گالری تصاویر آرشیو بانک صوت کتابخانه پرسش و پاسخ ارتباط با ما صفحه اصلی
 
اعتقادات اخلاق حکمت عرفان علمی اجتماعی تاریخ قرآن و تفسیر جنگ
کتابخانه > مباحث علمی و اجتماعی > نگرشي بر مقاله قبض و بسط تئوريك شريعت
کتاب نگرشي بر مقاله بسط و قبض تئوريك شريعت / قسمت سوم: ابو ریحان و نقشه کشی، ابو ریحان و حرکت زمین، ابو ریحان و ریاضی، زیج ایلخانی، مسلمانان و طب و دارو سازی، فوائد طب قدیم و ضرر های پزشکی جدید

اصول علم نقشه كشي از ابتكارهاي أبوريحان است

« كيفيّت تسطيح سطح كرۀ زمين بر روي نقشه‌هاي جغرافيا كه مستوي هستند:

از نتائج افكار و بدايع آثار آن فاضل يگانه، بعضي مسائل طريفه و مطالب عاليه است كه با فقدان اسباب و نقصان آلات، به حسن قريحت و فكر دوربين براي آنها ايجاد قانون و تأسيس اسامي كرده است كه هر كس با نظر انصاف در آنها تأمّل كند، بر رتبت علم و مقدار فضلش اطّلاع يابد.

منجمله اصول و ضوابطي است كه در تسطيح كرۀ زمين و ترسيم


صفحه 73

نقشه‌هاي جغرافيا در مطاوي مؤلّفات خود آورده است. اگر چه حكماي اروپا آن قواعد را از وفور اسباب و تكميل ادوات به أعلي مدارج كمال رسانيده‌اند، ولي هر زمان اين عبارات بشنوند و آن اشارات را ببينند، به اقتضاي الْفَضلُ لِلْمُتقدِّم او را بزرگ شمارند و شايستۀ هر قسم تحسين دانند.

اينك محض ايضاح آن رموز و كشف آن كنوز، آنچه در «آثار الباقية» در باب ترسيم نقشه‌هاي جغرافي ذكر كرده است، حاصل مراد او را بيان ميكنيم...»

آنگاه در سه صفحۀ تمام، كيفيّت تسطيح كره را كه «آثار الباقية» آورده است، بيان نموده است. [57]

أبوريحان قائل به سكون زمين نبوده است

 «ابوريحان را بر خلاف جميع متقدّمين كه بنا بر هيئت بطلميوس، قائل به سكون زمين بوده‌اند، در مسألۀ حركت أرض، قريحۀ نويني بوده كه هر كس در عبارات او تأمّل كند ميداند كه: اختيار آن مذهب و سلوك آن طريقه را رغبتي تمام داشته است.

وي در كتاب «استيعاب در عمل اُسطُرلاب زَورَقي» چنين گويد:

وَ قَدْ رَأَيْتُ لاِبيالسَّعيدِ السَّجْزيِّ اُسْطُرْلابًا مِنْ نَوْعٍ واحِدٍ بَسيطٍ، غَيْرَ مُرَكَّبٍ مِن شِماليٍّ وَ جَنوبيٍّ، سَمّاهُ الزَّوْرَقيَّ.فَاسْتَحْسَنْتُهُ جِدًّا لاِخْتِراعِهِ إيّاهُ عَلَي أصْلٍ قآئِمٍ بِذاتِهِ مُسْتَخْرَجٍ مِمّا يَعْتَقِدُهُ بَعْضُ النّاسِ مِنْ أنَّ الْحَرَكَةَ الْمَرْئيَّةَ مِنَ الارْضِ دونَ الْفَلَك.

وَ لَعَمْري هُوَ شُبْهَةٌ عَسِرَةُ التَّحْليلِ، صَعِبَةُ الْمَحْقِ، لَيْسَ لِلْمُعَوِّلينَ عَلَي الْخُطوطِ الْمَساحيَّةِ مِنْ نَقْضِها شَيْءٌ؛ أعْني بِهِمُ الْمُهَنْدِسينَ وَ عُلَمآءَ الْهَيْئَة.

عَلَي أنَّ الْحَرَكَةَ سَوآءٌ كانَتْ لِلارْضِ أوْ كانَتْ لِلسَّمآءِ؛ فَإنَّها في كِلْتاالْحالَتَيْنِ غَيْرُ قادِحَةٍ في صَناعاتِهِمْ. بَلْ إنْ أمْكَنَ نَقْضُ هَذا الاِعْتِقادِ وَ


صفحه  74

تَحْليلُ الشُّبْهَةِ، فَذَلِكَ مَوْكولٌ إلَي الطَّبيعيّينَ مِنَ الْفَلاسِفَة.

گويد: ((از أبوسعيد سجزي، اسطرلابي بسيط ديدم كه: از شمالي و جنوبي مركّب نبود؛ و آنرا زورقي ناميدي. آن عمل مرا زياده پسند افتاد؛ وي را بسيار تحسين كردم. چه آن را بر اصلي قرار داده بود قائم به ذات.

بنيان آن عمل و مدار آن صنعت، بنا بر عقيدت مردمي بوده است كه ارض را متحرّك دانسته، و حركت شبانه روزي را به فلك منسوب ندانسته‌اند.

قسم با جان خود كه آن عقيدت شبهه ايست كه تحليلش در نهايت دشواري است، و قولي است كه رفع و ابطالش در كمال صعوبت است.

مهندسين و علماء هيئت كه اعتماد و استناد ايشان بر خطوط مساحيّه است، در نقض آن شبهت و ردّ آن عقيدت، بسي ناچيز و تهي دست باشند. هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقرير دليلي نتوانند نمود.

و اين معني مايۀ طعن ايشان نشود، زيرا كه حركت مرئيّه را چه از ارض دانند و چه از سَما شناسند، در هر حال به صناعت ايشان زياني نرساند. و اگر دفع شبهت در حيّز امكان آيد و در آن باب ياراي دم زدن باشد، به افكار و انظار طبيعيّين فلاسفه منوط است.)) »  [58]

ابوريحان در كتاب «تحقيق ما للهند» نيز راجع به مشكل حركت زمين بحث كرده است. [59]

استخراج جَيب (سينوس) يك درجه، از اكتشافات أبوريحان است

« استخراج جَيب يك درجه:

استخراج جيب (سينوس) يك درجه از مسائل عالي رياضي است كه علماي پيش از ابوريحان به كشف آن توفيق نيافته بودند.


صفحه 75

ابوريحان اوّل كسي است كه آن مسأله را كشف كرده، و شرح آن را در باب چهارم از مقالۀ سوّم «قانون مسعودي» ج 1، ص 292 آورده؛ بدين تفصيل كه ابتداءً دوازده مقدّمه يعني دوازده قضيّۀ رياضي را از پيش خود طرح و اثبات كرده و سپس مقصود خود را از آن نتيجه گرفته است.

از معاصران ابوريحان دو تن از اعاظم علماي رياضي يكي أبوسهل بيژن ابن رستم كوهي، و ديگري أبوالجود محمّد بن ليث سمرقندي در اين باره اهتمام به خرج داده بودند، امّا كوشش ايشان بجائي نرسيد و نتيجه‌اي از كار ايشان بدست نيامد. »  [60]

اكتشافات جديد أبوريحان در مسائل رياضي و هيئت

مسائل مهمّ ديگري كه بيروني در آنها رأي خاصّي را داشت، كه خودش با محاسبۀ دقيق رياضي و رصد اندازه كرده بود، مانند مساحت، محيط و قطر كرۀ زمين و تسييرات كواكب و قاعدۀ نجومي تسوية البيوت و طول و عرض جغرافيائي و سمت قبلۀ شهرها و قاعدۀ جديد براي يافتن سمت قبله و ساختن محراب مساجد و رصد ميل كلّي و ميل أعظم و حركت خاصّۀ وَسَطي شمس و حركت اوج شمس و مقدار حركت دَوري ثوابت و بسياري از مسائل ديگر، بقدري است كه اگر بخواهيم دربارۀ هر يك بخصوصه شرحي بياوريم، مطلب به درازا مي‌انجامد.[61] او بطور مبسوط اين مسائل را در «قانون مسعودي» و


صفحه 76

«تحديدُ نهاياتِ الأماكن» و «ءآثار الباقية» و «كتاب الجماهر» ذكر كرده است.[62]


صفحه 77

خواجه نصيرالدّين طوسي: مدوِّن زيج إيلخاني

از جملۀ هيئت و رياضي‌دانان، و نجوم شناساني كه پس از وي تا به حال، همۀ ارباب تقاويم و محاسبات مرهون علم و فضل و كمال او مي‌باشند، و در


صفحه  78

اكثر از كتب، وي را با ألقاب أفضل المتكلّمين، سلطان الحكماءِ و المُحقّقين، استادُ البشر، علاّمةُ البشر، عقل حاديعَشر و نظائر اينها ياد مي‌كنند، علاّمه خواجه نصيرالدّين محمّد بن محمّد بن حسن طوسي است؛[63] كه با تأسيس رصدخانۀ مراغه، و جمع فضلاء و دانشمندان رياضي، و هيئت‌دانان درجۀ اوّل در مدّت شانزده سال زيج ايلخاني را مرتّب و مدوّن ساخت. و پس از او يكي از معاونانش در تنظيم زيج،[64] به نام غياث الدّين جمشيد كاشاني كتابي در تكميل زيج ايلخاني خواجه كه ناقص مانده بود تأليف نمود، و به زيج خاقاني موسومش گردانيد.

خواجه در نتيجۀ عمل رصد، زيج ايلخاني را به نام هلاكوخان نگارش داد. و چند جدول هم كه در زيجهاي سابق نبود بدان افزود، و بهمين جهت اعتبار تمام يافت.

مورّخين اروپا نيز موافق نقل معتمَد، در سال هزار و شصت و سه از هجرت مطابق هزار و ششصد و پنجاه و دوّم ميلادي، در شهر لندن، جدول عرض و طول بلاد را از روي همين زيج ايلخاني ترجمه و منتشر نمودند.[65] و [66]


صفحه 79 تا صفحه 83 (ادامه پاورقی)


صفحه 84

از جمله كتب خواجه نصير طوسي در علم آسمان كتاب «التَّذكرةُ النّصيريَّة في الهَيئة» است كه مختصر ولي جامع مسائل اين فنّ است. و از شروح مشهوره بر اين كتاب شرح فاضل شمس الدّين محمّد بن أحمد خَفْري از شاگردان سعدالدّين ميباشد. اين شرح، شرح مزجي است؛ آن را «تكملة» نام گذارده است، و در محرّم سنه 932 از تأليفش فراغت جسته است. [67]


صفحه 85

علم هيئت نيز از علومي است كه در حوزه‌هاي علميّه تدريس ميشود. حضرت علاّمه آية الله طباطبائي قدَّس اللهُ نفسَه خودشان استاد اين فنّ بودند و قادر بر استخراج تقويم بودند، اين حقير يكدوره هيئت در محضر مباركشان خوانده ام.

تقدّم مسلمين در علم طبّ و داروسازي

و امّا علم طبّ و دوا سازي: در عظمت تدريس و تعليمش و شهرتش همين بس كه تا همين اواخر طبّ منحصر به فرد از روي خمسه يوناني و از روي طبّ ابو زكريّاي رازي بوده است. حكماء و اطبّاي برجسته و بصير و خبير و حاذقي را كه در هر شهر و كوي و برزن داشتيم، كه از روي كتب ادويه همچون قَرابادين كبير و سائر كتبي كه در اين زمينه بود، برحسب تشخيص مرض از دواهاي يوناني يعني عقاقير و ادويه گياهي و پاك كردن مزاج بوسيله مُنضِج (دوائي كه خلط و مادّه را بپزد و مهيّاي دفع كند) و سپس مُسهِل، با نظم مشخّص و ترتيب معيّني مشغول به مداوا و معالجه امراض ميشدند، هنوز فراموش ننمودهايم.

كتاب «قانون» بوعليّ يكي از كتب معروفي بود كه بايد خوانده ميشد. و علاوه هر استادي بر روش معالجه خاصّي كه داشت شاگردان خود را تربيت ميكرد، و كتاب ديگري را كه طبق آن منهج بود تدريس مينمود. و علاوه شاگردان را از اوّل كار در محكمه (مطبّ) خود ميآورد، و انواع و اقسام مرضها را عملاً به آنها نشان ميداد، و طريق معالجه و مقدار دوا را نيز نشان ميداد. كتاب «قانون» را تا همين اخيراً در اروپا براي شاگردان پزشكي، درس ميدادند.

فوائد و مزاياي طبّ قديم و ضررهاي پزشكي امروز

مضرّات پزشكي جديد كه بر اساس تكنولوژي امروز ترتيب يافته است

امروزه آن متد عوض شده، و داروها را بصورت فرمولهاي شيميائي و تركيبات خاصّي بصورت قرص و يا آمپول در آورده‌اند، تا اوّلاً به آساني قابل حمل و نقل باشد و بتوان هر مقدار از آن را بر حسب موقعيّت مصرف نمود، و ثانياً داروي آماده را زودتر و بهتر ميتوان به مريض رسانيد و با وضع تكنولوژياي


صفحه 86

كه امروز بر دنيا حكمفرماست سازش بيشتري دارد، و ثالثاً با تجزيه عقاقير ميتوان موادّ مضرّ و سمّي آن را كنار ريخت، و با تركيب موادّ نافع از چند دوا، داروي خاصّي را كه مورد نظر است تهيّه كرد.

اين عمل گرچه منافعي را متضمّن است وليكن ضررهائي را نيز در بردارد: اوّلاً دواهاي طبيعي و گياهان طبّي، بدون ضرر و بدون خرابي ممكن است سالها عمر كنند، امّا دواهاي ساختگي زود فاسد ميشود؛ و براي رفع فساد بايد تدابيري را انجام دهند تا دارو مدّت معيّني دوام داشته باشد. و آن تدابير كه بالاخره بواسطه يك عمل شيميائي و يا يك عمل فيزيكي بر روي دارو ميباشد، در بدن بيمار بی‌تأثير نيست. و كم كم در اثر رسوب موادّ غير نافعه و واكنشهاي سلّولها در ورود آن، بدن را تدريجاً رو به ضعف و نقاهت ميبرد.

و ثانياً استعمال آمپول يعني يك مادّه خارجي را دفعةً در شريان قلب و يا در عضله داخل كردن، ايجاد عكس العمل نامطلوب دارد. عموم غذاها و داروها بايد از مجاري طبيعي همچون معده و ريه وارد بدن شوند.

ثالثاً داروي ساخته شده از اين فرمولها، داروئي است كه آن را براي تمام جهان اعمّ از نقاط گرمسير و سردسير و معتدل، و براي هر گونه مزاج و هر صنف و نوعي از مردمان تجويز ميكنند. درحاليكه ملاحظه موقعيّت آب و هوا و كيفيّت جغرافيائي، همانطور كه در اصل طبيعت و صحّت انسان مؤثّر است، در كيفيّت معالجه و تعيين نوع دارو، بی‌اثر نخواهد بود.

روي همين اصل است كه بوعلي سينا در كتاب «قانون» ميگويد: وَ كُلٌّ يُداوَي عَلَي نَبْتِ بَلَدِه.

يعني: هر مريضي را بايد با همان گياهي كه در شهرش روئيده ميشود معالجه كرد؛ نه با گياه شهر ديگري.

و اين مطلب در طبّ قديم ملاحظه ميشد؛ و داروهائي را كه حكيمان


صفحه 87

ميدادند عبارت از ريشه عقاقير و گياهاني بود كه غالباً در همان شهر و يا بلاد مجاور تهيّه ميشد.

رابعاً آن داروهاي طبّي گياهي، موادّي بود معلوم و شناخته و تجربه شده كه از نباتات و يا حيوانات حلال گوشت مثلاً روغن ماهي حلال ميگرفتند. و امّا داروهاي شيميائي امروزه كه از فرنگ ميآورند، هيچ ضابطهاي ندارد.

آنها سگ و خوك و قورباغه و خرچنگ و مار و سوسمار و عقرب، و هرچه را كه در تصوّر آيد حلال ميدانند و ميخورند. و داروهاي خود را نيز از هرچيزي كه به نظرشان آيد تهيّه ميكنند: از روغن ماهي حرام گوشت، و از جگر و معده خوك، و از لوزالمعده بسياري از حيوانات حرام گوشت و يا از عصاره فضله سگ. [68]


صفحه 88

آمپول تِستُوويرُون (Testoviron) كه براي بعضي از انواع ضعفهاي جنسي تجويز ميكنند، از بيضه ميمون ميگيرند؛ فلهذا گرانقيمت است. الكل و شراب را حلال ميشمرند و يكي از موادّ اصولي در داروسازي به حساب ميآيد. شرع مقدّس اسلام كه اينها را حرام شمرده است، نه فقط بواسطه امر تعبّدي است؛ بلكه به علّت زيانهاي جسمي و روحي است كه در آنهاست. فلهذا ميبينيم: اينگونه معالجات فرمولي با موادّ شيميائي و تركيبات موادّ صنعتي غير طبيعي، بطور كلّي سطح عمر طبيعي را پائين كشيده است. يعني بواسطه خوردن اين موادّ، يك نحوه سمومات و موادّ مضرّي در بدن وارد ميشود كه گرچه منجرّ به مرگ آني و دفعي نميگردد، ولي ايجاد يك گونه مرگ تدريجي مينمايد. ميگويند: با اينگونه داروها و اينگونه معالجه‌ها، عمرهاي طبيعي نزديك به ده سال كاهش يافته است.

دكتر آلِكسيس كارِل ميگويد: )) از طرف ديگر بايد از خود پرسيد كه: آيا كاهش تلفات كودكان و جوانان، اشكال تازهاي پيش نميآورد؟! در تمدّن جديد، كودكان ناتوان و عليل نيز نگهداري ميشوند، و مصون ميمانند. انتخاب اصلح ديگر اجرا نميشود، و هيچكس نميداند: آينده نژادي كه موجودات عليل و ناقصش بدينسان بوسيله موازين بهداشتي و طبّي حمايت ميشود، بكجا خواهد انجاميد؟!

ولي ما در برابر خود مسأله بغرنج ديگري داريم كه بايد هر چه زودتر براي


صفحه 89

آن راه حلّي يافت:

در حاليكه بيماريهاي عفوني، چون آبله و حصبه و ديفتري و سلّ و طاعون و اسهال وبائي كودكان و غيره، رفته رفته از ميان ميروند و از ميزان تلفات آنها كاسته ميشود، در عوض تعداد مبتلايان به بيماريهاي رواني روز به روز بيشتر ميگردد.

در بعضي مناطق، شماره ديوانگان بستري در تيمارستانها، حتّي از تعداد تمام بيماران بستري ديگر تجاوز ميكند. علاوه بر اين، وفور اختلالات و عوارض عصبي نيز شايان توجّه است كه خود يكي از علل اصلي تيرهروزي افراد، و بهم پاشيدگي خانواده‌هاست؛ و بمراتب از بيماريهاي عفوني كه امروزه طبّ و بهداشت، اينقدر وقت و همّت خود را صرف مطالعه و مبارزه آنها ميكند، براي آينده بشريّت و تمدّن خطرناكتر است. (( [69]

)) و امروز نيز مانند قرن گذشته، يك مرد 45 ساله كمتر اميد اين موفّقيّت را دارد كه به 80 سالگي برسد. محتملاً با آنكه متوسّط عمر افراد خيلي بالا رفته، از درازاي آن كاسته شده است. (( [70]

روي اين مطلب، بسياري از بزرگان در اثر از بين رفتن طبّ يوناني در تأسّف ميباشند. زيرا ديگر فعلاً از آن أطبّاء در تمام مملكت ايران، جز يكي دو نفر نداريم.[71] و با از بين رفتن آنها تعليم و حوزه علمي آنگونه طبّ از هم پاشيده است.


صفحه 90

و اين طبابت بدست عطّاران و گياه فروشاني افتاده است كه شأن طبابت را ندارند، و مراجعه به آنها جز ايجاد خطر براي مريض مبتلا، عائدي همراه ندارد.

گويند: در آلمان بعضي از پزشكان فقط بر نهج طبّ يوناني مداوا ميكنند، و داروفروشيهاي آنها هم جداست، و فقط دواهاي سنّتي و عقاقير را ميفروشند، و نسخه‌هاي اين پزشكان را ميپذيرند، و بر بالاي دكّانهاي آنها نوشته شده است: Herbalist Medicine Shop.

و امّا در آمريكا بدينگونه نيست. فقط در آنجا دكّانهائي وجود دارد كه صرفاً موادّ غذائي بهداشتي در آنجا بفروش ميرسد؛ مثل آب نبات ساده و گياهان و عقاقير و قرصها و داروهائي كه نياز به نسخه پزشك ندارد. و بر بالاي آنها نوشته شده است: Health Food Store (فروشگاه موادّ غذائي بهداشتي). [72]

و اينك ما در انتظار پيدايش چنين طبابتي و چنان اطبّائي هستيم كه با مزاياي مفيد و مثبت پزشكي امروز همچون عمليّات جرّاحي و نظير آن، داراي تخصّص و حذاقت در آن فنّ بوده باشند.

ميگويند: پزشكي امروزه بر سه ركن است: بوعلي سينا، جرّاحي، ترياك.

و ما بحمدالله و منّه با اين سه ركن كه در دست داريم ميتوانيم پزشكي عالي كه داراي مزاياي پزشكي نوين و فاقد ضررهاي آن باشد تأسيس كنيم، تا


صفحه 91

هم بهتر مريضها علاج شوند و هم بهتر پزشكان، تخصّص يابند و داراي حذاقت گردند.

اختراع دستگاه‌هاي جديد در پزشكي، از حذاقت طبيب ميكاهد

يكي از مضرّات پزشكي امروز آنست كه: طبيب را با فهم و با شعور بار نميآورد. استعمال ميزان الحراره (Thermometer) ديگر مجالي و فهمي براي گرفتن نبض و كيفيّت ضربان آن، كه بنا بر طبّ قديم براي آن سي و دو نوع ضربان قائل بودند و پزشكان از كيفيّت هر نوع ضربان، مرض خاصّي را در مبتلا تشخيص ميدادند، نگذاشته است.

تا كار بجائي رسيده است كه: اخيراً دستگاهي اختراع كرده‌اند كه با آن فوراً ميتوان غدّه واقع در سر را تشخيص داد و جاي آن را هم مشخّص كرد. و آسيستان پزشك، قبل از معاينه و رؤيت پزشك اين عمل را انجام ميدهد؛ و تصوير غدّه و كيفيّت آن را با مريض نزد طبيب ميبرد. اين عمل گرچه داراي مزيّتي است ولي ديگر قوّه ابتكار و جستجو و كيفيّت پيدا كردن غدّه را كه از راه‌هاي متعدّد اطبّاء پيدا ميكردند، از بين می‌برد. و خلاصه مطلب هر چه دائره اختراع و اكتشاف اينگونه اسباب براي تشخيص امراض بيشتر شود، به نسبت كاملاً معكوس، فهم و حذاقت پزشكان تنزّل ميكند. و اين هم يك آفتي براي پزشكي مدرن است كه خلاصه مطلب طبيب حاذقِ دردشناس تربيت نميكند، و پزشكان را مانند مأموران يك ماشين فيزيكي و يا يك موتور الكتريكي براي جابجا كردن پيچها و مهره‌ها بر پا ميدارد.

باري! تا اينجا همه بحث در اشكال دوّم بود، كه به گفتار صاحب مقاله نمودهايم. و براي آنكه اطراف و جوانب آن معلوم و مشخّص گردد ناچار سخن را بسط داديم، تا اوّلاً عظمت علم حكمت و فلسفه اسلامي مشهود گردد، و ثانياً حقارت فلسفه جديد، اعمّ از الهيّات و طبيعيّات آن، در برابر آن فلسفه نيز مبرهن شود.


صفحه 92

 

پاورقي


[57] ـ همان مصدر،  ص 73 تا ص 76

[58] ـ «نامۀ دانشوران ناصري» ج 1، ص 77

[59] ـ «تحقيق ما للهند» ص 138 (بنا به نقل مقدّمۀ كتاب «التّفهيم» ص 123 )

[60] ـ مقدّمۀ «التّفهيم» ص 113، از «قانون مسعودي» ج 1، ص 297

[61] -برتري مسلمين در علوم، به جهت «اسلوب تجربي» آنان بود

ـ در «نامۀ دانشوران ناصري» ج 1، ص 70 گويد: « و نمونهاي از فضائل آن استاد كامل، مناظرات و مباحثاتي است كه در هيجده مسألۀ طبيعيّه با شيخ الرئيس أبوعلي سينا در ميان داشته است. و مبناي آن مسائل بر سكون ارض است و بر ميل جميع اجسام به اين مركز، و امتناع خلأ، و إبطال جزء لايتجزّي، و تناهي أبعاد و امثال آنها. هر كس با نظر تدقيق در آن رساله كه مطمح انظار متقدّمين و مطرح افكار متأخّرين است تأمّل كند، از مايۀ فضل و پايۀ علم آن دو حكيم يگانه آگاه شود. »  تا آنكه گويد:

« ياقوت حَمَوي گويد: وقتي بجامع مرو در آمدم، در وقف نامۀ آن مسجد فهرست اسامي مؤلّفاتش را ديدم كه اوراقي چند با خطّي درهم و مُقرَمِط [ ريز و نزديك بهم ] نوشته بودند و چون برشمردم، شصت ورق بود. و برخي گويند: در هنگام حمل و نقل زياده از يك بار شتر بود، ولي دست حوادث چنان شيرازۀ آن تصانيف نفيسه از آن [ از هم ] بگسيخت كه از آن بسيار، جز اندكي در ميان نيست. »

[62] ـ عبدالحليم جندي در كتاب ((الإمام جعفرٌ الصّادق)) ص 296 و 297 گويد: « و چون اقوال جابر بن حيّان در قرن دوّم هجري را در كنار اقوال حسن بن هيثم كه ميلادش 354 و مرگش در 0 43 ميباشد و بيش از دو قرن ميان آنها فاصله است قرار دهيم (وي كه در خدمت دولت فاطميّين بوده است، و آن دولتي از دول شيعي است، و 47 كتاب در رياضيّات و 58 كتاب در هندسه دارد) آنگاه براي ما طريقه و منهج علمي تجربه و استخلاص (روش تجربي) كه آن را امام صادق پيموده است و عمل به آن را بطور متقن انجام داده است، و جابر بن حيّان و حسن بن هيثم آن را وصف نموده‌اند مورد إطمینان قرار خواهد گرفت. وحسن بن هيثم  از آن با منهج علمي واضح المعني با عبارات  مشخّص ودقیق و رسا بخوبی تعبير نموده است. *از اهل اروپا درايير در كتابش: ((النّزاع بين العلم و الدّين)) بدين حقيقت گواهي داده است؛ وي ميگويد: اسلوبي كه مسلمين آن را بخصوصه دنبال كردند، سبب برتري ايشان در علم شد. زيرا مسلمين تحقيق كردند كه: تنها اسلوب نظري نميتواند باعث پيشرفت شود و تحقيقشان بدينجا رسيد كه بررسي و مشاهدۀ خود حوادث و پديدهها، تنها اميد دستيابي به حقيقت است؛ فلهذا شعار آنان در ابحاثشان همان اسلوب تجربي بود و اين اسلوب آنها را به اكتشاف علم جبر و غير آن از علوم رياضي و زیست شناسی ارشاد نمود. و ما حقّاً به دهشت ميافتيم وقتي كه در مؤلّفاتشان نظر افكنده، و از آراء علميّه چيزهائي را مييابيم كه تا بحال ميپنداشتيم از ثمرات علم در اين عصر حاضر است. »

* ـ عبد الحليم در تعليقه گويد: « به مقدّمۀ كتاب دكتر مصطفي نظيف، مدير جامعۀ عين شمس در قاهره، دربارۀ حسن بن حسن هيثم بصري بزرگترين عالم در رياضي و طبيعي در قرون وُسطي مراجعه كن. حسن از عراق به قاهره وارد شد تا در عصر حاكم بأمرالله در خدمت دولت فاطميّين به عنوان مهندس كار كند. و از جمله آرائش اين بود كه ميتوان بر روي رود نيل آلاتي را نصب نمود كه امواج آبها بتواند آن را به حركت در آورد. و دكتر نظيف ميگويد: براي ما لازم و سزاوار است كه أسامي راجر بيكن، و مورليكوس، و داوينچي، و كپلر و دلابورتا را با اسم حسن بن هيثم عوض و بدل كنيم. چرا كه با دست حسن «مبحث نور» در وجهۀ جديد با منهج خاصّ اسلامي خود شروع به حركت نمود كه آن عبارت است از: استقراء موجودات، و بررسي و جستجو در احوال ديدنيها، و تميز خواصّ جزئيّات، و آنچه اختصاص به چشم در حال ديدن دارد، و آنچه را كه هميشگي است و تغيير نميكند و ظاهري است از كيفيّت حواسّ كه مشتبه نميگردد. و پس از آن در بحث و مقياسها به تدريج و ترتيب،  با ارزيابي مقدّمات و تحفّظ و مراعات همۀ جوانب درنتیجه گیریها  بالا رويم . و مقصود و منظورمان را در جميع آنچه را كه استقراء نموده و در آن تفحّص و كوشش بجا آوردهايم، عمل نمودن به عدالت باشد نه متابعت از هوي، و تنها هدفمان در سائر آنچه را كه تميز ميدهيم و نقد در آن به عمل ميآوريم، طلب حقّ باشد، نه پيروي از آراء. و در اينصورت اميد ميرود كه با اين طريقه ما به حقّ و واقعيّتي برسيم كه سينهها را آرام ومطمئنّ كند و بتدريج و تلطّف به نهايتي واصل گرديم كه در آنجا يقين و قطع قرار دارد و با نقد و تحفّظ و هشیاری و مراعات همۀ جوانب، به حقيقتي نائل آئيم كه با آن هرگونه خلاف از ميان برخيزد و هر گونه شبهه، ریشه کن و نابود گردد. و اين جمع است ميان استقراء و قياس. و اين نيست مگر منهج علماء رياضي و طبيعي از مسلمين كه ابن هيثم از آنها پيروي كرد و دانشمندان اروپا آن را نقل نموده‌اند إبتدای این منهج از كنْدي متوفّاي سنۀ 252، عالم طبيعيدان يا طبيب فيلسوف، و از رازيّ متوفّاي 320 ، جالينوس عرب يا طبيب فيلسوفي كه احساس به جزئيّات را اساس براي جميع أعمال خود كرد و با موجودات حيّه و زنده استدلال بر وجود خالق نمود، و ابن سينا متوفّاي 428، الرّئيس، يا فيلسوف طبيبي كه-چنانكه سارتُن گويد- نمايانگر اندیشۀ «مَثَل أعلي» (عالیترین سرمشق)در قرون وسطي بود. و تصوير اين دونفر أخیر  همراه با تصوير جرّاح استخوان: ابن زُهَر،بردیوارهای دانشگاه پاریس نصب شده و الآن موجود است. »

[63] ـ «ريحانة الأدب» ج 2، ص 171؛ و در همين كتاب و در ترجمه و شرح احوال او گويد:«خواجه بنا بر مشهور در يازدهم جمادي الاولي سال 597 از هجرت، در طوس متولّدگرديد. و در سال 657 مشغول ساختمان رصد شد و بنا بر مشهور روز عيد غدير سال 672 از هجرت، در بغداد رحلت كرد و جنازۀ او را بنا به وصيّت وي، به كاظمين عليهماالسّلام نقل دادند و در پائين پاي آن دو امام معصوم بخاك سپردند. »

[64] ـ زيج به كتابهائي كه در آنها اصول احكام علم نجوم، و يا جدولهائي كه در آنها نتائج رصد را ثبت كنند، گفته ميشود.

[65] ـ «ريحانة الأدب»ج 2 ، ص 177

[66] تأثير علوم و فرهنگ و تمدّن اسلام در علوم اروپائي

ـ مستشار عبدالحليم جندي در كتاب «الإمام جعفرٌ الصّادق» در ص 4 0 3 تا ص 7 0 3 چنين آورده است: )) و شگفتي نيست در هم مشورت بودن و همآهنگي كثرت اروپائيان در سكوت از مناهج و طرق علم جديد كه از مسلمين نقل شده است؛ همانند دأب و دَيْدَنشاندر انكار نمودن رشته اتّصال پدران علوم رياضي و هندسه به گاهوارهاي كه در آن نشأت گرفته و رشد و نما نموده‌اند. زيرا اين بعلّت استمرار جنگهاي صليبي است (تا زمان ما) و بعلّت كوبيدن و خرد كردن حقائق علمي است براي تعصّب ديني متأصّل و ريشهدار در تمدّن جديد اروپائي. ايشان به زبان نميآوردند كه: فيثاغورث و ارشميدس و اقليدس، پدران رياضيّات، دروس خود را در مدرسه اسكندريّه مصر ياد گرفته و از آنجا نشر نموده و القا كرده‌اند. و به زبان نميآورند كه: اصلاً كتاب اقليدس مسمّي به «أساسيّات» يا «عناصر» را نشناخته بودند مگر از نسخه عربي. و به زبان نميآورند كه: اروپاي جديد، منهج علوم تجربي (تجربه و استخلاص) را كه راه و روش علمي معاصر است، از علوم اسلام فرا گرفته است.

شاعر محمّد اقبال * گويد: دوبرينگ Dubring ميگويد: آراء راجر بيكن از آراء پيشينيانش واضحتر و صادقتر است. و از كجا راجر بيكن دروس علميّه خود را اتّخاذ كرده و از كجا استمداد نموده است؟ از حوزهها و دانشگاههاي اسلامي در اندلس.

بريفو **Robert Briffault ميگويد: هيچگونه فضيلتي در اكتشاف منهج علوم تجربي در اروپا به راجر بيكن متوفّاي سال 1294 ميلادي *** و هم نامش فرانسيس بيكن متوفّاي سال 1626 ميلادي، نسبت داده نميشود. راجر بيكن در حقيقت نيست مگر يك نفر از رُسل علم اسلامي و منهج اسلامي به سوي اروپاي مسيحي.

راجر بيكن از گفتار باينكه: معرفت عرب و علمشان، طريق وحيد براي معرفتند خودداري ننموده است. منهج تجربي عربي در عصر بيكن در اروپا انتشار يافت و مردم آن را آموختند. بيكن مردم را بدين منهج با رغبت تامّ و تمامي سوق ميداد.

وي اضافه ميكند كه: هيچيك از اقسام و انواع علوم اروپائي نيست كه فرهنگ و تمدّن اسلامي در آن تأثير اساسي نداشته باشد. و مهمترين اثر فرهنگ اسلامي، تأثير آن در علم طبيعي و روح علمي است. اينها دو نيروئي هستند كه علم جديد را جدا و ممتاز ميكنند. سپس ميافزايد:

«آنچه را كه علوم ما به عرب مديون است، تنها اكتشاف نظريّات مبتكرانه و جوّال متحرّك نيست؛ علم مديون تمدّن و فرهنگ اسلامي است به بيش از اين مقدار؛ چرا كه يونانيان طرقي را ابداع نموده راههائي را گشودند و احكام و مسائلي را تعميم دادند، وليكن راههاي تحقيق و جمعآوري علوم تجربي و تدوين آنها و روشهاي دقيق علمي و ملاحظه تفصيلي عميق و بحث و فحصهاي تجربي، تمام اينها از مزاج علوم يوناني، غريب بوده‌اند.

آنچه را كه ما علم ميناميم و در اروپا ظاهر شد، نتيجه روح تازهاي است در بحث و تحقيق. و نتيجه طرق جديدهاي است در استقصاء و تتبّع كه همان طريقه تجربه و ملاحظه و قياس است. و نتيجه تطوّر و دگرگوني علوم رياضي است به صورتي كه يونان آن را نشناخته بود.

و اين روح، و اين مناهج را عرب داخل جهان اروپا نمود.»

يا همچنانكه مستشرق معاصر: برنارد لويس ميگويد: اروپاي قرون وسطي، دَيْن دوچنداني را به معاصرين عرب خود متحمّل شد. ايشان بودند كه واسطه در انتقال جزء كبيري از آن ميراث گرانقيمت كه به اروپا منتقل شد بودند.

همانطور كه اروپا از عرب آموخت طريقه تازه قرار دادن عقل و انديشه را بر فراز قدرت، و طريقه وجوب بحث مستقلّ و تجربه را. و اين دو امر مهمّ و دو اساس، سهميّه بزرگي داشتند در پشت سر گذاردن قرون وسطي، و إعلام به عصر نهضت.

راجر بيكن چنان تحت تأثير منهج عربي و رفض منهج ارسطوئي كه سيطره بر انديشه اروپائي نموده بود، از جهت فساد در بعضي استنتاجاتي كه در علوم طبيعي دستگيرش شده بود، قرار گرفت كه ميگويد:

If it had my way , I should burn all books of Aristotle for the study of them Can Lead to a Lossof time , produce error , increase ignorance.

و عربياش اينست: لَوْ اُتيحَ ليَ الامرُ لَاحرَقْتُ كلَّ كُتبِ أرَسطو. لاِنّ دِراستَها يُمْكِنُ أنْ تُؤَدّيَ إلَي ضِياعِ الوَقتِ وَ الوُقوعِ في الخَطآءِ و نَشرِ الجَهالة.

«اگر قدرت دست من بود، جميع كتابهاي ارسطو را ميسوزاندم، زيرا كه تعليم و تعلّم آن ممكن است به ضايع شدن وقت، و وقوع در خطا، و انتشار جهالت منجرّ گردد.» و همانطور كه گوستاولوبون پس از گذشت شش قرن از مرگ بيكن ميگويد: أدْركَ العَربُ بَعدَ لَايٍ أنّ التَّجرِبةَ و الْمُشاهَدةَ خَيرٌ مِن أفْضلِ الكُتب. و لِذلكَ سَبَقوا اُوروبَةَ إلَي هذِه الحَقيقة، فَالمُسلِمونَ أسبَقُ إلَي نظامِ التَّجرِبةِ في العُلوم.

«عرب پس از مدّت و شدّت، ادراك نمودند كه: تجربه و مشاهده از بهترين كتابها بهتر است. و روي اين اساس در اين حقيقت بر اروپائيان سبقت دارند، بنابراين مسلمين در نظام تجربه در علوم پيشترند.»

*ـ في كتابِه: إعادَةُ تَكْوينِ الفِكْرِ الدّينيِّ في الإسلام.

The Reconstruction of Religious Thinking

**ـ في كتابه: صُنعُ الإنسانيّة. Making of Humanity

***ـ راجر بيكن در سنه 1294 مرد، و دانشگاههاي عربي و عرب دو قرن پس از آن در اندلس باقي ماند در كنار مراكزي كه براي ترجمه علوم اعراب در فرانسه و اندلس و ايتاليا و آلمان تأسيس يافته بود.

راجر بيكن لغت عربي و عبراني را خوب ميدانست. و به تجارب علمي در طبيعي و كيميا ممارست داشت. معاصرين وي در برابر او مقاومت كردند، امّا پاپ بازويش را محكم و وي را تقويت مينمود. و به كيفر نوشتجاتش در پاريس او را به زندان انداختند. آن نوشتجات طليعههائي براي كشفهاي علمي جديد (مانند عدسيها، و ماشينهائي كه داراي محرّك بدوي بود، و طيّارهها) شد.

وي معتقد بود كه: «فلسفه از زبان عربي استمداد دارد. و بنابراين زبان لاتين قدرت و توان فهم كتب مقدّسه و فلسفه را ندارد مگر زمانيكه لغتي كه از آن نقل شده است شناخته شود. و چندين قرن پيش از وي ـ و تحقيقاً در سال 0 92 ميلادي ـ پادشاه صقالبه (اِسلاوها) از خليفه طلب كرد كه به سوي او بفرستد معلّمين و فقهائي را، و اينكار انجام گرفت. و جغرافيدانان عرب از قرن نهم ميلادي در ارمنيّه بودند.

و همچنين پاپ سِيلوِستر (از سال 999 تا 3 00 1 ) علوم خود را در مسجد قرطبه فراگرفت، و پيش از آنكه رئيس دير رافنا شود، اسمش راهب ژيلبر بود. و اوست كه علوم عربي و اعداد عربي را به اروپا منتقل ساخت. او مدرسهاي در ايتاليا و مدرسه دگري در ريمس آلمان براي نقل علوم عربي ايجاد كرد. و به ثبوت پيوسته است كه: مدرسه وعّاظ (مبلّغان) در طُلَيطَلة براي تدريس لغت عربي در سال 0 125 ميلادي تأسيس يافت، و پس از آن مجلس وين در سال 1311 ميلادي امريّه صادر نمود تا علوم عربي در پاريس و سلامانكا وغيرها تدريس شود.

و در سال 7 0 12، جِنووا دانشگاهي براي نقل كتابهاي عربي ايجاد كرد؛ و در سنه 9 0 12، 1215 مجمع مقدّس مسيحي تدريس كتابهاي ابن رشد، و ابن سينا را چون در آنها آزادي و حرّيّت فكر و انديشه بود، ممنوع كرد.

و در سنه 1296 مجمع لاهوتي تحريم تدريس فلسفه عربي را مقرّر داشت؛ و حكم به محروميّت كسي نمودند كه معتقد بود عقل انساني در ميان جميع افراد مردم، واحد است.

امپراطور فردريك دوّم جامعه نابولي (دانشگاه ناپل) را براي نقل علوم عربي تأسيس كرد، مهمتر و بالاتر از آنچه را كه مدرسه سالرنو كه در مجاورت آن بود، نقل نموده بود. و اعرابي كه از اسپانيا رانده شده بودند، مدرسه مونيليه در پرووانس را در جنوب فرانسه تأسيس كردند.

و شريف ادريسي معلّم راجر، پادشاه صِقلّيّه (سيسيل)، كرهاي براي او از نقره مانند كره زمين ساخت در سال 1153 قبل از آنكه اروپا بداند كه زمين كروي شكل است.

و محقّق و ثابت است كه فيبروناتشي Fibronacci اوّلين دانشمندي كه به علم جبر اشتغال پيدا نمود، در عصر پادشاه فردريك دوّم پادشاه صقلّيّه، به مصر و سوريّه كوچ كرد، و ادلارد بائي Adilard of Bath دو علم فلك (نجوم) و هندسه را نزد عرب خواند. و اينها افرادي هستند كه طليعهها و جلوداران عصري بودند كه در آن ميزيسته‌اند.

و در همين عصر مدرسه صقلّيّه، و مثل آن مدرسه سالرنو در جنوب ايتاليا و دانشگاه ناپل كه امپراطور فردريك دوّم آن را تأسيس كرده بود، علوم عربي را پخش نموده و منتشر ميساختند.

از كريت در سال 212 تا صقلّيّه در سال 216 يعني در نيمه اوّل از قرن نهم ميلادي، عرب جزيرههاي بحر ابيض (درياي سفيد) را تصرّف كرد همچنانكه بر باري، و برينديزي در وسط ايتاليا استيلا يافتند، و سيطره آنان بر دو ايالت كاميانيا و ابروزي (آبروتتسي) استوار شد، و در آن دو محلّ، حكومتهاي عربي اقامه نمودند؛ و قدرت و حكومت عرب اندلس تا جنوب فرانسه در ايالت پرووانس امتداد يافت، و روم را محاصره كردند.

لباسهاي پاپ با حروف عربي مزيّن و مُطَرّز بود. و تحت تأثير واقع شدن دانته از تمدّن عرب در كتاب «كمدي إلهي» واضح است؛ و اوست كه در كتابش از صلاح الدّين ايّوبي، و از دوك گودفُرُواي (سلطان گودفُرُواي پادشاه بيت المقدس در جنگ با صليبيها بود) ياد ميكند. و اعزام سفراء ميان ملوك و امراء فرنگ با سلاطين اسلام، همه گونه اسباب تمدّن را به سوي اروپا كشيد. و كتابهاي ابن رُشد و غزالي در آن ايّام تأمين كننده غذاي علميِ فكر اروپائي بود. و نوشتجات قدّيس توماس اكوين (القدّيس توما) ناطق است به تأثّر ظاهر يا نقل كامل از تمدّن و حَضارت اسلام.

و اوّلين رصد فلكي كه در اروپا بر پا شد آن را عرب در اشبيليّه بر پا كردند. و اوّلين مدرسه پزشكي در اروپا همانست كه در سالِرن اقامه نمودند. و از سال 0 97 در غَرناطه اسپانيا 0 12 مدرسه كه از آنها 17 مدرسه بزرگ و 27 مدرسه مجّاني بود تأسيس كردند كه در آنها أشراف و نُبَلاي اروپا علوم عربيّه را ميآموختند.

و هنگاميكه طُليطله در سنه 85 0 1 بواسطه غلبه اسپانيها سقوط كرد، در آنجا مدارسي را براي ترجمه علوم عربي دائر نمودند؛ و اين نقل علوم متوقّف نماند، بلكه بواسطه سقوط قُرطُبه (كُردُبا) در سنه 1236 و سپس سقوط غرناطه (گرانادا) در سنه 1492 مصادر ومحلّهاي جديدي براي ترجمه آماده و مهيّا شد.

و بعد از سقوط طليطله، دربار آلفونسو ششم كاملاً بخود رنگ فرهنگ و تمدّن عرب را گرفته بود، بلكه وي خود را امپراطور دو عقيده: مسلمان و مسيحي خواند. و آلفونسو پنجم ملقّب به حكيم كه پادشاه قشتاله (كاستيل) از سنه 1252 تا 1284 ميلادي بود، بزرگترين مبلّغ تمدّن و فرهنگ عرب بشمار ميآمد، و يهود براي وي جميع كتابهاي عرب را گرد آوردند. و در سنه 0 125 در طليطلة، جماعت وعّاظ (هيئت مبلّغان) مدرسهاي براي تدريس لغت عربي و عبري تأسيس نمودند به قصد نصراني كردن مسلمين، همچنانكه كتابهائي در دفاع از مسيحيّت، ضدّ مسلمين تأليف شد. و اُسقف استفان در پاريس در كتابهاي ابن رشد مناقشه ميكرد. و در آخر دوران مسلمين در اندلس محكمههاي تفتيش در مقابل علم و فلسفه كه از انتشار آنها از كتابهاي مسلمين در خوف افتاده بودند، تشكيل شد.

و در بحر در مدّت هجده سال (از 1481 ـ 1499 ) اين محكمهها 0 22 0 1 مرد را زنده آتش زدند؛ و 0 686 نفر را به دار كشيدند، و 000 97 نفر ديگر را به سائر انواع عقوبتها، عقوبت كردند. ودر سنه 2 0 15 مجمع لاترانا مقرّر نمود تا هر كس در فلسفه ابنرشد نظراندازد مورد لعنت قرار گيرد، چونكه ابن رشد، قائل به آزادي عقل است.

مراجعه شود به فصل دوّم با عنوان: «قوّةُ الحَضارةِ العِلميّة» از باب اوّل در كتاب ما: «توحيدُ الاُمّةِ العربيّة» فقرات 4 تا 18. ((

[67] ـ در «كشف الظّنون» طبع عثماني سنه 0 136 هجري؛ ج 1، ص 391 و ص 392 گويد: )) از كساني كه اين كتاب «تذكرة» را شرح كردند، علاّمه سيّد شريف جرجاني متوفّي در سنه 816 بود، و نيز آن را محقّق نظام الدّين حسن بن محمّد نيشابوري معروف به نظام أعرج شرح كرد و آن را «توضيح التّذكرة» نام نهاد ودر سنه 811 از آن فارغ شد، و اين شرح مشهور و مقبولي است. و سپس آن را محمّد خَفري كه در متن بيانش را آورديم شرح كرد. و گفته ميشود كه: علاّمه قطب الدّين محمّد بن مسعود شيرازي، و فاضل عبدالعلي بيرجندي نيز شرحي بر آن نوشته‌اند وليكن من آنرا نديدهام (آنها را نديدهام). ((

[68] ـ يكي از موادّ غذائي و داروهائي كه امروزه در كشورهاي كفر از آن استعمال ميكنند و آن را بهترين موادّ و دارو از نظر بهداشتي ميدانند، غذاها و دواهائي است كه از فاضلاب شهرها تهيّه مينمايند. بدينطريق كه كارخانه تجزيه موادّ شيميائي را در محلّ اجتماع فاضلابها نصب ميكنند و آنچه از نجاسات و فضولات انسان و حيوانات و سائر كثافات در فاضلاب است در آن كارخانه ميرود و تجزيه ميشود. و از موادّ بدست آمده، روغن و كره و موادّ نشاستهاي و پروتئيني و حتّي گوشت ميسازند و همه اقسام از ويتامينها را كه بطور سرشار در آن وجود دارد، بصورت موادّ غذائي و اقسام دارو درميآورند و به بازار عرضه ميكنند.

در زمان طاغوت در نظر داشتند در طهران فعلاً كارخانه كوچكي از آن را در ممرّ فاضلاب بيمارستان هزار تختخوابي نصب كنند كه با اقدام و جلوگيري علماء اعلام عملي نشد. و نيز در اصفهان نزديك بود اين كار جامه عمل بپوشد؛ يك نفر مهندس از فاضلاب آنجا كرهاي تهيّه كرد و به بازار عرضه كرد و خودش هم در مجمع عرضه از آن خورد. گويند: به قدري شبيه به كره طبيعي بود كه متخصّصين مشكل بود بتوانند بين آن دو را فرق بگذارند؛ از آن عمل هم جلوگيري شد. امّا در كشورهاي كفر از ساليان درازي است كه اين عمل مشهور است. و حتّي از آن كارخانه عِطر مصنوعي ميگيرند. گويند صابونهاي معطّري كه از خارجهميآيد، در بعضي از اقسام آنها همين عطر را زده‌اند. بايد دانست كه اين موادّ غير از موادّي است كه از نفت ميگيرند و ميگويند: هفتاد درصد موادّ خوراكي از نفت تهيّه ميشود، و غير از عطري است كه از آن بدست ميآورند و گران قيمتترين و نادرترين اقسام عطر در دنياست.

[69] ـ «انسان موجود ناشناخته» طبع ششم، ص 22 و 23؛ بايد دانست كه تأليف كتاب «انسان موجود ناشناخته» در سنه 1935 ميلادي بوده است، و تا اين زمان كه سنه 9 0 14 هجري قمري، و مطابق با 1988 ميلادي است، 53 سال از تأليف آن ميگذرد.

[70] ـ همين كتاب، ص 199 و 00 2

[71] ـ دو سيّد و آقاي بزرگوار: اوّل به نام حاج سيّد عبدالحسين خسروي همداني كه چند سال است به رحمت حقّ پيوسته است. او در همدان طبابت ميكرد، و اخيراً در طهرانبود، و رسماً از طرف وزارت بهداري و دانشكده پزشكي، تصديق طبابت داشت. دوّم آقاي حاج سيّد احمد عليّ همداني پسر عموي ايشان كه فعلاً در همدان هستند و مشغول طبابت ميباشند، پيرمردي است زحمت كشيده. أبْقاهُ الله إنْ شآءَ الله.

[72] ـ ناقل اين قضيّه براي حقير، جناب محترم استاد و پزشك عاليقدر دندان: دكتر باكدان آراكليان، هَداهُ اللهُ تعالي إلي النَّهجِ القَويم و الصّراطِ المُستقيم است كه هم در تخصّص و استادي در فنّ خود، و هم از جهت صدق و راستي، از پزشكان ارجمند ماست.

      
  
فهرست
  مقدمه
  إشكال اوّل: «أصالت و ابديّت دين إلهي و محدوديّت فهم بشري».
  علوم تجربي نميتواند تعبّد را از ميان بردارد
  ايمان به غيب و فرشتگان عالم عِلوي، شرط تقوي و رستگاري است..
  إشكال دوّم: «عظمت و تقدّم علوم اسلامي بر علوم امروزي».
  علوم و معارف اسلام مندرس نميشوند
  آيات وارده در قرآن كريم كه بشر را تشويق به آموختن علم حكمت مينمايد
  برخي از روايات وارده در شأن حكمت (ت)
  تعريف و تمجيد اسلام از حكماي يونان، و نزول سوره لقمان.
  قيام فلاسفه إلهي يونان، عليه مادّيّون.
  ضرر غرب در عدم توجّه به توحيد و معارف و اخلاق، بواسطه ترك فلسفه إلهي..
  گفتار آلكسيس كارل در ضرر بشريّت بواسطه تمدّن و فرهنگ جديد
  حقّ بزرگ فلاسفه اسلام در پاسداري از توحيد و قرآن.
  مراتب علمي و عملي حكيم خواجه نصيرالدّين طوسي (ت)
  جمع كردن صدر المتأ لّهين بين عقل و شرع و شهود
  لزوم زنده داشتن تدريس «أسفار أربعه» در حوزه‌هاي علميّه.
  تهيدستي فلسفۀ غرب و فلاسفۀ غربي..
  قول به عدم احتياج به علوم عقليّه، همانند قول عمر: «حَسْبُنا كتابُ الله» است..
  اهتمام شديد حوزه نجف در تدريس فلسفه و عرفان.
  يادداشت خطي مؤلف در ضرورت تحصيل حکمت و فلسفه و توصيفي از حکماي مسمان
  عبارات مقاله بسط و قبض تئوريك شريعت در ردّ فلسفه إلهي..
  بحث در إلهيّات و فلسفه مابعدالطّبيعة، ربطي به بحث در طبيعيّات ندارد
  فلسفه مابعدالطّبيعة بر اساس قواعد ثابت منطقي است و طبيعيّات اثري در آن ندارد
  اشكال وارد بر صاحب مقاله، در جدا كردن وظائف طبيعت از ماوراي طبيعت..
  علماءِ اسلام، برجسته ترين دانشمندان، و پدران علوم طبيعي هستند
  جابر بن حيّان، ذوالنّون مصري و أبو زكريّاي رازي، پايه گذاران علم شيمي هستند
  گفتار عبدالحليم جُندي در كتاب «الإمام جعفرٌ الصّادق» دربارۀ تأسيس آن حضرت علوم اسلامي را (ت)
  پيشگامي مسلمين و عظمت آنان در علم فيزيك..
  تبرّز و ظهور أبوريحان بيروني، در مسائل فيزيك و هيئت و نجوم
  ترازوي أبوريحان بيروني، و تحقيقات او درباره چاه آرتزين.
  عبدالحليم جندي: تمام علوم اصلي اروپا به امام جعفر صادق عليه السّلام منتهي ميگردد (ت)
  قانون ظروف مرتبطه در علم فيزيك، كشف أبوريحان است..
  نبوغ أبوريحان در فلكيّات و علم نجوم
  مزيّت علوم اسلامي و مسلمين در طريقۀ علمي خود (ت)
  اصول علم نقشه كشي از ابتكارهاي أبوريحان است..
  أبوريحان قائل به سكون زمين نبوده است..
  >> استخراج جَيب (سينوس) يك درجه، از اكتشافات أبوريحان است..
  اكتشافات جديد أبوريحان در مسائل رياضي و هيئت..
  برتري مسلمين در علوم، به جهت «اسلوب تجربي» آنان بود (ت)
  خواجه نصيرالدّين طوسي: مدوِّن زيج إيلخاني..
  تأثير علوم و فرهنگ و تمدّن اسلام در علوم اروپائي(ت)
  تقدّم مسلمين در علم طبّ و داروسازي..
  فوائد و مزاياي طبّ قديم و ضررهاي پزشكي امروز.
  مضرّات پزشكي جديد كه بر اساس تكنولوژي امروز ترتيب يافته است..
  اختراع دستگاه‌هاي جديد در پزشكي، از حذاقت طبيب ميكاهد
  إشكال سوّم: «اساس حوزه‌هاي علميّه بر قرآن و عرفان است».
  شرح إشكال، در ضمن سه مطلب..
  مطلب أوّل: مراد و مقصود از علمي كه در اسلام بدان توصيه شده است كدام است؟.
  مدّت عمر انسان محدود است و بايد صرف آموختن علم مفيد كند
  اللَهُمَّ إنّي أَعوذُ بِكَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ.
  وسعت علوم موجب انتخاب بهترين آنهاست..
  لزوم تحصيل علوم أهمّ و ترك علوم مهمّه، به ضرورت تنگي وقت..
  مراد از علم نافع و علمي كه شارع بدان ترغيب نموده است..
  إنّمَا الْعِلمُ ثَلاثةٌ: ءَايةٌ مُحْكَمَةٌ، أَوْ فَريضَةٌ عادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قآئِمَة.
  اشرف و افضل علوم، علم معرفة الله است..
  «اي دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت».
  علوم طبيعي، حسّي و خيالي بوده و در آنها اثري از تكامل نفس نيست..
  توسعه علوم تجربي بدون ربط با خدا، بر ضرر بشريّت است..
  آلكسيس كارل: رهروان طريق دانش از پيش نميدانند به كجا كشانده ميشوند!
  مطلب دوّم: حوزه‌هاي علميّه بر چه اساس تشكيل شده است؟.
  علّت تشكيل حوزه‌هاي علميّه دينيّه، وصول به اهداف عاليه قرآن بوده است..
  علّت تأسيس دانشسراي عالي و دانشكدۀ إلهيّات و معقول و منقول، مبارزه با حوزۀ علميّه بود
  خواسته استعمار، از ميان رفتن قرآن است..
  مطلب سوّم: انتظار حوزه علميّه از مربيّان و گردانندگان آن چيست؟.
  حوزههاي علميّه براي تربيت فقيه عارف بالله است..
  علوم دينيّه بايستي براي راهيابي به عرفان خداوند باشد تا دل از انوار إلهي منوَّر گردد
  لا يَحِلُّ الْفُتْيا لِمَن لا يَسْتَفْتِي مِنَ اللهِ عَزَّوجَلَّ بِصَفآءِ سِرِّه
  علم مجازي همچون ناودانِ سوراخ است، و علم حقيقي همچون آب حيات..
  روايات دربارۀ صاحبان علوم ظاهري و مجازي..
  «كليد گنج سعادت قبول اهل دل است».
  إشكال چهارم: «إعراض روشنفكران از مباني اسلامي، در اثر فرهنگ خارجي».
  پاسخ گفتار مقاله بسط و قبض، گفتار مؤلّف كتاب «راه طيّ شده» است..
  علوم و معارف اسلامي در عصر مشروطيّت و بعد از آن، در حدّ كمال بوده است..
  إشكال پنجم: «مجاز و استعارۀ قرآن، عين صدق و بلاغت است».
  إشكال بر صاحب مقاله، عدم فرق ميان مجاز و دروغ است..
  بحث دربارۀ معناي حقيقي و مجازي، و صدق و كذب..
  تعريف و أقسام استعاره (ت)
  استعمال لفظ در معناي مجازي كمتر از استعمال آن در معناي حقيقي نيست..
  كلمات أعلامِ از محقّقين دربارۀ مجازات قرآن.
  كنايه و مجاز، بليغ‌تر از تصريح و حقيقت هستند
  نسبت ميان حقيقت و مجاز با صدق و كذب، عموم و خصوص من وجه است..
  كلام و إشكال در فهم صاحب مقاله از مجازات قرآن.
  شواهدي از سكّاكي در استعمال أفعال در معناي مجازيِ: اراد? افعال.
  در بعضي از موارد، حمل لفظ بر معناي حقيقي بعيدتر است از معناي مجازي..
  إشكال ششم: «تعدّي از ظهورات قرآن، إسقاط حجّيّت قرآنست».
  تفسير «پرتوي از قرآن» جن زدگي را به بيماري صرع و يا ميكربي تفسير نموده است..
  تفسير و توجيهي كه براي «يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَـانُ مِنَ الْمَسِّ» نموده‌اند
  نواحي چهارگانۀ إشكال بر صاحب مقاله در اين مبحث..
  ناحيۀ اوّل: كشف پزشكي توان نفي علل ماوراء طبيعت، و يا مقابلۀ با ظاهر قرآن را ندارد
  صاحب تفسير «المَنار» تأثير جنّ را در مرض صرع انكار دارد
  شيطانزدگي إجمالاً در مورد جنون متحقّق است..
  إشكال استاد علاّمۀ طباطبائي بر آنكه: استناد جنون به خدا إشكال دارد
  گفتار صاحب تفسير «روح المعاني» دربارۀ مسّ شيطان، قريب به نظريّۀ علاّمه است..
  استشهادات تفسير «روح المعاني» بر تخبّط از شيطان و جنزدگي..
  آيۀ «وَ مَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِن سُلْطَـانٍ» دليل بر عدم تخبّط انسان از مسّ شيطان نيست..
  ناحيۀ دوّم: قرآن ميگويد: انس و جنّ دو گروه با شعور و قابل خطاب و تفهيمند
  انسان و جنّ، دو موجود مادّي و داراي پيامبر مشتركي از انسان هستند
  شرح حال جنّ، در سورۀ جنّ از قرآن كريم
  آيات قرآن راجع به اسلام و كفر جنّيان.
  به تمام افراد جنّ مثل انسان تكليف ميشود؛ و جهنّم و بهشت پاداش عمل است..
  انسان از جنّ قويتر است؛ لهذا پيامبر جنّيان از انسان است..
  مفسّر قرآن بايد عارف به لسان قرآن باشد
  مفسّر عاليقدر اسلام: علاّمۀ طباطبائي در شهرهاي عرب مشهورتر است از ايران.
  پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه‌هاي شياطين جنّي و إنسيّ..
  تعويذ رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم به معوِّذتين و آية الكرسيّ..
  نمونه‌هائي از مشاهدۀ خارجي جنّيان در زمان ما
  داستان إحضار جنّ توسّط آقاي بحريني در محضرحضرت علاّمۀ طباطبائي (قدّه)
  مشاهدۀ آثار جنّيان در مشهد مقدّس توسّط آية الله حاج شيخ محمّد كاظم دامغاني..
  ناحيۀ سوّم: حجّيّت ظهورات قرآن بنابر ا صل عقلائي غير قابل ترديد
  مَن فَسَّرَ الْقُرءانَ بِرَأيِهِ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ.
  روايات وارده در عدم جواز تفسير به رأي، فوق حدّ تواتر است..
  ناحيۀ چهارم: تأويل و توجيه علوم غيبيّه، در اصل همان روح مكتب مادّيّون است..
  حكمت و عرفان و شرع، همگي از يك منبع‌اند و متّفقاً دلالت بر يك چيز دارند
  إشكال هفتم: «برهان علاّمۀ طباطبائي در استناد علل طبيعي به علل مجرّده».
  كلام استاد علاّمۀ طباطبائي در وجود سلسله علل طوليّه بين خداوند و موجودات طبيعيّه.
  إشكال صاحب مقاله بر گفتار حضرت استاد علاّمۀ طباطبائي (قدّه)
  جهات عديدۀ إشكال بر صاحب مقاله.
  جهت اوّل: حقّانيّتِ حقّ، مشروط به پذيرش همگان و نداشتن مخالف نيست..
  كلام استوار، گفتاري است كه بر اصل برهان و اوّليّات پيريزي شود
  جهت دوّم: علل طوليّه در حوادث، مستفاد از آيات قرآن است..
  قرآن براي حوادث، علل طبيعي قائل است و همه را مستند به خدا ميداند
  قرآن، علل طبيعيّه را در تحت علل مجرّده و مستند به آنها ميداند
  تمام امور و حوادث در تحت نظر و تدبير فرشتگان است به امر خداوند
  ملائكه‌اي كه قرآن كريم نسبت تدبير امور را به آنها ميدهد
  أصناف فرشتگان مأمور به شؤون مختلف جهان، و تفسير «وَ النَّـازِعَـاتِ غَرْقًا ».
  ملائكه واسطۀ بين خداوند و مخلوقات هستند در بدء و عود
  وجود ملائكه عنوان وساطت بين خدا و خلق را دارد، بدون منافات با استناد به علل مادّيّه.
  فرشتگان، واسطۀ محضه هستند؛ و در عمل هيچگونه استقلال و استكبار ندارند
  بين وساطت ملائكه در تدبير امور و بين عبادت و تسبيح آنان تنافي نيست..
  تفسير «وَ الصَّـافَّـاتِ صَفًّا» كه مراد ملائكۀ وحي هستند
  مراد از «وَ الْمُرْسَلَـاتِ عُرْفًا» نيز ملائكۀ وحي ميباشند
  وظائف و شؤون ديگر ملائكۀ سماوي، در تعبيرات قرآن كريم
  معاونت فرشتگان در غزوۀ بدر، و در قضيّۀ افشاء سرّ رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم
  كيفيّت تمثّل ملائكه بر حسب اختلاف اذهان، مختلف است..
  جهت سوّم: منطق قويم و مقدّمات برهاني شخص حكيم، براي همه الزام آور است..
  سرباز زدن از اصول عقليّۀ برهانيّه، اعتراف به جهالت و كوردلي است..
  إشكال هشتم: «منطق قرآن، حجّيّت عقل و يقين است نه فرضيّه‌هاي وهمي».
  إشكال صاحب مقاله بر علاّمۀ طباطبائي (قدّه) در حفظ ظاهر شرع و تقديم آن بر فرضيّه‌هاي علمي..
  تجربيّات علمي، تكامل انواع را نشان ميدهد؛ نه تطوّر و تبدّلشان را
  تئوريها تا با ادلّۀ مُتقنه به ثبوت نرسند فرضيّه‌اند نه قانون.
  قطع و يقين، ذاتاً حجّت است؛ و عقل امر به پيروي از آن دارد
  عقل قبل از شرع حجّت است؛ و خدا دو حجّت دارد
  روايات وارده در تقدّم عقل بر شرع..
  عقل، اوّلين حجّت ميان خدا و بندگان است..
  حجّت خدا بر بندگان، پيغمبر است و حجّت در ميان بندگان و خدا، عقل.
  روايت نفيس حضرت موسي بن جعفر عليهما السّلام در حجّيّت عقل.
  تتمّۀ روايت حضرت در أفضليّت عقل: ما عُبِدَ اللهُ بِشَيءٍ أفضَلَ مِنَ العَقلِ.
  شرح و تفسير بعضي از فقرات حديث..
  شخص حكيم و واقعگرا، عقل و يقين را به فرضيّه‌هاي غير برهاني نميفروشد
  إشكال نهم: «فطرت، راه تكويني كمال؛ و أحكام فطري رسانندۀ به كمالند».
  عدم فهم معناي فطرت و فطري بودن أحكام، در مقالۀ بسط و قبض تئوريك شريعت..
  معناي فطري بودن أحكام دين مقدّس اسلام
  تفسير آية: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا
  تفسير علاّمۀ طباطبائي قدَّس اللهُ سرَّه، مراحل فطرت را در سنّت ديني..
  معني و مراد از فطرت بنابر تفسير حضرت علاّمۀ طباطبائي قدَّس اللهُ سرَّه، در بحث مستقلّ «الميزان».
  تمام موجودات بسوي غايت و كمال نوعي خود در حركتند
  سير كمالي انسان، ضرورةً در اجتماع متحقّق ميگردد
  مردم بر اثر عقائد مختلفه أحكام و سنّتهاي متفاوتي را پيريزي ميكنند
  عالم تشريع و شريعت بايد منطبق بر عالم تكوين و فطرت باشد
  مراد از فطرت و اسلام و دين الله و سبيل الله، نزد علاّمۀ طباطبائي (قدّه)
  أحكام شرع گرچه اعتباري هستند ولي بر اساس عقل و وصول انسان به كمال هستند
  عمل لواط خلاف فطرت انسان، و در جميع شرايع حرام است..
  در سنّت تكوين و فطرت، هرگونه آميزش از غير طريق زناشوئي ممنوع است..
  ردّ فتواي مشهور مالكيّه، به آياتي است كه دربارۀ قوم لوط وارد شده است..
  وقاحت و قباحت وطي زنان از غير محلّ توالد و تناسل.
  «فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَ نَّي' شِئْتُمْ» دلالت بر جواز وطي زنان از غير محلّ تناسل ندارد
  ايجاد امراض مهلكه از جمله ايدز در نتيجۀ آميزش غير مشروع..
  زنا همچون لواط، خلاف فطرت و ممنوع است..
  غيرت بر ناموس و محافظت زنان و حجاب بانوان، از احكام اوّليّه است..
  أشعار وافي عراقي دربارۀ غيرت مردان و حجاب بانوان.
  شراب خوردن ضدّ حكم فطرت و عقل مستقلّ و شرع قويم است..
  صراحت آيات كريمۀ قرآن بر حرمت شرب خمر.
  رباخواري از مصاديق روشن أحكام ضدّ فطرت است..
  عبارات اكيد و شديد قرآن مجيد در حرمت ربا
  شرح نفيس علاّمه آية الله طباطبائي در پيرامون ربا و آيۀ ربا
  إفادات علاّمۀ طباطبائي در عموميّت مفاد «فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ
  لطائف آيات وارده در حرمت ربا به نظر آية الله علاّمة طباطبائي (قدّه)
  فطرت، راه تكويني هر انسان به سوي كمال مطلوب خود ميباشد
  بحث متين علاّمة طباطبائي (قدّه) در ملاك تشخيص أحكام فطرت و مسائل فطريّه.
  «تنبيهات»؛ تنبيه اوّل: وصول به جزئيّات أحكام فطرت براي عامّۀ بشر غير مقدور است..
  عقل، أحكام كلّي فطرت را ادراك ميكند
  تنبيه دوّم: فطرت، مطابق با عقل انساني است نه عقل حيواني..
  تنبيه سوّم: دو قاعدۀ ملازمۀ بين أحكام عقليّه و شرعيّه، در أحكام فطري نيز صادقاند
  تنبيه چهارم: أحكام اضطراريّه همانند غير آنها فطري هستند
  جميع أحكام اوّليّه و ثانويّۀ اضطراريّه، أحكام فطرت محسوب ميشوند
  تنبيه پنجم: فرق حقيقت علم و اخلاق، فرق امور حقيقيّه و اعتباريّه است..
  مطالب صاحب مقالۀ بسط و قبض در كتاب «دانش و ارزش».
  إشكال صاحب مقاله بر حضرت علاّمه در خلط ميان «هست» و «بايد».
  مطالب كتاب «دانش و ارزش» در بيان عبارات حضرت علاّمۀ طباطبائي (قدّه) دربارۀ ادراكات اعتباري..
  إشكال مؤلّف كتاب «دانش و ارزش» بر علاّمه، ناشي از عدم فهم معناي «اعتباري» است..
  تشريح و تحقيق در معناي اعتباريّات و قيامشان به حقائق..
  در نزدعلاّمه، هر اعتباري بر حقيقتي استوار است..
  امور اعتباريّه محلّشان ذهن است ولي حكايت از خارج ميكنند
  حقائق خارجيّه، در امور اعتباريّۀ ذهنيّه مؤثّر هستند
  خبط مؤلّف «دانش و ارزش» در عدم حجّيّت قياسي كه بر پايۀ برهان عقلي باشد
  تنبيه ششم: موضوع اوّل: تفسير نادرست آيۀ فطرت، از مؤلّف «دانش و ارزش».
  عقل مستقلّ، حكم به لزوم متابعت از فطرت مينمايد
  معناي فطرت، بنابر اصل اشتقاق لغت عرب..
  كلام اساطين عربيّت: راغب و ابن أثير و زمخشري در معناي فطرت..
  در امور اعتباري، فرقي بين «بايدها» و «نبايدها» نيست..
  موضوع دوّم: ادّعاي مؤلّف «دانش و ارزش» مبني بر عدم استنتاج بايدها و نبايدهاي قرآن از مسائل علمي..
  اخلاقيّاتي در قرآن كريم كه مستند به مسائل علمي است..
  تفاوت مرد و زن در أحكام و تكاليف، بر اساس اختلاف سازمان وجودي و طبيعي آنهاست..
  خبط و مغالطۀ صاحب كتاب «دانش و ارزش» در سبب اختلاف حقوق مرد و زن.
  إشكال دهم: «نظريّۀ تبدّل انواع، صرف فرضيّه بوده و دليل قطعي ندارد».
  صاحب مقالۀ بسط و قبض تئوريك شريعت، قائل به مذهب داروين است..
  نظريّۀ تكامل در انواع، فرضيّه‌اي است كه به ثبوت علمي نرسيده است..
  داروين در ارائه منتهي شدن انسان به بوزينه دليل قطعي ندارد
  آنچه در نزد مسلمين از مشابهت بين انسان و بوزينه ثابت است، بيشتر از آنستكه از داروين نقل شده است؛ ب
  بيان حضرت صادق عليه السّلام در «توحيد مفضّل» در شگفتي خلقت بوزينه.
  در اشتراكات بوزينه با انسان، بنا به نقل «حيوة الحيوان» دَميري..
  «أبوقَيس» ميمون يزيد (ت)
  شخص حكيم و واقعگرا، عقل و يقين را به فرضيّههاي غير برهاني نميفروشد
  مطايبه مؤلّف با كسي كه قائل به انتهاء نسل بشر به ميمون بود
  در مقاله بسط و قبض به قرآن كريم و حجّيّت آن و ابدي بودن آن ايراد شده است..
  كتاب «آيات شيطاني» و نوشته‌هائي نظير «مقالۀ بسط و قبض» از يك چشمه آب ميخورند
  از تحريف ظاهر قرآن بدتر، تحريف معني و مراد آنست..
  احتجاج قيس بن سعد بن عبادة با معاويه در مدينه.
  برشمردن قيس براي معاويه، فضائل أميرالمؤمنين عليه السّلام را
  غضب نمودن معاويه و امرنمودن او به سبّ أميرالمؤمنين عليه السّلام
  بحث ابن عبّاس با معاويه در مدينه درباره حجّيّت قرآن.
  والي ساختن معاويه، زياد را بر عراقين، و سخت شدن امر بر شيعيان.
  بني اُميّه قيامشان براي از ريشه بركندن قرآن بوده است..
  «تو مترس از نسخ دين اي مصطفي».
  خداوند براي هر پيغمبري در راه رسيدن به مقصود، مشكلاتي ايجاد مينموده است..
  قرآن و پاسداران آن، أبدي هستند
  حكومت يزيد استبداد محض، و براي هدم قرآن بود
  به منجنيق بستن مسجد الحرام توسّط لشكريان يزيد (ت)

کلیه حقوق در انحصارپرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی