فروشگاه اینترنتی پخش زنده گالری تصاویر آرشیو پرسش و پاسخ بانك صوت کتابخانه ارتباط با ما صفحه اصلي
  پنجشنبه  30 فروردين 1403 - الخمیس  8 شوال  1445 - Thers  18 Apr 2024
منوی سایت    
صفحه اصلی   آرشيو  > تازه ترين مطالب > نور ملکوت روزه و تاثیر آن برحصول ملکه تقوی 4

نور ملکوت روزه و تاثیر آن برحصول ملکه تقوی 4


_______________________________________________________________

هو العليم

مجلس چهارم: جهت نیل به علّت غائی روزه رعایت هفت امر ضروری است

تفسیر آیه:

یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام

 کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.

حضرت علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی

_______________________________________________________________

 دانلود فایل پی دی اف  دانلود پی دی اف موبایل

  

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الصّلاى علی محمّد و آله الطّاهرین

و لعنه الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدّین

 

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ.[1]

 

آیۀ شریفه علّت غائی روزه را وصول به ملکۀ تقوی دانسته است

آنچه از اخبار أئمه علیهم السّلام استفاده می‌شود آنست که: روزه‌دار از غیبت و ایذاء خادم، و شتم و سبّ و استماع غیبت، و از توجّه به غیر خدا و نظایر آنها از صفات زشت باید خودداری کند. و معلومست که در آیۀ مبارکۀ فوق که علّت غائی روزه را وصول به مرحلۀ تقوی دانسته است، بدون مراعات این امور حاصل نگردد. و لذا علماء علم اخلاق، مانند حجّى الاسلام غزالی[2] و مرحوم مولی محسن فیض کاشانی و غیرهما روزه را به سه قسم تقسیم نموده‌اند: روزۀ عام، و روزۀ خاصّ، و روزۀ خاصّ الخاصّ. و ما به توفیق خداوند متعال با شرح و بسط بیشتری با استفاده و استشهاد از اخبار اهل بیت عصمت سلام الله علیهم أجمعین مطالب آنان را بیان می‌کنیم.

اوّل: روزۀ عامّ، و آن عبارت است از کفّ بطن و فرج از قضاء شهوات، و تفصیل آن در کتب فقهیّه مذکور است.

دوّم: روزۀ خاصّ، و آن عبارت است از کفّ سمع و بصر و لسان و دست و پا و سایر جوارح از گناهان و هر چه مورد رضای خداوند متعال نیست. روزه‌دار باید چشم و گوش و زبان خود را نگاه دارد از مکروهات؛ چون طبق روایتی که از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده است که الصَّومُ جُنَّةٌ،[3] باید روزه یک سِپَری باشد از جمیع گناهان، و طبق آیۀ مبارکه باید روح و حقیقت روزه او را به مقام تقوی رهبری کند؛ و برای حصول آن باید هفت امر را مراعات کرد:

هفت أمر که برای حصول ملکۀ تقوی باید رعایت شود

اوّل: چشم پوشیدن و نگهداری آن از رها شدن آن بسوی هر چه مذموم و مکروه است. چون چشم که بیفتد به امر مذمومی، بدنبال او دل حرکت می‌کند و در آن افق گناه می‌ایستد؛ پس برای نگاهداری دل باید چشم را از محرّمات نگهداری نمود. حضرت رسول الله فرمودند:

النَّظِرَةُ سَهمٌ مَسمُومٌ مِن سِهامِ إبلِیسَ، فَمَن تَرَکَها خَوفًا مِنَ اللهِ أعطاهُ إیمانًا یَجِدُ حَلاوَتَهُ فِی قَلبِه.[4]

شاید معنی شعر مرحوم بابا طاهر (ره) که می‌فرماید:

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

 

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

 

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

این باشد که با کفّ نفس و دندان به روی جگر گذاردن، راه شهوات و لذائذ محرّمه را بر خود می‌بندم تا مرغ دل من به دنبال دانه از راه شبکه و دام دیده در تلۀ گناه نیفتد و گرفتار نشود.

دوّم: نگاهداشتن زبان از هر چه گفتنش شایسته نیست؛ مانند دروغ، غیبت، نمّامی، فحش، سبّ، جفا و تعدّی در گفتار، خودنمائی، مجادله و بطور کلّی هرزه‌گوئی یا سخنان بیهوده و لغو گفتن و یاوه‌سرائی نمودن.

در «ثواب الأعمال» مرحوم صدوق (ره) با إسناد خود روایت کرده است از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم:

إنّه قالَ: ... مَنِ اغْتابَ مُسلِمًا بَطَلَ صَومُهُ و نُقِضَ وُضُوؤُهُ، فَإن ماتَ و هُوَ کَذلِکَ ماتَ و هُوَ مُستَحِلٌّ لِما حَرَّمَ اللهُ.[5]

گردش زبان، دل را به گردش در می‌آورد؛ اگر زبان به ذکر خدا مترنّم گردد، دل نیز در حرم خدا حرکت می‌کند، و اگر زبان به گناه حرکت کند، دل نیز در این مرتع شیطان جولان می‌کند. یک علّت مهم آشوب دلها همانا تکثیر در کلامها است؛ به روایت عامّه حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:

لَولا تَمرِیجٌ فی قُلوبِکُم و تَکْثیرٌ فی کَلامِکُم لَرَأیتُم ما أرَی و لَسَمِعتُم ما أسمَعُ.[6]

و چون دل در هیجان و آشوب درآمد، مانند آب موّاجی عکس خورشید و ماه در او منعکس نخواهد شد؛ به خلاف آنکه آرام گیرد و به ذکر خدا مطمئن گردد، در آنوقت جمال الهی در او تابیده متّصف به صفات الهی خواهد شد. حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:

إذا صُمتَ فَلْیَصُمْ سَمعُکَ و بَصَرُکَ و شَعرُکَ و جِلدُکَ، و عَدَّدَ أشیَاءَ غَیرَ هَذَا؛ و قالَ لا یَکُونُ یَومُ صَومِکَ کَیَومِ فِطرِکَ.[7]

و در روایت دیگر حضرت باقر علیه السّلام فرمودند:

قالَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم لِجابِرِ بنِ عَبدِاللهِ: یا جابِرُ! هَذا شَهرُ رَمَضانَ؛ مَن صامَ نَهارَهُ و قامَ وِردًا مِن لَیلِهِ و عَفَّ بَطنُهُ و فَرجُهُ و کَفَّ لِسانَهُ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ کَخُروجِهِ مِنَ الشَّهرِ. فَقالَ جابِرٌ: یا رَسولَ اللهِ! ما أحسَنَ هَذَا الحَدِیثَ! فَقالَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: یا جابِرُ! و ما أشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ![8]

حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:

إنَّ الصِّیامَ لَیسَ مِنَ الطَّعامِ و الشَّرابِ وَحدَهُ؛ ثُمَّ قالَ: قالَتْ مَریَمُ: إنِّی نَذَرتُ لِلرَّحمنِ صَومًا، أی صَومًا صَمتًا (وَ فِی نُسخَةٍ اُخرَی أی صَمتًا)؛ فَإذا صُمتُم فَاحفَظُوا ألسِنَتَکُم و غُضُّوا أبصارَکُم و لا تَنازَعُوا و لا تَحاسَدوا. قالَ: و سَمِعَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم امرَأةً تَسُبُّ جارِیَةً لَها و هی صائِمَةٌ، فَدَعا رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم بِطَعامٍ فَقالَ لَها: کُلِی! فَقالَتْ: إنِّی صائِمَةٌ؛ فَقالَ: کَیفَ تَکُونِینَ صائِمَةً و قَد سَبَبتِ جارِیَتَکِ؟! إنَّ الصَّومَ لَیسَ مِنَ الطَّعامِ و الشَّرابِ. قالَ: و قالَ أبُوعَبدِاللهِ علیه السّلام: إذا صُمتَ فَلْیَصُمْ سَمعُکَ و بَصَرُکَ مِنَ الحَرامِ و القَبِیحِ، و دَعِ المِرَاءَ و أذَی الخادِمِ، و لْیَکُنْ عَلَیکَ وَقارُ الصِّیامِ، و لا تَجعَلْ یَومَ صَومِکَ کَیَومِ فِطرِکَ.[9]

سوّم: نگاهداشتن گوش است از هر چه شنیدن آن برای انسان حرام و مکروه شمرده شده، بلکه شنیدن چیزهای مباحی که بر انسان نفعی ندارد. حضرت أمیرالمؤمنین علیه السّلام در «نهج البلاغى» به همّام دربارۀ صفات متّقین می‌فرماید:

و وَقَفُوا أسْماعَهُمْ عَلَی العِلمِ النّافِعِ لَهُم‏.[10]

هر چه گفتنش حرام باشد شنیدنش حرامست. بنابراین شنیدن غیبت و نمّامی و نظایر آنها حرام، و روزه‌دار باید از آن امساک کند. لذا خداوند بین مستمع دروغ و آکل سُحت را مساوی قرار داده می‌فرماید: سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْت؛[11] و پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمودند:

المُغْتابُ و المُستَمِعُ شَرِیکانِ فی الإثْمِ.[12]

چون ملاک حرمت غیبت کردن و غیبت شنیدن واحد است، و آن اطّلاع بر قبایح خلق خدا و تیرگی دل بدگوئی کننده و شنونده [است]؛ و چون دل بواسطۀ شنیدن سخن محرّم از خدا غافل می‌شود و به معنی آن سخن قرار گرفته در افق معنای قبیح می‌رود، لذا برای نگهداری دل کفّ سمع عما لا یرضی الله به لازم است.

چهارم: نگاهداشتن بقیّۀ اعضاء بدن از گناه؛ مانند دست و پا و پوست بدن و موی بدن. چون فعلی که معصیت و گناه بود، نه از جهت آن عنوان فعل است بدون ملاحظۀ علّتی، بلکه حقیقت معصیت و ارتکاب گناه به علّت معنائی است که در آن مستور است، و آن یعنی دل را سیاه و از عالم نور به ظلمت و از خلوص به نفاق و از طهارت به قذارت و از حیات به موت و از توحید به تفرقه و شرک می‌کشاند؛ و معلوم است که علّت تشریع صیام که همان وصول به تقوی و پیدایش آثار طهارت است با گناه صورت نبندد، و به هر مقدار که شخص روزه‌دار گناه کند به همان مقدار اثر روزه‌اش ضعیف، و به هر مقدار خود را از گناه دور کند اثر روزه در او قوی خواهد بود. بنابراین باید تمام اعضاء و جوارح را از کردار ناپسندیده بازداشت، و راه جولان آنها در هوای نفس که مرتع شیطان است را مسدود ساخت تا ملکۀ قدسیّۀ دل بتواند آزادانه توجّه به حرم قدس کند و در کاخ طهارت و منزل تقوی برود.

چشم و گوش و زبان و دست و پا و فرج آلاتی هستند که پروردگار عظیم به بشر عنایت کرده است تا بدانها به عالم خارج مربوط شوند، و آیات الهی را ملاحظه کنند و با آنها تماس گیرند؛ در این صورت جان آنها زندگی بهتر و روان آنها نشاط و قدرت عظیمی پیدا خواهد نمود. و این تنها در صورتیست که با موجودات خارجی با چشم پاک نظر کنند و آنها را آیت الهی دانند، و این آلات را در راه وصول به ملکۀ تقوی مصرف نمایند. و امّا اگر بنا شود این آلات را وسیلۀ وارد نمودن شیطان به نفس طاهره قرار دهند، همانا در استعمال آنها خیانت نموده‌اند و این سرمایه‌های بزرگ را در راه نابودی حقیقت انسانیّت خود بکار بسته‌اند، و با غفلت از اصل مقصود با این آلات به خارج متصّل شده و خارج را نه بنظر آیتیّت بلکه بنظر استقلال خواسته‌اند استخدام کنند. معلوم است که در این حال کاملاً عکس مقصود حاصل خواهد شد و با هر یک از این آلات راه خاصّی برای جولان نفس در ملتذّات بهیمیّه باز نموده، عساکر و جنود شیطان از تمام این راه‌ها به او هجوم کنند و دل را محلّ تردّد و رفت و آمد خود قرار دهند.

در این صورت کجا جلال و عظمت الهی در او منکشف گردد؟! کجا با موجودات عوالم تجرّد مرتبط شود؟! کجا از انوار جمال ساحت ربوبی متمتّع گردد؟! وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث؛[13] برای همیشه در رتبه و أرض بهائم جاودان زیست خواهد نمود، و از آنجا به ذروۀ عالیۀ مقام انسانیّت عروج نتواند نمود. و بالعکس اگر رفته رفته راههای بهیمیّت را برخود ببندد (نه آنکه چشم را ببندد، بلکه از گناه ببندد، نه آنکه گوش را ببندد، بلکه از معاصی ببندد و هکذا) کم‌کم انوار خدا در سرزمین نفس او تابش می‌کند و شمس حقیقت طلوع می‌نماید. و چون معلوم شد که این آلات امانتهای خدا هستند برای وصول به این مقامات، و استعمال آنها حرامست مگر در راه رسیدن به این هدف، باید امانت را در مورد رضای خدا که امانت دهنده است صرف نمود؛ حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:

إنّما الصَّومُ أمانَةٌ فَلْیَحفَظْ أحَدُکُم أمانَتَهُ.[14]

اعضا و جوارح امانات إلهی‌اند که باید آنها را حفظ کرد

و چون کریمۀ شریفه : إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها[15] را تلاوت فرمودند، دستهای خود را بر چشم و گوش خود گذارده، فرمودند:

السَّمعُ أمانَةٌ و البَصَرُ أمانَةٌ.[16]

و اگر امانت نبود حضرت رسول نمی‌فرمودند: اگر کسی به روزه‌دار مجادله و شتم نمود، در جواب بگوید: إنِّی صائِم.[17]

قالَ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ و سَلّم: إنّما الصُّومُ جُنّةٌ، فَإذا کانَ أحَدُکمُ صائِمًا فَلا یَرفَثُ و لا یَجهَلُ، و إن إمْرُءٌ قابَلَهُ أو شاتَمَهُ فَلیَقُلْ: إنّی صائِمٌ.[18]

و معنی فَلیَقُلْ إنّی صائِمٌ آنست که: این زبان را به امانت به من داده‌اند برای آنکه او را حفظ کنم، پس چگونه در آن خیانت ورزم و سخن به جواب تو باز کنم.

بنابراین معلوم می‌شود که خداوند علیّ أعلی که فرموده:  وَاسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وإِنَّها لَكَبيرَة إِلَّا عَلَى الْخاشِعينَ* الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وأَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُون ،[19] مراد به صبر همان روزۀ ظاهر و کفّ بطن و فرج از شهوات نیست؛ و مراد از نماز، نماز بدون توجه و حضور قلب نیست؛ و الاّ معلومست که آنها زیاد اهمیّتی ندارد، همه کس انجام می‌دهند، اختصاص به خاشعین و دلباختگان لقای او ندارد؛ آن صیام و صلاتی که بر همه سنگین است جز بر خاشعین، همان صلاى و صوم بالمعنی الحقیقی است.

پنجم: کفّ بطن از خوردن غذای حرام و مشتبه در وقت افطار و سحر و در طول شب؛ زیرا کفّ بطن از غذای حلال در طول روز و خوردن حرام در شب چه فائده‌ای دارد؟ مثال چنین شخصی مثال کسی است که خانه‌ای بنا می‌کند ولی شهری را خراب می‌نماید؛ چون در غذای حلال زیاده‌روی و افراط غلط است، و غذای حرام مطلقا ولو ذرّه‌ای باشد حرام. غذای حلال برای بدن حکم دوا دارد، و غذای حرام حکم سمّ قاتل. چنانچه دوا را زیاد استعمال کنیم ضرر دارد، ولی سمّ مهلک نه زیادی او بلکه اصلش مهلک است. بنابراین کسی که در روز از غذای حلال اجتناب می‌کند و شب غذای مشتبه یا حرام می‌خورد مانند کسیست که از زیادی دوا اجتناب نموده، و بعوض سمّ قاتل خورده است؛ از ضرری پیشگیری نموده و خود را یک مرتبه در ضرر شدیدتر افکنده است.

قالَ أمیرالمُؤمِنین عَلَیه السّلام: کَم مِن صائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن صِیامِهِ إلاّ الجُوعُ و الظَّماُ، و کَم مِن قائِمٍ لَیسَ لَهُ مِن قِیامِهِ إلاّ السَّهَرُ و العَناءُ، حَبَّذا نَومُ الأکیاسِ و إفطارُهُم![20]

و روایات از اهل بیت علیهم السّلام در مضرّات روحی غذای مشتبه و حرام زیاده از حدّ احصاست.

ششم: از زیاده خوردن در وقت افطار خودداری کند و شکم خود را پُر نگرداند؛

قالَ رَسُولُ اللهِ: ما مَلأ آدَمِیٌّ وِعاءً شَرًّا مِن بَطنِهِ؛ فَإن کانَ و لا بُدَّ، فَثُلُثٌ لِطَعامِهِ و ثُلُثٌ لِشَرابِهِ و ثُلُثٌ لِنَفَسِه.[21]

سابقاً ذکر شد که منظور از تشریع روزه پائین آمدن سطح شهوات بواسطۀ شکستن قدرتهای نفس امّارۀ دشمن خداست؛ و معلوم است که چنانچه در طول روز آنچه انسان نخورده و نیاشامیده در شب به اضعاف مضاعفه تدارک کند این منظور حاصل نمی‌گردد. اگر انسان معدۀ خود را از طلوع صبح تا شب خالی داشت و گرسنگی شدید بر او غالب آمد و رغبت او بر غذا خوردن زیاده گشت و میل او به هیجان آمد، آن وقت از غذاهای رنگارنگ و انواع اطعمه و اشربه در هنگام افطار او را پر نمود، چه بسا قوّت او زیادتر می‌گردد و شهوات‌ او بیش ‌از سایر ایّام به هیجان درمی‌آید، و برای قضاء منظورهای شیطانی و قوای مخفیّه‌ای که سابقاً در او نمودی نداشته بیشتر دست می‌زد [می‌زند].

جان و روح روزه عبارت است از ضعیف نمودن قوای شیطانی

بنابراین جان و روح روزه که عبارت است از ضعیف نمودن قوای شیطانی که راهبر انسان بسوی مهالک است حاصل نخواهد شد مگر بواسطۀ تقلیل در خوراک؛ و به همان مقدار که در سایر ایّام هنگام غذا انسان می‌خورده است در موقع افطار بخورد نه بیشتر. و امّا اگر بنا بشود انسان آنچه را که در سایر روزها از صبح تا شب می‌خورده جمع کند و بخواهد هنگام افطار تدارک و تلافی کند، البتّه از روح صوم خود چندان سودی نخواهد برد. امّا آنچه بین بعضی از مترفّهین مشهود است که برای ماه رمضان خود غذاهای لذیذتری آماده می‌کنند، و در شب مجالسی تشکیل می‌دهند و بخورد و خوراکهای متنوّع مشغول می‌شوند، و چه بسا در شبهای رمضان بیشتر از ماههای دیگر غذا می‌خورند، برای آنها این چنین روزه اثر واقعی نخواهد داشت. بلکه یکی از آداب روزه آنست که شخص روزه‌دار در روز زیاد نخوابد تا خوب گرسنگی و تشنگی را درک کند و ضعف قوای حیوانی را بفهمد، و هر شب که بگذرد قدری از این صفتهای قوای حیوانی به روی هم متراکم گردد تا نشاط روحی او بحدّ کمال، و خفّت قوای بهیمیّت او بحدّ نازل منتهی شود؛ در این حال ممکنست در اواخر ماه مبارک رمضان به شرف لیلى القدر مشرّف گردد. چون لیلى القدر شبی است که در آن انوار ملکوت الهی بر عبد منکشف گردد؛ لذا برای کسی که می‌خواهد از این بهرۀ عظمای الهی نصیبی وافر بردارد باید هر شب نیز مقداری را به نماز و ذکر بگذراند.

رَوَی زُرارَةُ عَن أبِی‌جَعْفَرٍ علیه السّلام: أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله لَمّا انْصَرَفَ مِن عَرَفاتٍ و صارَ [سَارَ] إلَی مِنًی، دَخَلَ المَسجِدَ فَاجْتَمَعَ إلَیهِ النّاسُ یَسألُونَهُ عَن لَیلَةِ القَدرِ؛ فَقامَ خَطِیبًا فَقالَ بَعدَ الثَّناءِ عَلَی اللهِ عَزَّوجَلَّ أمّا بَعدُ، فَإنَّکُم سَألتُمُونِی عَن لَیلَةِ القَدرِ، و لَم أطوِها عَنکُمْ[22] لأنِّی لَم أکُنْ بِها عالِمًا. اعْلَمُوا أیُّها النّاسُ: أنَّهُ مَن وَرَدَ عَلَیهِ شَهرُ رَمَضانَ و هُوَ صَحِیحٌ سَوِیٌّ فَصامَ نَهارَهُ و قامَ وِردًا[23] مِن لَیلِهِ و واظَبَ عَلَی صَلاتِهِ و هَجَرَ[24] إلَی جُمُعَتِهِ و غَدا إلَی عِیدِهِ فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ و فازَ بِجائِزَةِ الرَّبِّ عَزَّوجَلَّ.[25]

وَ قالَ أبوعَبدِاللهِ علیه السّلام: فازُوا و اللهِ بِجَوائِزَ لَیسَتْ کَجَوائِزِ العِبادِ.[26]

و از طرفی دیگر معلومست که سلامت روح ارتباط کامل به سلامت بدن دارد، و پرخوری از هر چیز بیشتر بدن را می‌کاهد. در کتاب «فقه الرضا» علیه السّلام:

قالَ: قالَ العالِمُ علیه السّلام: رَأسُ الحِمیَةِ الرِّفقُ بِالبَدَن.[27]

و فی «المکارم» عن الرضا علیه السّلام:

قالَ: لَو أنَّ النّاسَ قَصَّرُوا فی الطَّعامِ لاسْتَقامَتْ أبدانُهُمْ.[28]

وَ عَنِ العالِمِ علیه السّلام قالَ: الحِمیَةُ رَأسُ الدَّواءِ و المَعِدَةُ بَیتُ الدّاءِ، و عَوِّدْ بَدَنًا ما تَعَوَّدَ.[29]

و در کتاب «دعوات» الراوندی:

قالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله و سلّم: إیّاکُمْ و البِطنَةَ فَإنَّها مَفسَدَةٌ لِلبَدَنِ و مَورَثَةٌ لِلسَّقَمِ و مَکسَلَةٌ عَنِ العِبادَةِ.[30]

وَ عَن الأصبَغُ بنُ نُباتَةَ: سَمِعتُ أمِیرَالمُؤمِنِینَ علیه السّلام یَقُولُ لابنِهِ الحَسَنِ علیه السّلام: یا بُنَیَّ! ألا اُعَلِّمُکَ أربَعَ کَلِماتٍ تَستَغنِی بِها عَنِ الطِّبِّ؟ فَقالَ: بَلَی! قالَ: لا تَجلِسْ عَلَی الطَّعامِ إلاّ و أنتَ جائِعٌ، و لا تَقُمْ عَنِ الطَّعامِ إلاّ و أنتَ تَشتَهِیهِ، و جَوِّدِ المَضغَ، و إذا نِمتَ فَأعرِضْ نَفسَکَ عَلَی الخَلاءِ؛ فَإذا اسْتَعمَلتَ هَذا اسْتَغنَیتَ عَنِ الطِّبِّ. و قالَ: إنَّ فِی القُرآنِ لآیَةً تَجْمَعُ الطِّبَّ کُلَّهُ: كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا.[31]

بعد از افطار باید مضطرب و معلّق بین خوف و رجاء بود

هفتم: آنکه دل بعد از افطار مضطرب و معلّق بین خوف و رجا باشد، و مبادا او را عُجب و خودپسندی فراگیرد؛ چون از کجا می‌داند که آیا روزۀ او قبول شده و از مقرّبین درگاه خداست، یا ردّ شده و جزء مطرودین است. و بطور کلّی همیشه باید در بعد از عبادتی که از انسان سر می‌زند انسان فقط امید به رحمت او داشته باشد، نه آنکه پشت‌گرم به عملی که نموده است بوده باشد.

و نَظَرَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیهما السّلام إلَی اُناسٍ فِی یَومِ فِطرٍ یَلعَبُونَ و یَضحَکونَ؛ فَقالَ لأصحابِهِ و التَفَتَ إلَیهِم:

إنَّ اللهَ عَزَّوجَلَّ جَعَلَ شَهرَ رَمَضانَ مِضمارًا لِخَلقِهِ یَستَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إلَی رِضوانِهِ، فَسَبَقَ فیهِ قَومٌ فَفازُوا و تَخَلَّفَ آخَرُونَ فَخابُوا؛ فَالعَجَبُ کُلُّ العَجَبِ مِنَ الضّاحِکِ اللاّعِبِ فِی الیَومِ الَّذِی یُثابُ فِیهِ المُحسِنُونَ و یَخِیبُ فِیهِ المُقَصِّرُونَ! و ایْمُ اللهِ لَو کُشِفَ الغِطاءُ لَشُغِلَ مُحسِنٌ بِإحسانِهِ و مُسِی‏ءٌ بِإساءَتِهِ![32]

ا‌ین ‌مجموع شرائط هفتگانه‌ای بود که برای صوم الخاصّ لازم است.

و امّا سوّم: صوم خاصّ الخاص، و آن روزۀ مقرّبین درگاه خداست. در باب بیستم از «مصباح الشریعى» فرماید:

قالَ الصّادِقُ علیه السّلام: قالَ رَسولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: الصَّومُ جُنَّةٌ مِن آفاتِ الدُّنیا و حِجابٌ مِن عَذابِ الآخِرَةِ. فَإذا صُمتَ فَانْوِ بِصَومِکَ کَفَّ النَّفسِ عنَ الشَّهَواتِ و قَطعَ الهِمَّةِ من [عن] خُطُواتِ الشَّیاطِینَ [الشَّیْطانِ]. و أنزِلْ نَفسَکَ مَنزِلَةَ المَرضَی لا تَشتَهِی طَعامًا و لا شَرابًا، و تَوَقَّعْ [مُتَوَقِّعًا] فِی کُلِّ لَحظَةٍ شِفاکَ مِن مَرَضِ الذُّنُوبِ، و طَهِّر باطِنَکَ‏ مِن کُلِّ کَذِبٍ [کَدَرٍ] و غَفلَةٍ و ظُلمَةٍ یَقطَعُکَ عَن مَعنَی الإخلاصِ لِوَجهِ اللهِ [تَعالَی]؛ إلی أن قال:

و قَالَ رَسُولُ اللهِ صلّی الله علیه و آله: «قالَ اللهُ تَعالَی: الصَّومُ لِی و أنا أجزِی [اُجزَی‏] بِهِ». وَ الصَّومُ یُمِیتُ مُرادَ النَّفسِ و شَهوَةَ الطَّبعِ [الحَیَوَانِیِّ]، و فِیهِ صَفاءُ القَلبِ و طَهارَةُ الجَوارِحِ و عِمارَةُ الظّاهِرِ و الباطِنِ و الشُّکرُ عَلَی النِّعَمِ و الإحسانُ إلَی الفُقَراءِ و زِیادَةُ التَّضَرُّعِ و الخُشُوعِ و البُکاءِ و حَبلُ الالتِجاءِ إلَی اللهِ. ثُمَّ سَبَبُ انکِسارِ الهِمَّةِ [و] تَخفِیفُ السَّیِّئاتِ و تَضعِیفُ الحَسَناتِ و فِیهِ مِنَ الفَوائِدِ ما لا یُحْصَی، و کَفَی ما ذَکَرناهُ مِنهُ لِمَن عَقَلَه و وُفِّقَ لاستِعمالِهِ، إن شاءَ اللهُ تَعالَی؛ انتهی.[33]

باید روزه‌دار علاوه بر إعمال شرائط صوم الخاص، از غیر خدا چشم ببندد و لحظه‌ای نگذارد یاد غیر خدا داخل در دل او شود؛ باید دل را از افکار دنیویه و آرزوهای شیطانیّه پاک کند و از همّتهای دنیّه دور نگه‌دارد. و بطور کلّی شخص صائم نگذارد خاطرات و صور داخل در ذهن او شود، و آنچه از نیّتها و افکار او را می‌گیرد همه خدا باشد و بس. در این هنگام است که مسافر به مقصد می‌رسد، نور خدا در دل او پیدا می‌شود، و جمال او، صفات و اسماء حُسنای او بر بنده مکشوف می‌گردد و خدا در دل مؤمن جای می‌‌گیرد. در حدیث قدسی وارد است:

لایَسَعُنِی أرْضِی و لاسَمَائِی، و لَکن یَسَعُنِی قَلبُ عَبدِی المُؤمِنِ بِی.[34]

رَزَقَنا اللهُ و جَمیعَ إخوانِنا بِمُحَمَّدٍ و آلِهِ الطّاهِرینَ.[35]

مؤمن در آن هنگام غیر خدا نمی‌بیند و از غیر خدا نمی‌شنود؛ دست او دست خدا، پای او پای خدا، چشم و گوش او چشم و گوش خدا می‌گردد، خیمه و خر‌‌گاه خود را از هر دو جهان تکان داده، بار خود را در حریم قدس و حرم امان الهی فرود می‌آورد و فاش می‌گوید:

تَرَکتُ لِلنّاسِ دُنیاهُـمْ و دِیـنَهُم

 

شُغلاً بِذِکرِکَ یا دِینِی و دُنیائِی[36]

کانَت لِقَلبِی أهواءٌ مُفَرَّقَةٌ

 

فَاستَجمَعتُ مُذ رَأتکَ العَینُ أهوائِی[37]

باب مناجات قلبی او با خود ربّ الأرباب و ملک الملوک‌ باز‌ می‌شود.

مناجات حضرت سیّدالشّهداء در آخرین لحظات حیات

‌حضرت‌ سیّدالشّهداء علیه السّلام در آخرین لحظات حیات صورت بروی خاک گذارده می‌فرمود:

إلهی رِضًی بِقَضائِکَ و تَسلِیمًا لأمرِکَ لا مَعْبودَ سِواکَ، یا غِیاثَ المُستَغِیثِینَ![38]

تَرَکتُ الـخَلقَ طُرًّا فـی‌ هَـواکـا

 

 و أیـتَـمـتُ الـعـیـالَ لِکَـی أراکـا

فـلَـو قَـطَّعـتَنـی‌ فـی‌ الـحُبِّ إربًـا        لَـمـا حَـنَّ الـفُـؤادُ إلَـی‌ سِـواکـا

 

[1]ـ سوره البقرى (2) آیه 183: [ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنان که امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید.]

[1]ـ غزالی در إحیاء العلوم و کاشانی در المحجّى البیضاء.

[1]ـ الکافی، ج 4، ص 62.

[1]ـ بحار الأنوار، ج 101، ص 38؛ مستدرک الوسائل، ج 14، ص 268 با اندکی اختلاف: [نگاه کردن تیری است مسموم از تیرهای شیطان، پس کسی که آنرا ترک گوید بجهت ترس از خدا، پروردگار ایمانی به او عطاء می‌نماید که شیرینی و لذّتش را در قلب خود احساس می‌کند. مترجم.]

[1]ـ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 284: [کسی که غیبت مسلمانی را بکند روزه‌اش باطل خواهد شد و طهارتش زایل می‌شود. پس اگر در این حال از دنیا برود در حالی می‌میرد که محرّمات الهی را حلال شمرده است. مترجم]

[1]ـ تفسیر المیزان، ج 5، ص 270: فیما رواه الجمهور عن النّبیّ صلّی الله علیه و آله و سلّم قال: لَولا تَمرِیجٌ فی قُلوبِکُم و تَکْثیرٌ فی کَلامِکُم لَرَأیْتُم ما أرَی و لَسَمِعتُم ما أسمَعُ: [اگر نبود تشویش ï ï و اضطراب در قلوب و زیاده سخن گفتن شما، قطعاً می‌دیدید آنچه را من می‌بینم و می‌شنیدید آنچه را من می‌شنوم. مترجم]

[1]ـ الکافی، ج 4، ص 87: [هرگاه اراده نمودی که روزه بگیری باید گوش و چشم و مو و پوست بدنت نیز روزه‌دار باشند (و سپس حضرت چیزهای دیگری را نیز اضافه نمودند، و فرمودند:‌ اینطور نباشد که فرقی بین روزه و افطار تو احساس نشود. مترجم]

[1]ـ همان مصدر: [پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: ‌ای جابر ‌این ماه، ماه رمضان است. کسی که در روز ‌این ماه روزه بدارد و پاسی از شب را به ذکر پروردگار و عبادت و قرائت قرآن بگذراند، و شکم خود را از غذای حرام باز دارد و امیال جنسی را در موارد حرام بکار نگیرد و زبانش را در خلاف رضای پروردگار بگردش نیاورد، از گناهان گذشته بیرون می‌آید همچنان که از ماه رمضان خارج خواهد شد.

جابر عرض کرد ‌ای رسول خدا! عجب خبر بشارت دهنده‌ای به ما فرمودید، حضرت ï ï فرمودند: بلی ولیکن رعایت ‌این شروط بسیار مهم و سخت است. مترجم]

[1]ـ همان مصدر: [امام صادق علیه السّلام فرمودند: امساکِ در روزه منحصر به مأکولات و نوشیدنیها نیست. سپس حضرت فرمودند: حضرت مریم در خطاب به مردم فرمود: من نذر نموده‌ام برای خدا روزه بدارم، یعنی روزه سکوت، (و در نسخه‌ای دیگر‌ کلمه روزه حذف شده است) پس هرگاه روزه گرفتید زبان خود را محفوظ بدارید و چشمان خود را از نگاه به نامحرم و آنچه خلاف رضای خداست بپوشانید و با هم نزاع نکنید و به یکدیگر حسد نورزید. سپس حضرت فرمود: روزی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شنیدند، زنی در حال روزه به کنیز خود دشنام می‌دهد، حضرت غذائی را حاضر کردند و به آن زن فرمودند: از ‌این غذا تناول کن. آن زن عرض کرد: من روزه دارم‌ ای رسول خدا، حضرت فرمود: چگونه روزه داری درحالیکه کنیز خود را دشنام می‌دهی، روزه فقط امساک از خوردنیها و نوشیدنیها نیست.

و نیز امام صادق علیه السّلام فرمودند: وقتی روزه داشتی گوش و چشم خود را از عمل حرام و زشت دور نگه‌دار و از جرّ و بحث کردن با مردم و اذیّت خادم خود بپرهیز، و حالت تو در روزه باید توأم با وقار و متانت بوده باشد و دو روزِ امساک و افطار تو یکسان نباشد. مترجم]

[1]ـ نهج البلاغى، محمّد عبده، ج 2، ص 161: [و این جماعت گوش‌های خود را فقط در خدمت علومی که نافع است بکار گرفته‌اند (به هر سخن بیهوده و لَغْوی گوش فرا نمی‌دهند). مترجم]

[1]ـ سوره المائدى (5) آیه 42: [آنها جاسوسان دروغ‏زن و خورندگان مال حرامند.]

[1]ـ کشف الخفاء، ج 2، ص 215: [کسی که غیبت کند و آنکه ‌این غیبت را بشنود هر دو در گناه یکسان هستند. مترجم]

[1]ـ سوره الأعراف (7) آیه 176: [ولیکن او به زمین گرائید وتوجّه کرد،‌ و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ پس مثال او مثال سگ است که‌ اگر او را تعقیب کنی عوعو می‌کند؛ و اگر هم او را رها کنی عوعو می‌کند.]

[1]ـ المحجّى البیضاء، ج 2، ص 136، به نقل از إحیاء العلوم: [روزه امانتی است محترم و ارزشمند که از جانب خداوند متعال به بنده‌اش واگذار می‌شود تا هنگام غروب آفتاب، پس باید در حفظ ‌این امانت الهی بکوشید (و با ارتکاب اعمالی که منافی با آن است‌ این امانت الهی را از بین نبرید.) مترجم]

[1]ـ سورۀ ‌النسآء (4) آیه 58: [خدا أمر می‌کند که‌ باید أمانات‌ را به‌ أهلش‌ برگردانید!]

[1]ـ المحجّى البیضاء، ج 2، ص 136، به نقل از إحیاء العلوم: [گوش و چشم از امانتهای الهی هستند. مترجم]

[1]ـ همان مصدر.

[1]ـ محجّى البیضاء، ج 2، ص 132، به نقل از مسند احمد، ج 2، ص 306 و 313: [رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: به تحقیق که روزه سپر و محافظ از آتش است. پس زمانی که یکی از شما روزه‌دار است نباید کلام زشت و سخن از روی جهالت و نادانی بر زبان آورد، و اگر فردی با او به مقابله برخاست و سخن زشت بر زبان آورد در پاسخ بگوید: من روزه دارم. مترجم]

[1]ـ سوره البقرى (2) آیه 45 و 46: [و از صبر (روزه) و نماز یاری بجوئید، و این کار بسی گران است مگر بر کسانی که دلشان برای خدا خاشع باشد. آنان کسانی هستند که می‌‏دانند به پیشگاه خدا حاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود.]

[1]ـ نهج البلاغى، محمّد عبده، ج 4، ص 35، کلمات قصار: [أمیرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: چه بسا از روزه‌دارانی که نصیبی از روزه ندارند جز گرسنگی و عطش و چه بسا از شب زنده‌دارانی که حظّی از بیداری در شب ندارند جز بی‌خوابی و خستگی آن. خوشا به خواب زیرکان و افطار آنان. مترجم]

[1]ـ بحار الأنوار، ج 1، ص 226، طبع حروفی، حدیث عنوان بصری عن الصّادق علیه السّلام: [پیامبر اکرم صلّی الل‍ه علیه و آله و سلّم فرمودند: انسان هیچ ظرفی را انباشته ننمود که بدتر از شکم او باشد. پس اگر چاره‌ای از خوردن غذا نیست، باید یک سوّم آنرا به غذا و یک سوّم را به نوشیدنیها و یک سوّم آن را به تنفس اختصاص دهد. مترجم]

[1]ـ طوی الحدیث: کَتَمه.

[1]ـ فی لسان العرب: الوِرد: النّصیبُ مِن القُرآنِ؛ إلی أن قال: الوِرْدُ الجُزءُ مِن اللَّیلِ یَکونُ عَلَی الرّجُلِ یُصَلِّیهِ.

[1]ـ وفی بعض النسخ: و هاجَرَ إلی جُمعَتِهِ.

[1]ـ من لا یحضره الفقیه، طبع نجف، ج 2، ص 60؛ و ج 2، ص 97، طبع جامعه مدرّسین: [زراره از امام باقر علیه السّلام روایت می‌کند که فرمودند: زمانی که رسول خدا از عرفات به سمت مِنی خارج شدند داخل مسجد شدند، مردم اطراف آن حضرت جمع شدند و از ï ï لیلى القدر سؤال نمودند، حضرت به قصد ایراد خطبه برخاست و پس از درود بر پروردگار عزّوجلّ فرمود: امّا بعد، ‌ای مردم شما از شب قدر سؤال نمودید و من این مطلب را از روی جهل و عدم اطّلاع از شما کتمان نکردم، (بلکه از آن مطّلع هستم). ای مردم بدانید: کسی که ماه رمضان بر او وارد شود درحالیکه در صحت و تندرستی روزه خود را بجای آورد و پاسی از شب را به دعا و قرآن و عبادت بگذراند و بر نمازهایش مواظبت داشته باشد و در نماز جمعه حضور یابد و عید فطر را با ‌این حالت ادراک کند، پس قطعاً شب قدر را ادراک کرده است و جائزۀ ضیافت الهی را به خود اختصاص داده است. مترجم]

[1]ـ همان مصدر: [امام صادق علیه السّلام فرمود: تلاش نمائید به جوائز الهی دست یابید که قسم به خدا مانندی برای آنها نیست. مترجم]

[1]ـ بحار الأنوار، ج 14، ص 520 طبع رحلی؛ و ج 59، ص 141، طبع حروفی: [از امام علیه السّلام نقل شده است که: در رأس بهداشت مدارا نمودن با اقتضاهای مزاج بدن است. مترجم]

[1]ـ همان مصدر، ص 142: [از امام رضا علیه السّلام مروی است: اگر مردم در مأکولات جانب احتیاط و کم خوردن را رعایت می‌نمودند به تحقیق بدنها و اجسام آنان همیشه در صحّت و سلامتی و در مقابل بیماریها مصونیّت می‌یافت. مترجم]

[1]ـ همان مصدر: [از امام علیه السّلام نقل شده است که فرمود: پرهیز علّت اصلی در مداوا است و معده جایگاه همه امراض است، و به هر چه بدنت را عادت دهی عادت می‌کند. مترجم]

[1]ـ [از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مرویست: از پرخوری بپرهیزید که بدن را به تباهی می‌کشاند و به امراض گوناگون مبتلا می‌سازد و برای عبادت کسالت و سستی می‌آورد. مترجم]

[1]ـ همان مصدر، ج 14، ص 546 طبع رحلی؛ و ج 59، ص 266، طبع حروفی: [اصبغ بن نباته می‌گوید: أمیرالمؤمنین علیه السّلام به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: ای فرزندم، آیا نمی‌خواهی که چهار چیز به تو بیاموزم تا بواسطۀ آن از طبّ بی‌نیاز شوی؟ امام حسن علیه السّلام عرض کرد: بفرمائید. أمیرالمؤمنین فرمودند: اوّل‌ اینکه قبل از گرسنگی کامل بر سر سفره غذا ننشینی، دوّم تا کاملاً سیر نشده‌ای دست از طعام برداری و سوّم آنکه غذا را خوب بجوی، و چهارم قبل از خواب بیت الخلاء را فراموش منما. اگر ‌این چهار چیز را رعایت نمائی به طبیب مراجعه نخواهی نمود.

سپس حضرت فرمود: در قرآن آیه‌ای است که تمام طب و بهداشت را در خود جمع نموده است «بخورید و بیاشامید ولیکن اسراف مکنید». مترجم]

[1]ـ من لا یحضره الفقیه، طبع نجف، ج 2، ص 113؛ و وسائل الشیعى، ج 5، ص 140؛ و نظیر این روایت از حضرت مجتبی علیه السّلام در همان کتاب در باب صلاى نقل شده است: [در روز عید فطری امام حسن مجتبی علیه السّلام دیدند جمعی به خوردن و شوخی کردن و سرگرمی مشغولند، درحالیکه به آنها نگاه می‌کردند به اصحاب خود فرمودند: خدای متعال ماه رمضان را میدان مسابقۀ بندگانش قرار داد که بواسطۀ اطاعت و انقیاد از او بسوی رضوان و مراتب عالیه بهشت سبقت بگیرند پس گروهی در این عرصه پای همّت به میان نهادند و گوی سبقت از دیگران ربودند و گروهی با سستی و تکاهل و غفلت خویش را به عقب راندند و از نعیم الهی خود را محروم ساختند. پس چقدر عجیب و ناپسند است از گروهی که اوقات خود را به خنده و سرگرمی ‌در روزی بگذرانند که پاداش نیکوکاران در این روز به آنان عطاء می‌شود و سرشکستگی و سرافکندگی را برای کاهلین و سست عزمها روا می‌دارند، و قسم به خدای متعال که اگر پرده از جلوی چشمان شما برداشته می‌شد می‌دیدید که چگونه نیکوکاران در نعیم و لذّت حسنات و کردار نیکوی خویش منغمرند و چگونه ستمکاران و نا اهلان گرفتار عذاب و مصائب کردار زشت و ناپسند خودند. مترجم]

[1]ـ مصباح الشریعى، ص 135 و 136 با اندکی اختلاف: [امام صادق علیه السّلام فرمودند: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: روزه سپری است که از آفتها و امراض دنیوی محافظت می‌نماید و حجابی است از عذاب آخرت، پس هنگامی ‌که قصد روزه داشتی نیّت خود را از روزه، نگهداری و در بند کشیدن نفس از شهوتها و کوتاه نمودن میل و ارادۀ به خطوات و راههای شیطان قرار ده؛ و خود را در جایگاه افراد مریض قرار بده که هیچ اشتهائی به غذا و نوشیدنی ندارند، و در هر لحظه از خدای متعال انتظار شفای از گناهان گذشته را داشته باش، و باطن خود را از هر عمل خلاف واقع و غفلتی که موجب کدورت و ظلمت است پاک گردان. کدورت و غفلتی که تو را از حقیقت اخلاص و صفای ضمیر در افعال و کردارت نسبت به پروردگار باز دارد، و پس از بیان مطالبی حضرت فرمودند:

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «خدای متعال می‌گوید: روزه اختصاص به من دارد و من خود پاداش آن را خواهم داد و یا ‌اینکه من خود پاداش آن خواهم بود.» ï ï و روزه می‌میراند خواهشها و امیال شهوانی و حیوانی نفس را، و موجب پاکیزگی قلب و روان و طهارت اعضاء و جوارح، و اصلاح ظاهر و باطن آدمی، و سپاس بر نعمتهای الهی‌، و نیکی و مساعدت به فقرا و زیادت تضرّع و انابه و خشوع و گریه و تمسّک به ریسمان عنایت حق، خواهد شد.

در عین حال نیز سبب فروکش نمودن امیال نفسانی و تخفیف گناهان و زیادتی ثواب بر کارهای پسندیده است، و در روزه منافع و فائده‌هائی نصیب انسان می‌شود که از شمارش فراتر است، و در این گفتار برای کسی که عقل خود را بکار ‌انداخته، و توفیق عمل به آن را از ناحیه پروردگار داشته باشد کفایت است، انشاء الله تعالی. مترجم]

[1]ـ عوالی اللئالی، ج 4، ص 7؛ ولکن نقله العلاّمى المجلسی فی البحار، ج 20، ص 209 طبع رحلی: لَمْ یَسَعْنِی سَمائِی و لا أرْضِی و وَسِعَنِی قَلْبُ عَبْدِی الْمُؤْمِنِ: [ظرفیّت و سعۀ جلوات ذاتیّۀ مرا ندارد نه زمین من و نه آسمانهای من ولیکن ظرفیّت آنرا قلب بندۀ مؤمن من خواهد داشت. (خداوند متعال وصول به چنین مرتبه‌ای را نصیب ما و تمامی برادران‌ ایمانی ما بگرداند بمحمد و آله طاهرین.) مترجم]

[1]

ـ إعلَمْ أنّ لِلسَّیِّدِ بنِ طاوسَ (ره) کَلامًا فی أصنافِ الصّائِمِینَ و آدابِهِم.

[1]

ـ تاریخ مدینى دمشق، ج 7، ص 22.

[1]ـ ذیل تاریخ بغداد، ج 1، ص 81: [واگذار نمودم به مردم هم دینشان را و هم دنیایشان را، و برای خود اشتغال به یاد تو را برگزیدم ‌ای کسی که هم دین من و هم دنیای من هستی. قبل از آنکه با تو آشنا شوم قلب من به هر سو گرایش و به

 

 هر چیزی متمایل می‌شد. ولی پس از آنکه چشم من به جمال روی تو منوّر شد تمام آن هواها و میل‌ها فقط در مصاحبت و همنشینی با تو متمرکز و منحصر گردید. مترجم]

[1]ـ لمعات الحسین، ص 38، طبع مخطوط، به نقل از مقتل مُقرّم، ص 423.

چاپ ارسال به دوستان
 
نظرسنجی
نام:    
پست الکترونیک:    
تاریخ    
موضوع:    
متن:    

کد یا نوشته ای را که در این عکس می بینید دقیقا وارد کنید

اگر در دیدن این کد مشکل دارید با مدیر سایت تماس بگیرید 
نمایش کد جدید

 
 

کلیه حقوق در انحصار پرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی