اشعار غديريّة أميرالمؤمنين عليهالسّلام در نامه مكتوب به معاويه
در اين ابيات حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام استشهاد به حديث غدير كردهاند، و وجوب ولايت خود را بر امت، از لفظ من كنت مولاه فعلى مولاه استخراج كردهاند، پس ولايت آن حضرت بر همه امت واجب است كه موجب امامت و امارت و استخلاف مىباشد.
امّت اسلام اين اشعار را از آن حضرت تلقى به قبول كردهاند، و همگى بر روايت آن از آن حضرت، تسالم دارند.
بسم الله الرحمن الرحیم
در «مناقب» ابن شهرآشوب از ابوالحسن مدائنى روايت كرده است كه معاويه در نامهاى به آن حضرت نوشت:
يا أبا الحسن! إنّ لى فضائل كثيراً: كان أبى سيّداً فى الجاهلية و صرت ملكاً فى الاسلام، و أنا صهر رسول الله و خال المؤمنين، و كاتب الوحى!
اى ابوالحسن! من داراى فضيلتهاى بسيارى هستم؛ پدر من در زمان جاهليت بزرگ قوم بود، و خود من در زمان اسلام پادشاه شدهام، و من رابطه خويشاوندى سببى و دامادى رسول الله را با خود دارم، و من دایى مؤمنان هستم [1] و من نويسنده وحى رسول خدا مىباشم.
فلمّا قرا أميرالمؤمنين الكتاب، قال: أ بالفضآئل يفخر علينا ابن آكلة الاكباد؟ اكتب يا غلام:
1.محمد النبى أخى و صِنوى
|
|
و حمزةُ سيِّدُ الشهداء عمى
|
2.و جعفر الذى يُضحى و يُمسى
|
|
يطير مع الملائكة ابن امى
|
3.و بنت محمد سَكَنى و عِرسِى
|
|
منوط لحمها بدمى و لحمى
|
4.و سبطا احمد وَلداى منها
|
|
فأيُّكُم له سهم كسهمى
|
5.سَبَقتُكم إلى الاسلام طُرًّا
|
|
على ما كان من فهمى و علمى
|
6.فأوجَبَ وَلايَتَه عليكم
|
|
رسولُ الله يومَ غدير خم
|
7.فَوَيلٌ ثم وَيلٌ ثم وَيلٌ
|
|
لمن يلقى الإله غدًا بِظُلمِى
|
چون حضرت أميرالمؤمنين عليهالسلام نامه را خواندند، گفتند: اين پسر خورنده جگرها (هند مادرش كه در روز احد، جگر حضرت حمزه سيد الشهداء با ساير اجزاء مثلهاش را گردنبند كرده، و به گردنش آويخت، و جگر آن حضرت را جويد و خورد) با فضائل مىخواهد بر ما افتخار كند؟ اى جوان بنويس براى او:
1ـ محمد پيامبر برادر من است، و نسبت من با او همچون نسبت دو ساقى است كه از يك ريشه رویيده شده باشد، و حمزه سيد و سالار شهيدان عموى من است.
2ـ و جعفر طيار كه پيوسته با فرشتگان در حال طيران و پرواز، روز مىكند و شب مىكند؛ پسر مادر من است.
3ـ و دختر محمد مايه آرامش و انس من، و حليله و زوجه من است، كه گوشت او با خون و گوشت من آميخته شده است.
4ـ و دو نواده دخترى پيامبر، دو پسر من هستند، پس كدام يك از شما سهميهاى مانند سهميه من دارد؟!
5ـ من در اسلام آوردن از همه شما امت، گوى سبقت را ربودم، با مراتب فهم و علمى كه در همان زمان كودكى داشتم.
6ـ پس ولايت خود را رسول خدا در روز غدير خم براى من بر شما واجب و لازم كرد.
7ـ پس اى واى، سپس واى، پس از آن واى بر كسى كه فرداى قيامت خداوند را با ستم نمودن به من ملاقات كند!
چون معاويه اين نامه را خواند، گفت: اى غلام آن را پاره كن! براى آنكه اهل شام آن را نخوانند و به على بن أبىطالب گرايش پيدا نكنند![2]
__________________________________________________
[1]ـ چون امّ حبيبة ـ دختر أبوسفيان و خواهر معاويه ـ يكى از زنهاى رسول الله بوده است؛ و طبق آيه شريفه: وَ أَزوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ زنهاى رسول خدا مادرهاى مؤمنان به شمار مىآيند؛ فلهذا از نسبت امُّ المؤمنين كه براى امّ حبيبة، خواهر معاويه بود نسبتى براى خود ساخته و پرداخته، و در شام خود را به خال المؤمنين ملقّب نمود؛ يعنى دایى مؤمنان.
[2]ـ امام شناسى، ج 7، ص 224.
|