مجلس شب بیست ویکم
مقاله ذیل، سخنرانی حضرت علامه آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی پیرامون دعا وجایگاه آن در آیات و روایات میباشد که از کتاب شریف مطلع انوار، جلد 12، به محضر طالبان حقیقت عرضه میگردد.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الصّلاة علی محمّد و آله الطّاهرین
و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام الدّین
«و إذا سَألَکَ عِبادی عَنّی فَإنّی قَریبٌ أُجیبُ دَعوةَ الدَّاعِ إذا دَعانِ فَلیَستَجِیُبوا لی ولیُؤمنُوا بی لَعلَّهم یَرشُدُون.» [1]
دعا بهترین اعمال است؛ زیرا که معنی دین و حقیقتِ عبادات مشروعه هر دینی، دعا در آن دین است. در دعا، داعی چشم از اسباب ظاهر پوشیده، حاجت خود پیش مسبّب الاسباب میآورد و از او تمنّا میکند.
عبادت یعنی خواستن و خواندن مسبّب الأسباب. انسان در مواقع بیچارگی دست نیاز به دامان حضرت حقّ دراز میکند:
«وَ ما بِکُم مَن نِعمَةٍ فَمِن الله ثُمَّ إذا مَسَّکُم الضُّرُ فإلیه تَجئَرُون.» [2]
«و إذا مسَّ النّاسَ ضُرٌّ دَعَوا رَبَّهُم مُنِیبِینَ إلیه ثُمّ إذا أذاقَهُم مِنهُ رَحمَةً إذا فَریقٌ منهم بِرَبِّهِم یُشرِکُون.» [3]
«فإذا رَکِبُوا فی الفُلکِ دَعَوُا الله مُخلِصینَ لَهُ الدِّین فلمّا نجَّاهم إلی البَرِّ إذا هُم یُشرِکُون.» [4]
تمام اینها دلالت دارد که بشر در حین نبود سبب، نظر به مسبّب الاسباب دارد، ولی چون اسباب برای او ظاهر میشوند چشم خود را از مسبّب میدوزد. ولی دین میگوید: شما در حین فراخی نعمت هم باید نظر خود را به مسبّب الاسباب مصروف دارید و از او طلب کنید.
عن الصّادق علیهالسّلام أنّه قال لعلاء بن کامل: «عَلَیکَ بِالدُّعاءِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ.» [5]
و عنه علیهالسّلام: «مَن لَم یَسألِ الله مِن فَضلِهِ افتَقَر.» [6]
از حضرت باقر علیهالسّلام مروی است:
«عن أبیجعفرٍ علیهالسّلام قال: ”لا و الله لا یُلِحُّ عَبدٌ علی الله عَزَّوَجَلَّ إلاّ استَجابَ الله لَهُ.“» [7]
گفت پیغمبر که گر کوبی دری
|
|
عاقبت زآن در برون آید سری
|
سایه حق بر سر بنده بود
|
|
عاقبت جوینده یابنده بود
|
چون کِشی هر روز از چاهی تو خاک
|
|
عاقبت اندر رسی در آب پاک[8]
|
در نهج البلاغه وارد است:
«مَن أُعطِیَ أربَعًا لَم یُحرَم أربَعًا: مَن أُعطِیَ الدُّعاءَ لَم یُحرَم الإجابَةَ، و مَن أُعطِیَ التَّوبَةَ لَم یُحرَم القَبُولَ، و مَن أُعطِیَ الاستِغفارَ لَم یُحرَم المَغفِرَةَ، و مَن أُعطِیَ الشُّکرَ لَم یُحرَم الزِّیادَةَ.» [9]
بلا مانند امواجی سهمگین به انسان روی میآورد، و دعا مانع و رادع آن است.فی نهج البلاغة:
«سُوسُوا إیمانَکُم بِالصَّدَقَةِ و حَصِّنُوا أموالَکُم بِالزَّکاةِ و ادفَعُوا أمواجَ البَلاء بالدُّعاء.» [10]
در حدیث وارد است که:
«دعا نکنید که خداوند شما را به خلق خود محتاج نکند زیرا این دعا مقبول نیست، دعا کنید که خداوند شما را محتاج خلق بد نکند؛ دعا نکنید که خداوند نعمتِ دیگری را به شما بدهد، دعا کنید که پروردگار مثل آن نعمت را به شما بدهد؛ دعا نکنید که خدایا از فتنهها به تو پناهنده میشوم، دعا کنید که از فتنههای گمراه کننده به تو روی میآورم.»
از حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام روایت است که:
«مظلومی به درگاه خدا، دفع ظالمی را از خود خواست. خدا به او خطاب کرد: ”تو نسبت به دیگری ظالمی؛ اگر بخواهی که من دعای تو را که مظلومی مستجاب کنم دعای مظلومی که تو نسبت به او ظلم می کنی را [هم] مستجاب خواهم نمود. پس اوّل در دفع ظلم برآی، آن وقت دعای برای دفع ظالمِ خود کن.“»
دعا چند قسم است:
اول: الرّغبة: و او آن است که انسان کف دستها را رو به آسمان میکند، و این اغلب برای نزول برکات و خواستن از خداست شیء وجودی را.
دوم: الرّهبة: پشت دستها را روی به آسمان میکند، و این برای دفع بلایا است.
سوم: التعوّذ: کف دستها را رو به قبله نمودن.
چهارم: التضرّع: حرکت دادن سبّابه [دست] راست.
پنجم: الابتهال: دو دست را باز کرده و دو ذراع را رو به آسمان بلند میکند، و این هنگامی است که اسباب گریه در انسان ظاهر شود.
ششم: التبتُّل: حرکت دادن سبابه دست [چپ] را به بالا و پایین، عند الانقطاعِ من النّاس و الأسبابِ الظاهرة.
دعاهای أمیرالمؤمنین علیه السّلام را ملاحظه نمایید که با چه لسان ضعف و مسکنتی از خدای خود تقاضای عفو و آمرزش میکند! عرضه میدارد [در دعای کمیل]:
«یا سَیّدی! فَأسألُکَ بعِزَّتکَ أن لا یََحجُبَ عنک دُعائی، سُوءُ عَمَلی و فِعالی، و لا تَفضَحنی بخَفیِّ ما اطَّلَعتَ عَلیه مِن سرِّی، و لا تُعاجِلنی بالعقوبةِ علی ما عَمِلتُه فی خَلَواتی مِن سُوء فِعلی و إساءَتی و دَوامِ تَفریطی و جَهالَتی و کَثرَةِ شَهَواتی و غَفلَتی.»
[ای سیّد و آقای من! پس از تو مسألت مینمایم که اعمال و افعال زشت من حاجب و مانع دعایم از تو نشود، و مرا به امور پنهانی که فقط تو بر آن آگاهی از اسرار من، مفتضح و رسوا نگردانی، و در عقوبت من به جهت آنچه که در خلوت خود انجام دادم از بدی اعمال و بیادبیام و دوام تقصیرم و جهالتم و زیادی شهواتم و غفلتم، تعجیل و شتاب نفرمایی.]
و در جای دیگر میفرماید:
«الهِی و سَیِّدِی و رَبِّی! أَتُراکَ مُعَذِّبِی بِالنّارِ [بِنارِکَ] بَعْدَ تَوْحِیدِکَ، و بَعْدَ ما انْطَوى علیه قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَ، و لَهِجَ بِهِ لِسانی مِنْ ذِکْرِکَ، و اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَ، و بَعْدَ صِدْقِ اعْترَافِی و دُعائِی خاضِعًا لِرُبُوبِیَّتِکَ؟ هَیْهاتَ! أنْتَ أکْرَمُ مِنْ أنْ تُضَیِّعَ مَنْ رَبَّیْتَهُ، أوْ تُبَعِّدَ مَنْ أدْنَیْتَهُ، أوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَیْتَهُ، أوْ تُسَلِّمَ إلی البلاء مَنْ کَفَیْتَهُ و رَحِمتَهُ.»
[اى معبود من و اى سیّد و آقاى من و اى پروردگارم! آیا تو در خود چنین مییابی که مرا به آتش دوزخ عذاب کنى، بعد از رسیدن به وحدانیّت و یگانگی تو و بعد از آنکه قلبم بر نور معرفت تو گرد آمده و زبانم به ذکر تو گویا شده و خمیر و باطنم به محبّت تو گره خورده و بعد از اعتراف صادقانهام و دعای خاضعانهام به مقام ربوبیّت تو؟! هیهات! تو کریمتر از آنی که کسی را که خود پرورش دادهاى ضایع گردانی، یا کسی را که خود نزدیکش کردهاى دور گردانی، یا کسی را که خود پناه دادهاى برانی، یا کسی را که خود کفایت کردهاى و مورد رحمت خویش قرار دادهاى، تسلیم بلایا و شدائد کنی.]
«و لَیتَ شِعرِی یا سَیِّدِی و إلهِی و مَولایَ أتُسَلِّطُ النّارَ عَل وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتکَ ساجِدَةً، و عَلی ألسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوحِیدِکَ صادِقَةً و بِشُکرِکَ مادِحَةً، و عَلی قُلُوبٍ اعْتَرََفَتْ بِإلهیَّتِکَ مُحقِّقَةً، و عَلی ضَمائرَ حَوَتْ مِنَ العِلمِ بِکَ حَتّى صارَتْ خاشِعَةً، و عَلی جَوارِحَ سَعَتْ إلى أوطانِ تَعَبُّدِکَ طائِعَةً و أشارَتْ بِاسْتِغفارِکَ مُذعِنَةً؟ ما هکَذا الظَّنُّ بِکَ و لا أُخبِرنا بِفَضلِکَ عَنکَ، یا کَرِیمُ یا رَبِّ!»
[و کاش میدانستم ـ ای آقا و معبود و مولایم ـ آیا آتش دوزخ را بر چهرههایى که برای عظمت و ابّهت تو به سجده روی خاک افتاده و بر زبانهایى که از روی صدق به توحید و یگانگیت گویا شده و به شُکرت تو را مدح و ستایش نموده و بر قلبهایى که از روی یقین به مقام الهیّت تو اعتراف کرده و ضمائر و سرائری که علم و معرفت تو آنها را فراگرفته تا به جایی که در برابرت خاشع گشته و بر اعضاء و جوارحی که از روی طوع و رغبت به مکانهای عبادتت شتافته و با حال اذعان و اعتراف به گناه جویای مغفرت تو شده، مسلّط میگردانی؟! هرگز چنین گمانی به تو راه ندارد و از فضل تو چنین خبری به ما نرسیده! ای کسی که متّصف به کرم هستی و ای پروردگار من!]
«و أَنتَ تَعلَمُ ضَعفِی عَن قَلِیلٍ مِن بَلاء الدُّنیا و عُقُوباتها و ما یجرِی فِیها مِنَ المَکارِهِ عَلی أهلِها؛ عَلی أنَّ ذلِکَ بَلاءٌ و مَکرُوهٌ قَلِیلٌ مَکثُهُ، یَسِیرٌ بَقاؤُهُ، قَصِیرٌ مُدَّتُهُ. فَکَیفَ احْتِمالِی لِبَلاء الآخِرَةِ و حُلولِ [جَلِیلِ] وُقُوعِ المَکارِهِ فِیها، و هو بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ، و یَدُومُ مُقامُهُ، و لا یُخَفَّفُ عَن أهلِهِ؛ لأنَّهُ لا یَکُونُ إلاّ عَنْ غَضَبِکَ و انْتِقامِکَ و سَخَطِکَ، و هذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّماواتُ و الأَرْض.»
[و تو ضعف و ناتوانی مرا در مقابل اندکی از بلایا و شدائد دنیا و عقوبتهاى ناچیز آن و مکاره و ناملایماتی که بر اهل آن میرسد، میدانی؛ در صورتی که این بلا و مکروهی است که مکث و درنگش کم و بقاء و دوام آن ناچیز و مدّتش کوتاه است. پس چگونه تاب تحمّل بلای آخرت و آن ناملایمات بزرگ آنجا را دارم در صورتی که آن بلا مدّتش طولانی و اقامت در آن دائمی است، و تخفیفی برای مبتلایان به آن نیست؛ زیرا آن بلا از غضب و انتقام و سخط تو سرچشمه گرفته، و آن هم چیزی است که آسمانها و زمین تاب تحمّل آن را ندارد.]
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند
|
|
گِرد در و بامِ دوست، پرواز کنند
|
هر جا که دری بُوَد، به شب بر بندند
|
|
إلاّ در عاشقان، که شب باز کنند[11]
|
* * *
بازآ، بازآ، هر آنچه هستی بازآ
|
|
گر کافر و گَبر و بت پرستی بازآ
|
این درگه ما، درگه نومیدی نیست
|
|
صد بار اگر توبه شکستی، بازآ [12]
|
ای رفقای عزیز، هیچ میدانید که صدای علی امشب خاموش است!
ختم سخن با روضه مناسب:
[مرحوم مجلسى ـ رضوان الله علیه ـ از بعضى از کتب قدیمه در ضمن روایت طویلى که در باب شهادت آن حضرت بیان مىکند، میفرماید:
ثُم أُغمِى علیهِ ساعةً و أفاق و قال: ”هَذا رَسُولُ الله صَلَّى الله عَلَیهِ و ءآلِهِ، و عَمِّى حَمزَةُ و أخِى جَعفَرٌ و أصحابُ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَیهِ و آلِهِ؛ و کُلُّهُم یَقُولُونَ: عَجِّل قُدُومَکَ عَلَینا، فَإنّا إلَیکَ مُشتاقُونَ!“
ثُم أدار عینیهِ فِى أهلِ بیتِهِ کُلِّهِم و قال: ”أستَودِعُکُمُ الله جَمِیعًا، سَدَّدَکُمُ الله جَمِیعًا، حَفِظَکُمُ الله جَمِیعًا! خَلِیفَتِى عَلَیکُمُ الله و کَفَى بِالله خَلِیفَةً.“
ثُم قال: ”و عَلَیکُمُ السَّلامُ یا رُسُلَ رَبِّى!“ ثُم قال: «لِمِثلِ هذا فَلیَعمَل العَامِلون»، «إنّ الله مع الّذین اتّقَوا و الّذین هم مُحسِنُون». و عرِق جبِینُهُ و هُو یذکُرُ الله کثِیرًا؛ و مازال یذکُرُ الله کثِیرًا و یَتَشَهَّدُ الشهادتینِ، ثُم استَقبلَ القِبلةَ و غَمَضَ عَینَیهِ و مَدَّ رِجلیهِ و یَدَیهِ و قال: ”أشهَدُ أن لا إلَهَ إلاّ الله وَحدَهُ لا شََرِیکَ لَهُ، و أشهَدُ أنَّ مُحمَّدًا عَبدُهُ و رَسُولُهُ.“ ثُم قضَی نحبَهُ علیهالسّلام.
أمیرالمؤمنین علیهالسّلام بیهوش شد، چون بههوش آمد فرمود: اینک رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم با عمویم حمزه و برادرم جعفر طیّار و اصحاب رسول خدا همه حاضرند و همه مىگویند: بشتاب به سوى ما؛ ما مشتاق زیارت و دیدار تو هستیم. و سپس با اهل بیت و فرزندان خود خداحافظى نموده، و بر فرشتگان آسمانى سلام نمود. و پیشانیش در عَرَق نشست، و دائماً ذکر خدا بر زبان داشت، و تشهّد به شهادتین داده و از دنیا رحلت نمود.] [13] [14]
______________________________________________
[1]ـ سوره البقرة (2) آیه 186: «و زمانی که بندگان من از من سؤال کنند پس من به آنها نزدیکم. اجابت میکنم دعای دعاکننده را در زمانی که مرا بخواند و دعا کند. بنابراین باید آنها اجابت کنند مرا (در طاعات و ایمان و در دعوت به دعا، که اجابت آن نفس دعا کردن آنهاست) و باید به من ایمان آورند، که امید است در این صورت در راه رشد و صلاح به مقصد برسند.»
[2]ـ سوره النّحل (16) آیه 53: «و آنچه از نعمتها با شماست، از جانب خداوند است؛ آنگاه چون ضرر و آسیبى به شما رسد صدای خود را به سوى او بلند کرده و استغاثه میکنید.»
[3]ـ سوره الرّوم (30) آیه 33: «و چون مردم را ضرر و زیانى رسد، پروردگار خود را درحالى که به سوی او انابه و رجوع مىکنند، مىخوانند، و آنگاه که از جانب خود رحمتى به آنان چشانید، به ناگاه دستهاى از ایشان به پروردگارشان شرک مىآورند.»
[4]ـ سوره العنکبوت (29) آیه 65: «این مردم چنیناند که هرگاه بر کشتى سوار شوند (و در دل دریاها به حرکت درآیند) خدا را با تمام وجود و خالصانه مىخوانند (و از او براى رسیدن به مقصد استمداد مىنمایند) و آنگاه که به سلامت به خشکى رسیدند (به تمام آن خواستها و حالات و توجّهات پشت پا زده) یکسره به خدا شرک مىآورند (تو گویى اصلاً خدایى و نیروى لایزالى و حقیقت غیبى وجود نداشته است).»
[5]ـ الکافی، ج 2، ص 470: «از حضرت امام صادق علیهالسّلام روایت شده است که آن حضرت به علاء بن کامل فرمود: ”بر تو باد به دعاء؛ زیرا که دعا شفاء هر دردى است.“»
[6]ـ عدّة الداعی، ص 29: و نیز از حضرت امام صادق علیهالسّلام است که فرمود: «”هر که از فضل خداى عزّوجلّ درخواست نکند فقیر و نیازمند گردد.“»
[7]ـ الکافی، ج 2، ص 475: «فرمود: قسم به خدا در هیچ موردى بنده در درخواست خود از خداوند اصرار نمىورزد مگر اینکه خداوند درخواست او را اجابت مىکند.»
[8]ـ مثنوی معنوی، ص 322.
[9]ـ نهج البلاغة (عبده) ج 4، ص 169: «هر که را چهار چیز عطا کردند از چهار چیز محروم نمیشود: کسی را که توفیق دعا عطا کردند از اجابت دعا محروم نمیشود، و کسی را که توفیق توبه عطا کردند از قبول توبه محروم نمیشود، و کسی را که توفیق استغفار عطا کردند از مغفرت محروم نمیشود، و کسی را که توفیق شکر گزاری عطا کردند از زیادت نعمت محروم نمیشود.»
[10]ـ نهج البلاغة (عبده) ج 4، ص 171: «ایمانتان را با صدقه دادن تدبیر و حفظ نمایید، و اموالتان را با زکات دادن در حصن و پناه درآورید، و امواج بلا و گرفتاریهاى پى در پى را با دعاء دفع نمایید.»
[11]ـ دیوان ابوسعید ابوالخیر، ص 54.
[12]ـ دیوان بابا افضل، ص 3.
[13]ـ معاد شناسی، ج 1، ص 288.
[14]ـ مطلع انوار، ج 12، ص 377.
|