بسم الله الرحمن الرحیم
نگرش و توصیههای اخلاقی علامه طهرانی به زیارت و پیاده رفتن به مشاهد مشرفه
أبان بن تَغْلِب از امام صادق عليه السلام روايت میكند كه حضرت فرمود: «و كَّل الله بقبر الحسين عليه السلام أربعة آلاف مَلكاً شُعثاً غُبراً يبكونه إلى يوم القيمة. فمن زاره عارفاً بحقّه شَيَّعوه حتّى يُبَلِّغوه مأمنه، و إنْ مَرَضَ عادُوه غدوةً و عَشيّاً، و إذا مات شَهِدوا جنازته و استغفروا له الى يوم القيمة؛ خداوند در اطراف قبر حسين عليه السلام چهار هزار فرشته گماشته است كه همگى با موهاى ژوليده و پريشان و با صورتهاى خاك آلوده بر وى تا روز قيامت مىگريند. پس كسى كه او را با معرفت به حقّش زيارت كند او را بدرقه مىكنند تا به مأمنش برسانند و اگر مريض گردد وى را هر صبح و شب عيادت كنند، و اگر بميرد جنازهاش را تشييع كنند و براى او از خداوند طلب غفران نمايند تا روز قيامت.»
حکایت زیارت پیاده امام حسین علیه السلام
مرحوم علامه آیةالله حسینی طهرانی (ره) در کتاب شریف «روح مجرد» حکایت زیارت پیاده امام حسین علیه السلام را چنین بیان می کنند: «در ميان طلّاب و فضلا و علماى نجف اشرف اين قاعده برقرار است كه در ايّام زيارتى مخصوص حضرت مولى الكَونين أبى عبد الله الحسين سيّد الشّهداء عليه و على أبيه و امِّه و جَدِّه و أخيه و التِّسعةِ الطّاهرةِ مِن أبنآئِهِ صَلواتُ اللهِ و سَلام ملائكتِهِ المقرَّبينَ و الانبياءِ و المُرسَلينَ، مانند زيارت عرفه و زيارت أربعين و زيارت نيمه شعبان، پياده از نجف اشرف به كربلاى مُعلَّى مشرّف مى شوند؛ يا از جادّه مستقيم بيابانى كه سيزده فرسخ است، و يا از جادّه كنار شطّ فرات كه هجده فرسخ است. جادّه بيابانى خشك و بى آب و علف است، ولى مسافرين زودتر مي رسند و يك روزه و يا دو روزه راه را طىّ مى كنند؛ ولى جادّه كنار شطّ، جادّه ماشين رو نيست، جادّه پياده رو و مال رو است و انحراف نيز دارد ولى به عوض سر سبز و خرّم است و از زير درخت هاى خرما و نخلستان ها عبور مي كند، و در هر چند فرسخى يك خان و مُضيف خانه وسيع (مهمانخانه ساخته شده از حصير متعلّق به شيوخ أعراب كه در آنجا تمام واردين را بطور مجّانى هر چقدر كه بمانند پذيرائى مى كنند) وجود دارد كه طلّاب روزها را تا به شب راه مي روند و شب ها را در آنجا بيتوته مى نمايند، و معمولًا سفرشان از راه آب كه اين راه است دو روز و يا سه روز طول مى كشد.
حقير را در مدّت اقامت هفت ساله در نجف اشرف جز دو بار توفيق تشرّف پياده به كربلا دست نداد؛ چون مرحومه والده در قيد حيات بودند، و گرچه از رفتن ممانعت نمى نمودند ولى چون حقير در ايشان آثار اضطراب مي ديدم، خودم داوطلب براى راه پياده نمى شدم. تا يكى دو سال مانده به آخرين زمانى كه در نجف بوديم، ديدم در ايشان آن اضطراب به واسطه آشنائى با خانواده هاى نجفى تا اندازه اى پائين آمده است، فلهذا ايشان را با بعضى از مسافرين و زائرين ايرانى كه بر ما وارد بودند، قبلًا به كربلا روانه ساختيم و سپس خود با رفقا به راه افتاديم. در هر دو سفر، حقير در معيّت حضرت آية الله حاج شيخ عبّاس قوچانى أفاضَ اللهُ علينا مِن رَحَماتِه و بركاتِه بودم...»
کیفیت زیارت امام معصوم و مشاهد مشرفه
ایشان همچنین در کتاب «آیین رستگاری» کیفیت زیارت امام معصوم را چنین بیان می کنند: «آقایان طلبه! زیارت امام و مکّه باید پیاده و پا برهنه رفت، دیگر تاکسی سوار نشوند و پولِ زیاد هم خرج نکنند، این چند قدم را تا حرم به احترام حریم حضرت رضا علیه السّلام پیاده بروند و پیاده برگردند.
من که آمدم مشهد مقدّس اوّل که دنبال منزل گشتیم، گفتیم یک جایی باشد که بتوانیم هر روز پیاده حرم مشرّف بشویم و برگردیم؛ چون اصلاً نزدیک قبر حضرت بودن و به خصوص پیاده رفتن این خوب است! و الّا انسان برای زیارت سوار تاکسی بشود و برود و برگردد، اینکه خوب نیست!
برای زیارت امام انسان پیاده میرود، زیارت امام حسین علیه السّلام پیاده میرود. مکّه پیاده میرفتند، پابرهنه میرفتند! چون آنجا مشاهد مکرّمه است و مشاهد معظّمه است، و قبر امام از کعبه کمتر نیست؛ بلکه حقیقت کعبه است و روح کعبه است! انسان باید این جهات را رعایت کند.
ولی البتّه انسان که پیاده میرود نباید اینطرف را نگاه کند، آنطرف را نگاه کند؛ طلّاب که حرکت میکنند سرشان را پایین بیاندازند؛ نه طوری پایین بیندازند که بگویند: فلان کس متکبّر است، حالا خودش را گرفته و دیگر هم اعتنا نکند؛ نه این هم درست نیست؛ اصلاً تصنّع درست نیست! سالک تصنّعی بهدرد نمیخورد.
سالک باید نفس عملش سلوک باشد
سالک باید نفس عملش سلوک باشد و آنقدر در دلش از آن مطالب و گمشدهها او را به خود مشغول کرده باشد که برای تفکّر و تصنّع و اینطرف و آنطرف نگاه کردن و با این و آن مشغول شدن و سخن هرزه گفتن و داد و بیداد کردن و در مجلس صدا بلند کردن و امثال اینها مجال نداشته باشد.
اصلاً مؤمن باید وَقور باشد! وقتی که انسان را میبینند خود عمل انسان معرّف باشد.«فی المَکارِه صَبورٌ؛ در ناملایمات باید صابر باشی.» (الکافی، ج 2، ص 231)
هرچه سالک میتواند باید وقور باشد و صبور باشد! وقور یعنی آرام باشد، سبکش متین و پسندیده باشد.
صبور یعنی وارداتی که بر او میشود از جا در نرود؛ نه اینکه وقتی برایش یک غذای لذیذی میآورند، او صبر کند تا آن غذا را آماده کنند. در غذای لذیذ خوردن صبر معنا ندارد؛ معنایش این است که اگر غذای لذیذ به او نرسید صبر کند، ناملایم شد صبر کند، حرف زشتی از شخصی شنید صبر کند؛ از پدر و مادر و خواهر و دوستان یک حرف درستی نشنید، یک حرف غیر درستی شنید، او با بزرگی خودش و با سعۀ صدرش بگذرد و تحمّل کند.
سالک باید کارهایی را که برای دوستان خدا میکند به حساب نیاورد
نسبت به دوستان خدا ایثار کند، یعنی آنها را مقدّم بدارد، و این ایثار را هم به حساب نیاورد؛ حالا آن روز که در فلان عمل بود، این دفعه هم ما حقّ خودمان را به او دادیم و خواست سوار اتوبوس بشود ما او را زودتر از خودمان سوارکردیم. تمام کارهای خیری که برای دوستان میکند اصلاً به حساب نیاورد و باز هم خودش را مقصّر بداند؛ این پیشرفت میکند؛ یعنی طبق آن اعمالی که انجام میدهد خداوند که عالمُ السّرِّ و الخفیّات است، به او پاداش میدهد و جزا میدهد. پاداش و جزایش هم فوری است، همانوقت به او میدهد و طعم لذّت مناجات خدا را همانوقت میچشد.»
|