فروشگاه اینترنتی پخش زنده گالری تصاویر آرشیو پرسش و پاسخ بانك صوت کتابخانه ارتباط با ما صفحه اصلي
  شنبه  31 آذر 1403 - السبت  18 جمادي الآخر  1446 - Satur  21 Dec 2024
منوی سایت    
صفحه اصلی   آرشيو  > بحث در «مالِکِ یَوم الدِّین» و «مَلِکِ یَوم الدّین»

بحث در «مالِکِ یَوم الدِّین» و «مَلِکِ یَوم الدّین»


بحث در «مالِکِ یَوم الدِّین» و «مَلِکِ یَوم الدّین»

مِلک به معنای استیلاء و قدرت و اذن در تصرّف در اموال است، و صاحب آن را به صیغۀ فاعل یعنی «مالِک» گویند؛ و مُلک به معنای استیلاء و قدرت و اذن در تصرّف نفوس است و صاحب آن را به صیغۀ فَعِلْ که صفت مشبّهه است، «مَلِک» گویند.

و البته هر دو از آنها مشتقّ از مبدء واحد و از اصل واحدِ مشترکی هستند، و آن مطلق تصرّف و استیلاء و قدرت بر چیزی است؛ و آن مبدء اشتقاق عبارت است از: «مَلَکَ ـِ مَلکًا و مُلکًا و مِلکًا و مَلَکَةً و مَملَکةً و مَملِکَةً‌ و مَملُکَةً‌ الشَّیءَ، أی: احتواه قادرًا علی التصرُّف و الاستبداد به».

غایة الأمر این مبدء مشتق اگر بر روی موادّ خارجیّه واقع شود و بر آنها تعلّق گیرد به معنای مِلکیّت و استبداد در تصرّف آنها، و اگر بر نفوس تعلّق گیرد به معنی مُلکیّت و استیلاء بر آنها در أمر و نهی و فرمان است: «یقال: مَلَکَ القوم أی استولی علیهم؛ و مَلَکَ نفسَه أی قدر علی حَبسها»؛ و در صورت اوّل صاحب آن را مالِک و در صورت دوّم صاحب آن را مَلِک گویند.

پس اختلاف معنای مالِک و مَلِک ناشی از قرینۀ خارجیّه و آن تعهّد استعمال و وضع تعیینی و یا تعیُّنی بر تعلّق این معنا بر خارج و بر موضوع است.

و بر همین اساس می‌بینیم که مالک را اضافه به اشیاء خارجیّه می‌کنند و می‌گویند: «مالکُ الدّار و مالکُ الدّابَّة و مالکُ العِقار»، و مَلِک را اضافه به نفوس و اقوام می‌کنند و می‌گویند: «مَلِکُ القوَم و مَلِکُ العَرَب و مَلِکُ الیَمانیّین»؛ و می‌گویند: مَلِکِ‌ فلان عصر و فلان زمان، و نمی‌گویند: مالک فلان عصر. و علی‌هذا در (مالِكِ يَوْمِ الدِّين‏) أنسب آن است که مَلِک گفته شود چون به یوم نسبت داده می‌شود، و نسبت مالِک به یوم مستحسن نیست به خلاف نسبت مَلِک به یوم؛ می‌گویند: حاکم و سلطان و آمر آن روز، و نمی‌گویند: مالِک آن روز.

استاد ما حضرت آیة الله علاّمه طباطبائی ـ رحمة الله علیه ـ فرموده‌اند:

و قد ذُکِر لکلٍّ من القِرائتَین مَلِکٍ و مالِکٍ وجوهٌ من التّأیید، غیرَ أنّ المعنیَین من السَّلطنة ثابتان فی حَقّه تعالی. و الّذی تعرِفه اللُّغة و العرف أنّ المُلکَ بضَمّ المیم هو المنسوب إلی الزّمان؛ یقال: مَلِکُ العَصْر الفلانی، و لا یقال: مالِک العصر الفلانی إلّا بعنایةٍ بعیدة. و قد قال تعالی: (مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏) فنسبه إلی الیوم، و قال أیضًا: (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار)؛ (سوره غافر (40) آیه 16).[1]

و زمخشریّ گفته است:

و (مَلِكِ) هو الإختیار؛ لأنّه قِراءة أهل الحرَمَین، و لقوله: (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ) ، و لقوله: (مَلِكِ النَّاسِ)، و لأن المُلک یَعُمُّ و المِلک یَخُصّ[2]

در مجمع البیان گوید:

المَلِک: القادِر الواسِعُ للقُدرَةِ الّذی له السّیاسة و التّدبیر، و المالِک: القادر علی التّصرُّفِ فی مالِه؛ و له أن یتصرَّفَ فیه علی وجهٍ لیس لأحدٍ منعُه منه.[3]

و نیز گفته است:

قَرأ عاصمٌ و الکسائی و خَلَف و یعقوب الحَضرَمی «مالِک» بالأَلفِ و الباقُون «مَلِک» بغیر أَلفٍ.[4] 

و علی‌هذا قرائت «مَلِک» نیز أشهر است؛ زیرا از قُرّاء‌ سبعه فقط دو نفر «مالِک» خوانده‌اند: عاصم و کسائی، و پنج نفر دیگر همگی «مَلِک» خوانده‌اند.

و در تفسیر صافی فرموده است:

و قُرِئَ (مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏)؛ رَویٰ العیّاشی أنَّه قَرَأَهُ الصّادقُ علیه السّلام ما لا یُحصیٰ.[5]

باری، از آنچه مجموعاً ذکر شد بدست می‌آید که قرائت (مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏) أحسن است و بهتر آن است که بدین وجه قرائت شود

و امّا آنچه در مجمع البیان از أبوعلی فارسی شاهد برای تقویت «مالک» آورده است که: «یشهَد لقِراءة مالِک من التَّنزیل قولُه تعالی: (وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ)[6]؛ لأن قولک: الأَمر له و هو مالک الأَمر بمعنیً. ألا تری أنّ لام الجَرّ معناها المِلک و الإستحقاق؛ و کذلک قوله تعالی: (يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً)[7] یُقوّی ذلک»[8] تمام نیست، و این استشهاد مخدوش است.

زیرا لام الجرّ (لِلَّهِ) افادۀ اختصاص می‌دهد و امّا آن اختصاص به چه کیفیّت است؟ آیا به نحوۀ‌ مِلکی و یا مُلکی؟! این در لام جرّ نیست.

مضافاً به آنکه مِلکیّتِ بر نفس، همان مُلکیّت است و از استعمال مادّۀ «مَ لَ کَ» که گفته شد مبدأ اشتقاق و فعل است، خصوصیّت مِلکیّت بدست نمی‌آید؛ بلکه این مادّه أعمّ است و چون بر نفس واقع شده است مراد از آن همان مُلکیّت است. پس از جملۀ: (يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً) استفادۀ مَلِکیّت می‌شود نه مالکیّت؛ و این استشهاد نفعی به حال ابوعلی فارسی ندارد.

مضافاً به آنکه از سه ناحیه در قرآن کریم می‌توانیم استدلال بر أقربیّت (مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏) بنمائیم:

اوّل: از گفتار خداوند: (لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّار)[9] که در اینجا مُلک که به یوم نسبت داده شده است، از آنِ خداست و عیناً بمثابه (مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏) است؛ زیرا ألف و لام (الْيَوْمَ) به معنای عهد و راجع به روز قیامت است، چون قبلاً می‌فرماید: (يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْ‏ءٌ) (سورۀ غافر (40) آیۀ 16).

دوّم: در قرآن کریم فقط و فقط یک‌جا خداوند را با صیغۀ «مالِک» بیان کرده است: (قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاء) (سورۀ آل‌عمران (3) آیۀ 26)، و در اینجا مالک به معنای مَلِک است؛ چون به مُلک نسبت داده شده است و در حقیقت (مالِكَ الْمُلْكِ) همان قدرت و سیطره بر حکومت و أمر و فرمان است و به معنای مَلِک می‌باشد.

و در بقیّۀ جاهای قرآن همگی مَلِک آمده است؛ مانند: (فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَق‏) (سوره طه (20) آیۀ 114؛ سوره المؤمنون (23) آیۀ 116)؛ و مانند: (هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوس‏) (سوره الحشر (59) آیۀ 23)؛ و مانند: (الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ) (سوره الجمعه (62) آیۀ 1)؛ و مانند: (مَلِكِ النَّاسِ) (سوره النّاس (114) آیۀ‌ 2).

سوّم آنکه: در قرآن کریم، همیشه نسبت مُلک به خداوند داده شده است نه نسبت مِلک؛ مانند: (أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏) (سوره البقرة (2) آیۀ 107؛ و سوره المائدة (5) آیۀ 40)؛ و مانند (وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏) (سوره آل عمران (3) آیۀ 189؛ و 7 آیۀ دیگر)؛ و مانند: (تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْك‏) (سوره المُلک (‌67) آیۀ 1).

و در هیچ جای قرآن دیده نمی‌شود که نسبت مِلک به خداوند داده شده باشد؛ و علّتش آن است که همان‌طور که زمخشری گفته است: «المُلک یَعُمُّ و المِلک یَخُصُّ.»[10]

و از مجموع آنچه ذکر شد استفاده می‌شود که (مَلِكِ يَوْمِ الدِّين‏) متعیِّن است و لیکن چون از طرفی دو نفر از قرّاء‌ سبعه مشهوره «مالِک» قرائت کرده‌اند, و از طرف دیگر در روایت حلبی از حضرت صادق علیه السّلام وارد است که: «إنَّه کان یَقرأ (مالِكِ يَوْمِ الدِّين‏) [11]»، و از داوود بن فرقد روایت است که گفت: «سَمِعتُ أباعبدالله علیه السّلام یقرأ ما لا اُحصِی: (مالِكِ يَوْمِ الدِّين‏) »،[12] باید گفت: قرائت «مالک» نیز صحیح است؛ خصوصاً پس از آنکه قرائت قُرّاء ‌سبعه مشهوره را متواتر می‌دانند، یعنی تواتر آنها را از رسول الله گفته‌اند.

و علی‌هذا نتیجه چنین می‌شود که هر دو قرائت صحیح و مُجزی است، و لیکن قرائت مَلِک أحسن و أعمّ و أشمل و أنسب است؛ و الله العالم.[13]



 

[1]ـ المیزان، ج 1، ص 22.

[2]ـ الکشّاف، طبع اوّل، ج 1، ص 8.

[3]و2ـ مجمع البیان، طبع صیدا، ج 1، به ترتیب، ص 24 و 23.

 

[5]ـ تفسیر صافی، طبع اسلامیّه، ج 1، ص 53.

[6]ـ سوره الانفطار (82) ذیل آیه 19.

[7] سوره الانفطار (82) صدر آیه 19.

[8] مجمع البیان، ج 1، ص 24.

[9]ـ سوره غافر (40) ذیل آیه 16.

[10]ـ الکشاف، طبع اول، ج 1، ص 8.

[11] و 3ـ تفسیر برهان، طبع سنگی، ج 1، ص 33 [ البرهان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 116].

 

[13]ـ جهت اطلاع بیشتر پیرامون این مطلب به نور ملکوت قرآن، ج 4، ص 471 مراجعه شود. (محقّق)

چاپ ارسال به دوستان
 
نظرسنجی
نام:    
پست الکترونیک:    
تاریخ    
موضوع:    
متن:    

کد یا نوشته ای را که در این عکس می بینید دقیقا وارد کنید

اگر در دیدن این کد مشکل دارید با مدیر سایت تماس بگیرید 
نمایش کد جدید

 
 

کلیه حقوق در انحصار پرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی