فارسی
English
العربیه
Spanish
Francis
中國
Membering
Login
: Username
: Password
Membering
Picture Gallery
Archive
Sound Gallery
Library
Contact Us
Home
× Close
Sound Gallery >
سخنراني های حضرت آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی
>
جلسات شهرستانها
>
سخنرانی در جمع رفقای اراک و قزوین
number on the page:
10
20
30
Presentation Order:
First Questions
Older
Summary:
1ـ بنده از ارتباط با رفقا و دوستان بهره میگیرم؛ زیرا هر یک از افراد برای خود حساب و کتابی دارند. 2ـ افرادی که برای خود همّت و دردی دارند و به دنبال راه یافتن و رسیدن به مطلب هستند نمیتوانند از کنار این مسئله به سادگی بگذرند و به طور جمعی به آن قضیه نگاه کنند. 3ـ از زمان مرحوم آقا، من نظرم روی افراد به کثرت و نظر جمعی نبود، بلکه به تکتک افراد بود؛ زیرا هرکس حساب خود را دارد و باید به خود برسد و راه خود را میرود. و در حالات مرحوم علامه نیز من این قضیه را مشاهده میکردم. 5ـ مرحوم علامه اساتیدشان را به جدیت باور داشتند؛ مثلا درباره مرحوم انصاری میفرمودند: وقتی به ایشان نگاه میکنم به عنوان پیغمبر خود نگاه میکردم. 6ـ با اینکه افراد زیادی خدمت مرحوم علامه میآمدند ولی ایشان غریب بودند و میگفتند: به امام رضا بگو دو تا غریب اینجاست؛ یکی شما و یکی پدر من! زیرا افراد به عمق فهم و ادراک ایشان وارد نشده بودند. مَثَل این افراد مانند کسی بود که فرزندش را نصیحت میکرد ولی حواس پسرش به شمردن مگسهای روی سر خرشان بود. 7ـ هنگامی که حضرت علامه صحبت میکردند افراد به ایشان نگاه نمیکردند که چه دردی دارد و و چه معرفتی را میخواهد القا کند و میخواهد چه فهمی را به وجود آورد. 8ـ عزرائیل هم سراغ پیغمبر آمد و هم سراغ حضرت علامه و ایشان تمام شد، حال ما از ایشان چقدر فهمیدیم و چه چیزی درک کردیم؟ نتیجه سالهای سال با پیغمبر بودن سقیفه بنیساعده میشود! 10ـ سلوک آن است که بود و نبود استاد برایت فرقی نکند، فکرت را بکار بیانداز و مبانی را تکتک بهخاطر بیاور که اگر الان استادت در کنارت بود چه میکردی؟! آن موقع تازه سالکی و در مسیر قدم برمیداری، با این وضعیت اگر هم اشتباه کردی اشکال ندارد. 11ـ مرحوم آقا همیشه روی فهم و معرفت تاکید میکردند و میفرمودند: جاییکه اطمینان نداری قدم نگذار. این یک اصل کلی است و آن را باید بکار بگیرید. همچنین میفرمودند: من بهخاطر عمل به آن مبانی به اینجا رسیدم. 13ـ نگاه کردن مرحوم آقا نسبت به اساتیدشان را در خاطر دارم که طوری نگاه میکردند تا مطلب را از تمام زوایای چهره استاد بیرون بکشند و از چشم و خال و ابروی استاد استفاده میکرد و هنوز مطلب بیرون نیامده آن را میگرفتند. 14ـ شما دارید میبینید مطلبی که در اینجاست، جای دیگر نیست؛ پس به فکر خود باشیم و خود را معطل نکنیم. 15ـ در زمان سابق میدیدم که مرحوم علامه با رفقای خود هیچ دوئیتی ندارند و با دوستانشان حلقه اجتماعی داشتند که آدم را مبهوت میکند ولی در مشکلاتی که پیش میآمد کار خودشان را میکردند. 17ـ در مطالعه تاریخ باور نمیکردم که چطور کسی که پیغمبر را دید و حرفش را شنید که فرمود: از میان شما میروم و علی را میگذارم. همینکه پیغمبر از میان رفت به سوی سقیفه میرود؛ بنده در جریانات بعد از مرحوم علامه تازه به حقانیّت تاریخ پی بردم. 19ـ یک جریان در بستر تاریخ است: جریان فهم و نفهمی، جریان شعور و بیشعوری، اگر این قضیه تغییر پیدا کند آنوقت زمان ظهور باطنی حضرت ظاهر میشود. 20ـ وقتی مردم و اجتماع، جای عدم تعقل را به تعقل، بیشعوری را به شعور، نافهمی را به فهم، و تبعیّت کورکورانه را به حرّیت دهند آنوقت زمانی است که مسائلی میخواهد اتفاق بیفتد. 21ـ این افراد از همان زمان حضرت آدم تا زمان پیغمبر تا حالا بودهاند هیچ تفاوتی نکردهاند. 22ـ راه به سوی خدا همیشه باز است و طالب میطلبد، برای آمدن و بر سر سفره نشستن فقط همتی میخواهد. 23ـ فهم در اینجا اختصاص به طبقه خاصی ندارد و یک نعمت الهی است که خداوند به هر کسی که بخواهد عطا میکند، چه عمامه داشته باشد چه نداشته باشد، آنچه که فهم میآورد خواست خود ماست که آیا میخواهیم بفهمیم یا نه؟ 24ـ همیشه باید به خودمان و درد خودمان نگاه کنیم.
سخنراني در جمع رفقاي اراك و قزوین (قم مقدسه)
11 ذوالقعدة 1435
© 2008 All rights Reserved.
www.Motaghin.com
Links
|
Login
|
SiteMap
|
ContactUs
|
Home