به منزله خود تو ، نسبت به امت بوده باشد. پيامبر گفت: يا حبيبي جبرئيل! من ميترسم از دگرگوني اصحاب خودم كه به او ظلم و ستم كنند و او را به مهلكه و شدت بيفكنند و آنچه را كه از بغض و كينه و حسد ، از او در دل پنهان دارند ظاهر سازند! جبرائيل عروج كرد و درنگي نكرد كه به امر خدا هبوط نمود و گفت: يَا ايُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنْزِلَ اِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ! صفحه 252 در حالي كه ريگهاي بيابان به شدت داغ بود و دو قدم مبارك از حرارت آفتاب سوخته بود و امر كرد تا آن مكان را نظيف كنند و آنچه از خار در زير چند درخت است پاك كنند و اين كار انجام شد. پس از اين ندا داد: الصلاه جامعة مسلمين مجتمع شدند و در ايشان ابوبكر و عمر و عثمان و ساير مهاجر و انصار هم بودند و به خطبه برخاست و داستان ولايت را ذكر كرد و همه مسلمين را در پذيرش آن ملزم ساخت و به آنها اعلام نمود كه : خداوند او را به چنين قيامي و اقدامي امر كرده است. جماعتي گفتند با خود آنچه را كه گفتند و با خود به رازگويي و نجوي پرداختند. نماز و دعاي وارد در روز عيد غديرچون صبح روز عيد غدير شود ، لازم است كه ابتداي روز ( صدر نهار ) غسل كرده و اينكه مومن نظيف ترين لباس هاي خود را بپوشد و فاخرترين آنها را در بر كند و عطر و طيب استعمال كند و دست به دعا بگشايد و بگويد: اللَّهُمَّ اِنَّ هَذَا الْيَوْمَ الَّذِي شَرَّفْتَنَافِيهِ بِوَلايَهِ وَلَيَّكَ عَلِيٍّ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ وَ جَعَلْتَهُ اَميرِالْمُومِنينَ وَ اَمَرْتَنَا بِمُواَلَاتِهِ وَ طَاعَتِهِ وَ انْ نَتَمَسَّكَ بِمَا يُقَرِّبُنَا اِلَيْكَ وَ يُزْلِفُنَا لَدَيْكَ اَمْرُهُ وَ نَهْيُهُ! اَللَّهُم قَدْ قَبِلْنَا امْرَكَ وَ نَهْيَكَ وَ أطَعْنَا لِنَبِيِّكَ وَ سَلَّمْنَا وَ رِضينَا فَنَحْنُ مَوَالِي عَلِيٍّ عليه السلام و اوْلِيائِهِ كَمَا امَرْتَ نُوَالِيهِ وَ نُعَادِي مَنْ يُعَادِيهِ وَ نَبرْاُ مِمَّنْ يَبْرَاُ مِنْهُ وَ نُبْغِضُ مَنْ ابْغَضَهُ وَ نُحِبُّ مَنْ احَبَّهُ وَ عَلِيٌّ مَوْلانَا كَمَا قُلْتَ وَ امامُنا بَعْدَ نَبِينَا كَمَا امَرْتَ. 25 و چون وقت ظهر فرا رسيد ، با بصيرت و سكون و وقار و هيبت و خشوع ، در جاي خود قرار گير و بگو : اَلْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمينَ كَمَا فَضَّلَنَا في دِينِهِ عَلَي مَنْ جَحَدَ وَ عَنَدَ وِفِي نَعيمِ الدُّنْيَا مِمَّنْ عَمدَ وَهَدانَا بِمُحَمَّدٍ نَبيِّهِ وَ شَرَّفَنَا بِوَصِيّهِ وَخَليفَتِهِ في حَيوَتِه وَ بَعْدَ مَمَاتِهِ اميرِالْمُوْمِنينَ ، اللَّهُمَّ انَّ مُحَمَّداً نَبِيُّنَا كَمَا امَرْتَ وَ عَلْيًّا وَ مَوْلانَا كَمَا اقَمْتَ وَ نَحْنُ مَوَالِيِه وَ اوليَاوُهُ. 26 و پس از آن برخيز و دو ركعت براي خدا نماز شكر بجاي آور: در ركعت اول حمد و سوره قدر و در ركعت دوم حمد و سوره توحيد را بخوان و قنوت بگير و ركوع بنما و نماز را تمام كن و سلام بده و پس از نماز خود را به سجده بيافكن و در حال سجده بگو: اللَّهُمَّ انَّا الَيْكَ نُوَجِّهُ وُجُوهِنَا في يَوْمِ عِيدِنَا الَّذي شَرَّفْتَنَا فيهِ بِوَلايَتهِ مَوْلانَا اميرِالْمُوْمنينَ عَلِيِّ بْنِ ابيطالبٍ صَلي اللهُ عليهِ ، عَلَيْكَ نَتَوَكَّلُ ، وَ بِكَ نَسعتَينُ في اُمُورِنا. اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدَتْ وُجُوهُنَا وَ اشْعَارُنَا وَ ابْشَارُنَا وَ جُلُودُنَا وَ عُرُوقُنَا وَ اعْظُمُنَا وَ اعْصَابُنَا وَ لُحُومُنَا وَ دِمَاوُنَا. اللَّهُمَّ ايَّاكَ نَعْبُدُ وَ لَكَ نَخْضَعُ وَ لَكَ نَسْجُدُ عَلَي مِلَهِ اِبْراهيمَ وَ دِينِ مُحَمَّدٍ وَ وَلايَهِ عَلِيٍّ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ اجْمَعينَ ، حُنَفاءَمُسْلِمينَ وَ مَا نَحْنُ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ لا مِنَ الْجَاحِدينَ. اللَّهُمَّ الْعَنِ الْجَاحِدِينَ الْمُعَانِدينَ الْمَخَالِفينَ لامْرِكَ وَ امْرِ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ الْعَنِ الْمُبْغِضِينَ لَهُمْ لَعْناً كَثِيراً لايَنْقَطِعُ اوَّلُهُ وَلا يَنْفَدُ آخِرُهُ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَي مُوَالاتِكَ وَ مُوَالَاهِ رَسُولكَ وَ آلِ رَسُولِكَ وَ مُوَالاهِ اميرِالْمُؤْمِنينَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ. اللَّهُمَّ آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَهً وَ فِي الآخِرَهِ حَسَنَهً وَ احْسِنْ مُنْقَلبَنَا يَا سَيِّدَنَا وَ مْولانَا. 27 و سپس بخور و بياشام و اظهار سرور و شادماني كن و برادرانت را اطعام كن و در بر و احسان به آنها زياده روي كن و به جهت اعظام و بزرگداشت اين روزت، در برآوردن حاجات برادرانت اقدام كن و به جهت خلاف با آنانكه در اين روز ، اظهار غم و حزن و اندوه كردند ، ضَاعَفَ اللهُ حُزْنَهُمْ وَ غَمَّهُمْ ، تو به برادرانت بپيوند و در قضاء حوائج آنها كوشا باش؟! 28 و علامه اميني آورده است: با باسناد كليني از حسين بن حسن حسيني از محمد بن موسي همداني از علي بن حسان واسطي از علي بن حسين عبدي كه او گفت از حضرت عبدالعظيم شنيدم كه گفت: صِيَامُ يَوْمِ غَدِيرِ خُمٍّ يَعْدِلُ عِنْدَاللهِ في كُلِّ عَامٍ مِاَهَ حِجَّهٍ وَ مَاَهَ عُمْرَهٍ مُبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلاتٍ وَ هُوَ عِيدُاللهِ الاكْبَرُـ الحديث.29 ((حضرت صادق عليه السلام میگفت : روزه گرفتن در روز غدير معادل است در هر سالي كه انجام داده شده ، در نزد خداوند با صد حج مبرور و با صد عمره مبروره پذيرفته و قبول شده است و آن نيز بزرگترين عيد خداوند است)). و در مختصر بصائرالدرجات با اسناد خود از محمدبن علاء همداني واسطي و يحي بن جريح بغدادي روايت نموده است كه آن دو نفر گفتند: ما با يكديگر به قصد ملاقات و ديدار ااحمدبن اسحق قمي : صاحب و راوي از امام ابي محمد عسكري و متوفي در 260 در شهر قم روان شديم و در را كوفتيم ، دختركي عراقيه از منزل به سوي ما آمد و ما از او پرسيديم كه میخواهيم احمد بن اسحق را زيارت كنيم! دخترك گفت: او مشغول انجام اعمال عيد است زيرا كه امروز روز عيد است! ما تعجب كرديم و با خود گفتيم: سبحان الله! اعياد شيعه چهار است : قربان و فطر و جمعه و غديرـ الحديث.30 و از كتاب النشر و الطي از حضرت رضا در ضمن حديث طويلي آمده است كه : روز غدير روز تهنيت است و چون مومني برادرش را ببيند ، بگويد: الْحَمْدُللهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلايَتِهِ اميرِالْمومنينَ وَ الائِمَّهِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. 31 صفحه 256 الْحَمْدُللهِ الَّذِي اكْرَمَنَا بِهَذَالْيَوْمِ وَ جَعَلَنا مِنَ الْمُوْمنينَ وَ جَعَلَنَا مِنَ الْمُوْفينَ بِعَهْدِهِ الَّذي عَهِدَهُ الَيْنَا وَ مِيثَاقِهِ الَّذِي وَاَثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَتِه وُلاهِ امْرِهِ وَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْنَا مِنَ الْجَاحِدِينَ وَ المُكَذِّبِينَ بِيَوْمِ الدِّينِ.32 حمد و سپاس مختص خداوندي است كه ما را بدين روز مكرم و گرامي داشت و ما را از مومنين قرار داد و ما را ازوفا كنندگان به عهد خود كه با ما عهد نمود و به ميثاق خود كه ما را بر آن ملتزم ساخت ، از ولايت واليان امرش و برپادارندگان آئين قسط و عدلش قرار داد و ما را از منكران و رد كنندگان پاداش ننمود.
1 در اصابه ج 4 صفحه 208
2 كتاب ((اقبال)) ابن طاوس ، صفحه 459 3 آيه 3 از سوره 5 مائده 4 همان
5 اين روايت طارق بن شهاب را همانطور كه در ( تيسير الوصول ) صفحه 222
6 اقبال ، صفحه 458 7 (( تفسير فرات بن ابراهيم )) 8 كتاب شرف المصطفي 9 تفسير (( فرات بن ابراهيم ))
10 (( فروغ كافي )) طبع مطيعه حيدري ، كتاب صيام باب صيام الترغيب ، ج 2 ، صفحه 148
11 در اينجا چون سال میخواهد روز غدير را بر حسب فصول و ماههاي شمسي بداند ، حضرت او را منع میكنند و میگويند : مناط حساب و تعيين روزها و اعياد و غيرها ، با شهور قمريه است نه شمسيه و عيد غدير روز هجدهم ذوالحجه است و ليكن به حسب شهور شمسيه روز مشخصي نيست ، زيرا پيوسته روزها در گردش است و هر روز ماه قمري در يك روز خاص از ماه شمسي قرار نمي گيرد بلكه پيوسته دور میزندو گردش میكند ، يك روز عيد غدير مثلا در بهار و ماه حمل است و يك روز در جوزا و يكروز در تابستان است و ماه سرطان و هكذا و چون مدار امور شرعيه و حساب با شهور قمريه است دانستن و تطبيق آن با شهور شمسيه فائده أي ندارد و لهذا ، به سائل گفتند : و ما تصنع باليوم ان السنته تدور؟ و اين روايت و همچنين روايتي را كه اخيراً از فرات بن ابراهيم نقل كرديم كه حضرت در آن میفرمايد : روزها جلو میافتد و عقب میافتد دليل است برعدم جواز استناد به شهور شمسيه ، زيرا در آن روايت نيز سائل میگويد : قلت : واي يوم هو في السنته فقال لي : ان الايام تتقدم و تتاخر و ربما كان في السبت الخ. وما درج 6 از امام شناسي در مجلس 83 تا 90 صفحه 147
12 ((فروع كافي )) ، طبع حيدري ج 2 ، صفحه 149
13 (( اقبال )) صفحه 446
14 (( اقبال)) صفحه 466
15 (( اقبال )) ، صفحه 466 16 آيه 61 از سوره 3 : آل عمران : فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناء كم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علي الكاذبين (( پس هركس با تو مجادله كند و محاجه نمايد ، درباره عيسي بن مريم كه او خداست و يا پسر خداست ، پس از آنكه از جانب خدا علم و اطلاع به حقيقت مطلب و مخلوق بودن او براي تو حاصل شد ، پس بگو : بيائيد و ما و شما پسران و زنان و نفس هاك خودمان را بخوانيم و مباهله كنيم و در حق يكديگر نفرين و دعاي به هلاكت بنمائيم و از خدا بخواهيم تا لعنت و دور باش از رحمت خدا را براي دروغگويان قرارد دهيم)).
17
حضرت استاد ما علامه طباطبائي رضوان الله عليه در جلد 1 از ((الميزان )) صفحه 322 فلهذا روي اين بيان اميرالمومنين حقا از رسول الله است و داخل در زمره اين دسته و بس. 18ـ آيۀ 110 ، از سورۀ 3 : آل عمران . 19 ـ آيۀ 67 ، از سورۀ 5 : مائده . 20 ـ آيۀ 34 ، از سورۀ 14 : ابراهيم . و اگر نعمتهاي خداوند را بشماريد ، به تعداد آنها دست نخواهيد يافت . 21 ـ «إقبال» ص 466 ، و ص 467 . 22 ـ اين روايت را تا اينجا در «مصباح المتهجّد» ص 513 آورده است . 23 ـ اين تتمه را در «إقبال» در ص 473 و ص 474 ، آورده است . 24 ـ «خصال» ، طبع مطبعۀ حيدري ، باب الاربعة ، ص 264 . 25 ـ بار پروردگارا ! امروز روزي است كه تو ما را به ولايت وليّ خودت ، علي عليه السّلام مُشَرَّف كردي ! و او را أميرمؤمنان قرار دادي ! و تو ما را به موالات و اطاعت او امر نمودي ! و به ما امر كردي كه به آنچه ما را به تو نزديك ميكند ، و امر و نهي علي ما را مقرّب درگاه تو ميسازد ، تمسّك كنيم ! بار پروردگارا ! ما امر تو را و نهي تو را پذيرفتيم ! و اطاعت از پيغمبر تو كرديم ! و تسليم شديم و راضي گشتيم ! پس ما از مواليان علي عليه السّلام هستيم ، و از مواليان أولياء او هستيم همانطور كه به ما امر فرمودي تا ولايت او را داشته باشيم ، و با كسي كه با و دشمني ميكند دشمن باشيم و بيزار و متنفّر باشيم از آن كسي كه از او بيزار است ، و مبغوض داشته باشيم كسي را كه علي را مبغوض دارد و دوست داشته باشيم آن كس را كه علي را دوست دارد . و علي عليه السّلام همچنانكه تو گفتي مولاي ماست ، و همچنانكهامر كردي بعد از پيغمبر ما صلّي الله عليه وآله وسلّم امام ماست . 26 ـ حمد و سپاس مختصّ خداوندي است كه ما را در دين خودش ، برتري و فضيلت بخشيد ، بر آن كسي كه انكار كرده و از جادّۀ حقّ انحراف ورزيده است ، و در نعمتهاي دنيوي بر بسياري از آن كساني كه آنان را مبتلا به رنج و تعب و درد ساخته است ، و ما ره به محمّد پيامبر خود كه درود بر آو و آل و باد هدايت بخشيده است ، و ما را به وصيّ او و خليفۀ او در زمان حيات و مماتش أميرالمؤمنين عليه السّلام رهبري نموده است . بار پروردگارا ! محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم همانطوري كه تو امر كريد پيغمبر ماست و علي عليه السّلام همانطور كه تو او را اقامه نمودي و بپا داشتي ، مولاي ماست . و ما از مواليان و أولياء او ميباشيم . 27 ـ بار پروردگارا ! ما در اين روز عيدمان كه تو ما را به ولايت أميرالمؤمنين علي بن أبيطالب عليه السّلام شرف بخشيدي ، چهرهها و صورتهاي خود را متوجّه تو ميكنيم ، و به تو توكّل مينمائيم ، و در امور خود از تو ياري ميطلبيم ! بار پروردگارا براي تو سجده كرده است چهرههاي ما ، و موهاي ما ، وپوستهاي ما ، و رگهاي ما ، و استخوانهاي ما ، و أعصاب ما ، و گوشت هاي ما ، و خونهاي ما ، بار پروردگارا ! ما فقط تو را ميپرستيم ، و براي تو خضوع داريم و براي تو سجده مينمائيم بر ملّت ابراهيم و دين محمّد و ولايت علي كه درود تو بر تمام آنها بد ! ما پيوسته از باطل به سوي حق ميگرائيم و از تسليم شدگان و اسلام آوردان ميباشيم ، و از مشركان و منكران نميباشيم ! بار پروردگارا ! دور باش نفرت و لعنت خود را بفرست براي منكران و متجاوزان و مخالفان امرت و امر رسولت صلّي الله عليه وآله و سلّم . بار پروردگارا ! دور باش نفرت و لعنت خود را بفرست براي دشمنان و بغض داران ايشان ، لعنت بسياري كه اوّل و آخر نداشته باشد . بار پروردگارا ! درود خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و ما را بر موالات خودت و بر موالات رسولت و آل رسولت و موالات اميرالمؤمنين عليه السّلام ثابت بدار . بار پروردگارا ! در دنيا بما حسنه عنايت بفرما و در آخرت بما حسنه عنايت بفرما و آيندۀ ما را نيكو بگردان اي آقاي ما ، و اي مولاي ما . 28 ـ «اقبال» ص 474 و ص 475 . 29 ـ «الغدير» ، ج 1 ، ص 286 و ص 287 . 30 ـ «الغدير» ، ج 1 ، ص 286 و ص 287 . 31 ـ «اقبال» ، ص 464 . 32 ـ «اقبال» ، ص 476 .
|
|
|