مطلب سابق
وَ وَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا يَكْسِبُونَ مِنْ هَذِهِ الصِّفَاتِ الْمُحَرَّفَاتِ وَ الْمُخَالِفَاتِ لِصِفَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ وَ عَلِىٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ. الشِّدَّةُ لَهُمْ مِنَ الْعَذَابِ فِى أَسْوَءِ بِقَاعِ جَهَنَّمَ، وَ وَيْلٌ لَهُمْ الشِّدَّةُ فِى الْعَذَابِ ثَانِيَةً مُضَافَةً إلَى الْأُولَى بِمَا يَكْسِبُونَهُ مِنَ الْأَمْوَالِ الَّتِى يَأْخُذُونَهَا إذْ أَثْبَتُوا عَوَآمَّهُمْ عَلَى الْكُفْرِ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ الْحُجَّةِ لِوَصِيِّهِ وَ أَخِيهِ عَلِىِّ بْنِ أَبِىطَالِبٍ عَلَيْهِ السّلَامُ وَلِىِّ اللَهِ .
ویل دوم برای این جهت است که آن اموالی که از مردم می گیرند بواسطه اینکه عوام را بر همان کفر نسبت به پیغمبر و حجّت خدا علیّ ابن ابیطالب برقرار کردند و در مقابل تبلیغاتشان از آنها یک مزدی دریافت می کنند و مردم هم خوشحال می شوند ، منبر هم می روند ،صحبت هم می کنند، کیف هم میکنند ، مردم هم شاد می شوند ،و پول فراوان هم می دهند و دیگر نمی دانند که از جیب مسکین خودشان پولهای بی جهت داده اند و مغزشان شسته شده و خراب شده و یک مشت اباطیل بجای حقایق تحویل آنها داده شده است. بدبختی از این بالاتر دیگر چیست؟
تا اینجا تفسیری بود که خود حضرت امام حسن عسگری علیه السلام راجع به این آیات شریفه که درباره علمای یهود و مستضعفین آنهاست بیان فرمودند.
ثُمَّ قَالَ عَلَيْهِ السّلَامُ:
قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: فَإذَا كَانَ هَؤُلَآءِ الْقَوْمُ مِنَ الْيَهُودِ لَايَعْرِفُونَ الْكِتَابَ إلَّا بِمَا يَسْمَعُونَهُ مِنْ عُلَمَآئِهِمْ لَا سَبِيلَ لَهُمْ إلَى غَيْرِهِ، فَكَيْفَ ذَمَّهُمْ بِتَقْلِيدِهِمْ وَ الْقَبُولِ مِنْ عُلَمَآئِهِمْ؟ وَ هَلْ عَوَآمُّ الْيَهُودِ إلَّا كَعَوَآمِّنَا يُقَلِّدُونَ عُلَمَاءَهُمْ؟
حضرت امام حسن عسگری میفرمایند که یک مردی از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام سوال کرد اگر این قوم از یهود که شما می فرمایید،-مستضعفین یهود- تورات را نمی شناسند کتاب خدا را نمی شناسند مگر آنچه را که از ناحیه علماء به آنها می رسید و از ناحیه علماء می شنویده اند. [و این راهی است برای] یهود از درک واقع و حقیقت .[پس] چرا خدا آنها را مذمّت کرد که چرا شما از علماء خود تقلید می کنید و از علما خود مطالب را قبول می کنید؟ چرا آنها را مذمّت کرد؟ آنها که گناهی نداشته اند ، و آیا عوام یهود غیر از عوام ما هستند ، همینطور که عوام ما از علمایشان تقلید می کنند عوام یهود هم از علمایشان تقلید می کنند. پس چرا عوام آنها گناهکار هستند؟ این شبهه را حضرت امام حسن عسگری
علیه السلام از قول یک مردی که به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام اعتراض می کند که عوام راهی به درک مطلب ندارند جز آنچه را که از علمایشان می شنوند و راه دیگری ندارند و می گوید جواب چیست . پس چرا عوام شیعه آنها مورد مذمّت و گناه نیستند و عوام یهود مورد مذمّت و گناه هستند با اینکه هر دو از علمایشان تبعیت می کنند.
«فَقَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: بَيْنَ عَوَآمِّنَا وَ عُلَمَآئِنَا وَ عَوَآمِّ الْيَهُودِ وَ عُلَمَآئِهِمْ فَرْقٌ مِنْ جَهَةٍ وَ تَسْوِيَةٌ مِنْ جَهَةٍ» حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در جواب آن مرد گفتند: بین عوام ما و علماء ما و بین عوام یهود با علماء یهود از یک جهتی فرق است اما از یک جهتی مساوی است .
أَمَّا مِنْ حَيْثُ اسْتَوَوْا: فَإنَّ اللَهَ قَدْ ذَمَّ عَوَآمَّنَا بِتَقْلِيدِهِمِ عُلَمَاءَهُمْ كَمَا ذَمَّ عَوَآمَّهُمْ . اما از آن جهتی که عوام ما با عوام یهود یکی هستند و هیچ فرقی نمی کنند از آن جهت خدای علیّ أعلی عوام ما را هم به تقلید علمایشان منع کرده کما اینکه عوام قوم یهود را از تقلید علمایشان منع کرده است.
وَ أَمَّا مِنْ حَيْثُ افْتَرَقُوا، فَلَا. اما از آن جهتی که عوام ما و عوام آنها فرق دارند نه. از آن جهت عوام ما مورد مذمّت نیستند و عوام آنها مورد مذمّت هستند. قَالَ: بَيِّنْ لِى يَا بْنَ رَسُولِ اللَهِ! آن مرد به حضرت صادق گفت که قدری این مطلب را برای من شرح دهید.
قَالَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: إنَّ عَوَآمَّ الْيَهُودِ كَانُوا قَدْ عَرَفُوا عُلَمَاءَهُمْ بِالْكِذْبِ الصَّرَاحِ، وَ بِأَكْلِ الْحَرَامِ وَ الرُّشَا، وَ بِتَغْيِيرِ الْأَحْكَامِ عَنْ وَاجِبِهَا بِالشَّفَاعَاتِ وَ الْعِنَايَاتِ وَ الْمُصَانَعَاتِ؛ وَ عَرَفُوهُمْ بِالتَّعَصُّبِ الشَّدِيدِ الَّذِى يُفَارِقُونَ بِهِ أَدْيَانَهُمْ، وَ أَنَّهُمْ إذَا تَعَصَّبُوا أَزَالُوا حُقُوقَ مَنْ تَعَصَّبُوا عَلَيْهِ وَ أَعْطُوا مَا لَايَسْتَحِقُّهُ مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ مِنْ أَمْوَالِ غَيْرِهِمْ وَ ظَلَمُوهُمْ مِنْ أَجْلِهِمْ؛ وَ عَرَفُوهُمْ يُقَارِفُونَ الْمُحَرَّمَاتِ، وَ اضْطَرُّوا بِمَعَارِفِ قُلُوبِهِمْ إلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ مَا يَفْعَلُونَهُ فَهُوَ فَاسِقٌ لَايَجُوزُ أَنْ يُصَدَّقَ عَلَى اللَهِ وَ لَا عَلَى الْوَسَآئِطِ بَيْنَ الْخَلْقِ وَ بَيْنَ اللَهِ. فَلِذَلِكَ ذَمَّهُمْ لِمَا قَلَّدُوا مَنْ قَدْ عَرَفُوهُ، وَ مَنْ قَدْ عَلِمُوا أَنَّهُ لَايَجُوزُ قَبُولُ خَبَرِهِ وَ لَاتَصْدِيقُهُ فِى حِكَايَتِهِ، وَ لَا الْعَمَلُ بِمَا يُؤَدِّيهِإلَيْهِمْ عَمَّنْ لَمْ يُشَاهِدُوهُ، وَ وَجَبَ عَلَيْهِمُ النَّظَرُ بِأَنْفُسِهِمْ فِى أَمْرِ رَسُولِ اللَهِ صَلَّىَ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ إذْ كَانَتْ دَلَآئِلُهُ أَوْضَحَ مِنْ أَنْ تَخْفَى وَ أَشْهَرَ مِنْ أَنْ لَا تَظْهَرَ لَهُمْ.
حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: عوام یهود اینها می شناختند علمایشان را که آنها دروغ می گویند . دروغ صریح می گویند. می دیدند این عالم در اینجا دروغ گفت، ولی باز دنبال او می رفتند، مگر عالم واسطه بین تو و خدا نیست. اگر یک دروغ از او شنیدی دیگر دومرتبه نمی توانی دنبالش بروی . نمی توانی او را حجت بین خود و خدا قرار دهی. آن حجت بین تو و بین شیطان است. عوام یهود می شناختند علمای خودشان را به کذب صریح و به أکل حرام. آنها مال حرام می خوردند و رشوه می گرفتند و احکام را از حق و واقعش تغییر می دادند. حلال را حرام و حرام را حلال می کردند روی مصلحتهایی که به وضع شخصی آنها و موقعیت آنها می افزود، و بعضی ها آنها را شفیع قرار می دادند در یک امری واسطه قرار میدادند و به واسطه آن شفاعت حکم خدا را تغییر می دادند مصانعه می کردند پایین می آمدند، مداهنه می کردند ، شل می گرفتند ، و به بعضی از عنایات و جهات حکم خدا تغییر می کرد . عوام یهود می فهمیدند که علمایشان این طور هستند .این را عوام درک می کردند، حالا عوام یهود از تورات خبر ندارند ،از واقع و صفات پیغمبر که در تورات است خبر ندارند. اما این را هم می فهمند که آدم دروغ گویی است و این کار را کرده و آن کار را کرده .اینها را می فهمیدند و علاوه بر این می فهمیدند که علمایشان یک تعصّب شدیدی دارند که بواسطه آن تعصّب شدید دینشان را زیر پا می گذارند. وقتی آن تعصّب گُل می کند و آن حمیّت جاهلیت بروز می کند، دیگر زیاد دقت به أمر دین ندارد که این حکم دینی محفوظ باشد. دیگر آن مرام و عقیده وکلام من باید به کرسی بنشیند ،این دوجنبه. جهت سوم اینکه عوام یهود می دانستند که این علماء وقتی که تعصّب پیدا می کنند بر علیه کسی ، -با کسی بد می شوند- ریشه آن را می کنند حقوق واجب او را نمی گذارند به او برسد ، ولی به کسی که نظر مرحمت دارند به او بیشتر عنایت می کنند ، دست سر او بیشتر می کشند، از اموال به او بیشتر می دهند ، از اموال چه کسی می دهند؟ از اموال افرادی که باید این اموال به آنها برسد. و به ظلم و عدوان [این اموال را] به این شخصی می دهند که از اطرافیات آنهاست. و به آنها ظلم می کنند برای رسیدگی به اینها و نیروهایی که با آنها رفاقت دارند . این مطلب سوم بود و اما مطلب چهارم اینکه اینها علمایشان را می دیدند که کارهای حرام انجام می دهند. حرام بیّن بر شریعت خودشان انجام میدهند . وقتی که اینطور شد این عوام یهود مجبورند و مضطّرند، به آن ادراکی که خدا به آنها داده و به وجدان [خود] مراجعه کنند و بگویند افرادی که عملشان اینطور است ما نباید آنها را واسطه بین خود و خدا بگیریم . اینها به آن وجدان خودشان نگاه نکردند و به ادراک خودشان توجه نکردند عقل خود را مخفی کردند و پا روی درک خود گذاشتند و کور کورانه دنبال علما رفتند. این عبارت معجزه است.
وَ اضْطَرُّوا بِمَعَارِفِ قُلُوبِهِمْ إلَى أَنَّ مَنْ فَعَلَ مَا يَفْعَلُونَهُ فَهُوَ فَاسِقٌ لَايَجُوزُ أَنْ يُصَدَّقَ خدا اینها را مجبور و مضطرّ کرد به ادراک باطن و دل خود که اینها بفهمند که کسی که فعلش این طور است فاسق است جاعل است. که او را انسان مسلّط قرار بده بر خدا و او را مسلّط قرار بده بر وسائطی که بین خلق و خدا است. پس بدین جهت خدای علیّ أعلی آنها را ذمّ کرد و مذمّت کرد آن کسانی را که می دانند، که جایز نیست که از این علماء خبر قبول کنند و حکایتهایشان را تصدیق کنند. و عمل نکنند به آنچه را که آنها می رسانند به اینها از آن کسانی که اینها آنان را ندیده اند از پیغمبر از امام از ... . خبر میدهد و انسان آنها راندیده پس باید به واسطه مطمئن باشد ،که آن واسطه هم فاجر و کاذب است. پس آن عمل می کند به کلام پیغمبر و امام بواسطه یک فاسق فاجر . این را عوام درک می کنند ولی دوباره کورکورانه دنبال همان روشی که تا به حال رفته میروند. و واجب است بر این عوام به همان معارف قلب خود و ادراکات واقعی خود ، نظر کنند بر أمر رسول خدا صلی الله و علیه وآله و سلم چون دلایل خدا واضح تر است از اینکه مخفی بشود و مشهودتر است و روشنتر از اینکه بر آنها آشکار نشود. این عیب عوام یهود است که خدای علیّ أعلی آنها را مذمت کرد.
وَ كَذَلِكَ عَوَآمُّ أُمَّتِنَا إذَا عَرَفُوا مِنْ فُقَهَآئِهِمُ الْفِسْقَ الظَّاهِرَ، وَ الْعَصَبِيَّةَ الشَّدِيدَةَ، وَ التَّكَالُبَ عَلَى حُطَامِ الدُّنْيَا وَ حَرَامِهَا، وَ إهْلَاكَ مَنْ يَتَعَصَّبُونَ عَلَيْهِ وَ إنْ كَانَ لِإصْلَاحِ أَمْرِهِ مُسْتَحِقًّا، وَ بِالتَّرَفْرُفِ بِالْبِرِّ وَ الاْحْسَانِ عَلَى مَنْ تَعَصَّبُوا لَهُ وَ إنْ كَانَ لِلْإذْلَالِ وَ الْإهَانَةِ مُسْتَحِقًّا. فَمَنْ قَلَّدَ مِنْ عَوَآمِّنَا مِثْلَ هَؤُلَآءِ الْفُقَهَآءِ فَهُمْ مِثْلُ الْيَهُودِ الَّذِينَ ذَمَّهُمُ اللَهُ بِالتَّقْلِيدِ لِفَسَقَةِ فُقَهَآئِهِمْ.
اما اگر عوام امّت ما از فقهایشان فسق ظاهر دیدند ، و [متوجه شدند که او] عصبیت شدید دارد بر إدراکات خود ، و او بر حطام دنیا و مال دنیا و حرام خدا چنگ می زند و به دنیا متوجه است به ریاست متوجه است از آقایی خیلی کیف می کند، از مال حرام خیلی کیف می کند. و هر وقت او از کسی بدش بیآید او دوست دارد او را هلاک کند و اگر چه آدم خوبی باشد و سزاوار باشد که انسان برود امر او را اصلاح کند. و اگر از کسی خوشش بیاید گرچه آدم بدی باشد ولو آدم فاسقی باشد فاجری باشد ،چون از او خوشش می آید به او احسان می کند ، برّ میکند ، به زن و بچه اش رسیدگی میکند، برای او خانه می خرد ،چه کارها که می کند . ترفرف می کند . ترفرف میدانید یعنی چه؟ مرغی که مثل باز یا عقاب می خواهد روی زمین بنشیند ،قبل از اینکه روی زمین بنشیند دنبال صید خودش به شکل دایره پر میزند . این را می گویند رفرف الطیر. یعنی این عالم نسبت به آن کسی که نظر رحمت دارد و می خواهد به او برسد تمام اطراف و جوانب او را تماشا میکند که مبادا از او برنجد و به[کارهای] او [رسیدگی می کند] ،مال میدهد تا از دست او آزرده نشود و او را از دست ندهد. و او از این حمایت کند. گرچه آن شخص آدم فاسق و فاجری است . وَ إنْ كَانَ لِلْإذْلَالِ وَ الْإهَانَةِ مُسْتَحِقًّا و سزاوار این است که او را ذلیل کند و دور کند و اهانت کند، اما این کار را نمی کند بلکه او را نزدیک میکند. پس هر کسی که از عوام ما تقلید کند مثل این فقها را، این افراد از عوام ما مثل یهود هستند و خداوند علیّ أعلی آنها را ذمّ میکند بواسطه تقلید کردن آنها از فقهای فاسقشان.
توجه کردید این از همان جهتی است که حضرت فرمودند عوام ما و عوام یهود یکسان هستند. همانطور که اینها مسئول هستند آنها هم مسئول هستند. فرق نمی کند ، عوام شیعیان ما همه مساوی نیستند ، و همه هر کاری بکنند بهشتی نیستند، خداوند علیّ أعلی روی ادراک باطل و معرفتی که هر کس نسبت به خودش دارد از او مؤاخذه می کند. و می پرسد به کجا رفتی؟ دستت را به چه کسی دادی؟
اینها فرمایشات کیست؟ اینها فرمایشات حضرت امام جعفر صادق علیه السلام است در جواب آن مرد که حضرت امام حسن عسگری نقل می کنند.
فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَآءِ: صَآئِنًا لِنَفْسِهِ، حَافِظًا لِدِينِهِ، مُخَالِفًا عَلَى هَوَاهُ، مُطِيعًا لِأَمْرِ مَوْلَاهُ، فَلِلْعَوَآمِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ! اما آن دسته از فقهایی که نفس خود را نگاه می دارند از شهوات از غفلات از خلاف رضای خدا، دندان روی جگر می گذارند ترک نفس می کنند، دنبال شهوت ، دنبال ریاست، دنبال آقایی، دنبال مال طلبی و... نمی روند و دین خدا را هم حفظ می کنند ،و مخالفت هوای نفس خود را انجام می دهند، أصلاً سرتا پا مطیع امر مولایشان هستند که خدا چه گفته پیغمبر چه گفته امام حسن چه گفته تا عمل کنند و از خود چون و چرا نمی کنند. بر عوام واجب است که از این دسته از فقهاء تقلید کنند.
وَ ذَلِكَ لَايَكُونُ إلَّابَعْضَ فُقَهَآءِ الشِّيعَةِ لَا جَمِيعَهُمْ. واین افراد نیستند مگر بعضی از فقهاء شیعه نه همۀ فقهاء شیعه. فَإنَّهُ مَنْ رَكِبَ مِنَ الْقَبَآئِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاكِبَ فَسَقَةِ الْعَآمَّةِ فَلَا تَقْبَلُوا مِنَّا عَنْهُ شَيْئًا وَ لَا كَرَامَةَ. آن دسته از فقهایی را که می بینید که آنها کارهای قبائح انجام می دهند،فواحش انجام می دهند،مانند فسقۀ از عامّه مانند علمایشان که آنها کارهای زشت انجام میدهند اگر دیدید بعضی از فقهای شیعه هم در روش مثل آنها هستند شما از آنها مطلبی را که از ما نقل می کنند قبول نکنید. و آنها کرامت و بزرگی ندارند و حرفشان در نزد شما احترام ندارد.
وَ إنَّمَا كَثُرَ التَّخْلِيطُ فِيمَا يُتَحَمَّلُ عَنَّا أَهْلِ الْبَيْتِ لِذَلِكَ. لِأَنَّ الْفَسَقَةَ يَتَحَمَّلُونَ عَنَّا فَيُحَرِّفُونَهُ بِأَسْرِهِ بِجَهْلِهِمْ وَ يَضَعُونَ الْأَشْيَآءَ عَلَى غَيْرِ وَجْهِهَا لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ
اینجا دیگر حضرت امام حعفر صادق ناله اش بلند می شود می فرماید چه کار کنیم ما از دست این مردم ، واقعا خسته کردندما را. این علومی که ما برای مردم بیان می کنیم این علوم صافی، این اسرار، این حکم. این آیات، در اینجا مردم چند دسته اند ،یک دسته اینها این علوم را از ما می گیرند ولی آنها که از ما می گیرند آدمهای فاسق و فاجری هستند ،می گیرند علوم را از ما و تحریف می کنند وبه دیگران می دهند ،تحریف می کنند یعنی بر می گردانند ، اشخاصی هستند مغرض،علم ما را می گیرند تحریف می کنند و به خورد مردم می دهند، و احکام و اشیاء را بر غیر وجه خود قرار می دهند، لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ این یک قسم بود.
دسته اول دسته جهله هستند که غرضی ندارند ولی افرادی هستند که معرفتشان کم است، احکامی را که از ما می گیرند بأسرها و بجمیعها تحریف می کنند و نقل به معنا می کنند از ما یک مطلبی می شنوند و با افکار خودشان مخلوط می کنند و می گویند حضرت صادق اینطور[فرموده اند] در حالتیکه ما بیزار هستیم از آنچه را که به ما نسبت می دهند. این دسته [اول بود].
وَ ءَاخَرُونَ يَتَعَمَّدُونَ الْكِذْبَ عَلَيْنَا لِيَجُرُّوا مِنْ عَرَضِ الدُّنْيَا مَا هُوَ زَادُهُمْ إلَى نَارِ جَهَنَّمَ. یک دسته دیگر مردمان مغرض و ناصبی و دشمن ما، مانند بسیاری از دشمنان اهل تسنن هستند، که آنها عمدا به ما دروغ می بندند. چرا؟ برای اینکه به حطامی از حطامهای دنیا و به عرضی از عرضهای دنیا برسند و این عرضهای دنیا آنها را روز به روز به نار جهنم بواسطه افعالشان نزدیکتر می شود. از دربار معاویه رشوه می گیرند. این هم دسته دوم[بود].
وَ مِنْهُمْ قَوْمٌ نُصَّابٌ لَايَقْدِرُونَ عَلَى الْقَدْحِ فِينَا؛ يَتَعَلَّمُونَ بَعْضَ عُلُومِنَا الصَّحِيحَةِ فَيَتَوَجَّهُونَ بِهِ عِنْدَ شِيعَتِنَا وَ يَنْتَقِصُونَ بِنَا عِنْدَ نُصَّابِنَا، ثُمَّ يُضِيفُونَ إلَيْهِ أَضْعَافَ وَ أَضْعَافَ أَضْعَافِهِ مِنَ الْأَكَاذِيبِ عَلَيْنَا الَّتِى نَحْنُ بُرَءَآءُ مِنْهَا، فَيَتَقَبَّلُهُ الْمُسْتَسْلِمُونَ مِنْ شِيعَتِنَا عَلَى أَنَّهُ مِنْ عُلُومِنَا، فَضَلُّوا وَ أَضَلُّوا. وَ هُمْ أَضَرُّ عَلَى ضُعَفَآءِ شِيعَتِنَا مِنْ جَيْشِ يَزِيدَ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ أَصْحَابِهِ
دسته سوم جماعتی هستند که نمی توانند به ما ایراد کنند و به ما نسبت بدی و دروغ بدهند اگر به ما نسبت دروغ بدهند ، از آنها خریدار ندارد، اگر بگویند حضرت صادق دروغ گفت و یا فلان کار کرد کسی از آنها نمی پسندد ، حضرت صادق را مردم می شناسند،در یک جایی[رتبه ای] هست که او را می شناسند یک جای دورتری نیست که از طرف او هرچه می خواهند دروغ بگویند.یک جایی هست که مردم او را می شناسند و [آنها] نمی توانند به حضرت صادق و ائمه دروغ ببندند . اینها هم می آیند پیش ما و شاگردان ما بعضی از علوم صحیحه ما را تعلّم می کنند ، بعد می روند پیش شیعه این علوم صحیحه که تعلم کردند را نقل می کنند، ما از حضرت صادق اینطور شنیدیم و اینطور شنیدیم و در نزد شیعه اینها موجّه می شوند. . و [می گویند] راوی حدیث است دیگر. این از آن طرف. اما پیش دشمنان ما که می روند و آن مطالبی که نقل کردیم تحویل آنها می دهند با کم و زیاد و از آنها رشوه می گیرند. دو پهلو کار می کند، در نزد عوام شیعه خودش را عالم متقی صد در صد جلوه می دهد،و در نزد دشمنان ما خودش را [جور دیگر]جلوه میدهد و می گوید من پیش حضرت صادق که می روم برای این است که اسرار آنها را در بیاورم و بر علیه آنها کتاب بنویسم نه بخاطر اینکه حرف آنها را قبول داشته باشم .مطالب را از ما می گیرند، پس اضافه می کنند به آنچه از ما گرفتند، أضغاف چندین برابر و أضغاف أضغاف چندین برابر برابر ، از دروغهایی که بر ما می بندند و ما بریء هستیم . و این دروغها را با علوم صحیح ما مخلوط می کنند ، تا کسی نتوانداشتباه کند .دو 2 کلمه حق می گویند و چهار تا باطل تا کسی نتواند جدا کند . آن وقت مردمان بیچاره و مستسلمون از شیعیان ما ، حرفهای اینها را قبول می کنند و می گویند:دیگر قال الصادق دارد می گوید ، لذا حرفهای اینها را قبول می کنند . بنابر اینکه خیال می کنند این حرفها همه از علوم ما است پس خود این جماعت همه گمراه می شوند و جماعت مردم را گمراه می کنند و این علماء أضرّند ، یعنی ضررشان بیشتر است بر ضعفای شیعۀ ما ،از ضرر جیش یزید بن معاویه بر حسین ابن علی و اصحابش ، چه اندازه جیش یزید ابن معاویه بر حسین ابن علی و اصحابس ضرر داشت ، اینها ضررشان بیشتراست .
فَإنَّهُمْ يَسْلُبُونَهُمْ الْأَرْوَاحَ وَ الْأَمْوَالَ، وَ هَؤُلَآءِ عُلَمَآءُ السُّوْءِ النَّاصِبُونَ الْمُتَشَبِّهُونَ بِأَنَّهُمْ لَنَا مُوَالُونَ وَ لِأَعْدَائِنَا مُعَادُونَ؛ وَ يُدْخِلُونَ الشَّكَّ و الشُّبْهَةَ عَلَى ضُعَفَآءِ شِيعَتِنَا، فَيُضِلُّونَهُمْ وَ يَمْنَعُونَهُمْ عَنْ قَصْدِ الْحَقِّ الْمُصِيبِ.
چرا اینها ضررشان بر امّت بیشتر است از جیش یزید ابن معاویة بر حسین واصحابش؟ برای اینکه آنها آمدند ارواح حسین ابن علی را بردند، اموال را غارت کردند، اما این علماء سوء که ناصبی هستند، و دشمن ما هستند،واحکام را تغییر می دهند و خودشان را شبیه دوستان و موالیان واقعی ما می کنند و چنان به مردم نشان می دهند که اینها موازی با ائمه هستند. امّا موازی با ما هستند و دشمن دشمن ما هستند. و نشان می دهند که ما دشمن دشمن علی هستیم اما با شک و شبهه مطالب بیجا و غلطی را با نهایت تردستی در قلوب ضعفای شیعه ما وارد می کنند. پس آنها را إضلال می کنند و گمراه می کنند و از قصد حق یعنی ارادۀ راه حقی که مصیب است و به واقع [و حقیقت] انسان را می رساند آنها منع می کنند، و جلوگیری می کنند و نمی گذارند این بیچاره ها راه را پیدا کنند.
لَاجَرَمَ أَنَّ مَنْ عَلِمَ اللَهُ مِنْ قَلْبِهِ مِنْ هَؤُلَآءِ الْقَوْمِ أَ نَّهُ لَايُرِيدُ إلَّا صِيَانَةَ دِينِهِ وَ تَعْظِيمَ وَلِيِّهِ لَمْ يَتْرُكْهُ فِى يَدِ هَذَا الْمُتَلَبِّسِ الْكَافِرِ.
وقتی اینها به جان مردم می افتند و مردم را هر روز به این طرف و آن طرف می برند، و مردم هم دنبالشان میروند ،دلشان می خواهد می روند. به [نامفهوم] هم یک مراجعه نمی کنند ، اما اگر در بین مردم یک آدم دلسوخته باشد، یک آدمی دنبال راهش بگردد، و بخواهد حکم واقعی خدا را بدست بیاورد،گمشده ای داشته باشد ، لاجرم آن افرادی که خدا از قلب آنها بداند که آنها قصدی ندارند جز اینکه دین خود را حفظ کنند و اطاعت ولی خدا را ترک نکنند، خدا این افراد را دست این علمای متقلب کافر باقی نمی گذارد و بیرون می آورد. وَ لَكِنَّهُ يُقَيِّضُ لَهُ مُؤْمِنًا يَقِفُ بِهِ عَلَى الصَّوَابِ،یک مؤمنی را می گذارد تا آنها را از اینها بیرون بکشد و راه صواب را به آنها تعلیم کند. ثُمَّ يُوَفِّقُهُ اللَهُ لِلْقَبُولِ مِنْهُ، آن وقت خداوند علیّ أعلی آن عوام را هم موفّقش می کند تا از اینها حرف بشنود.
فَيَجْمَعُ اللَهُ لَهُ بِذَلِكَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْأخِرَةِ پس خداوند علیّ أعلی برای آن مؤمن خیر دنیا و آخرت را جمع میکند وَ يَجْمَعُ عَلَى مَنْ أَضَلَّهُ لَعْنًا فِى الدُّنْيَا وَ عَذَابَ الْأخِرَةِ. و هر کسی که او را می خواهد گمراه کند از علماء سوء لعن دنیا و آخرت بر او جمع کند.
ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَهِ: أَشْرَارُ عُلَمَآءِ أُمَّتِنَا، الْمُضِلُّونَ عَنَّا، الْقَاطِعُونَ لِلطُّرُقِ إلَيْنَا، الْمُسَمُّونَ أَضْدَادَنَا بِأَسْمَآئِنَا، الْمُلَقِّبُونَ أَنْدَادَنَا بِأَلْقَابِنَا، يُصَلُّونَ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ لِلَّعْنِ مُسْتَحِقُّونَ وَ يَلْعَنُونَا وَ نَحْنُ بِكَرَامَاتِ اللَهِ مَغْمُورُونَ، وَ بِصَلَوَاتِ اللَهِ وَ صَلَوَاتِ مَلَآئِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ عَلَيْنَا عَنْ صَلَوَاتِهِمْ مُسْتَغْنُونَ.
بعد حضرت صادق علیه السلام فرمودند : حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم فرموده اند :شرورترین و بدترین علماء امت ما آن کسانی هستند که مردم را از راه خدا منحرف می کنند مردم را از ما منحرف می کنند رابطه مردم را با امام می بندند. الْمُضِلُّونَ . کلام پیغمبر را شنیدیم چرا هر روز می خواهید بروید منزل پیغمبر. پیغمبر از دار دنیا رفت و کتاب و سنت گذاشت، دیگر علی کیه! یکی از افراد مردم است که جمع قرآن کرده و روایات را از پیغمبر جمع کرده. اینها چه کسانی هستند؟ [اینها]اشرار علماء امت من هستند ، الْقَاطِعُونَ لِلطُّرُقِ إلَيْنَا راهی که مردم می خواهند با آن به من برسند آنها دارند می برند. الْمُسَمُّونَ أَضْدَادَنَا بِأَسْمَآئِنَا، اسم ما را به ضد ما می برند. اسم ما چیه؟ امیرالمؤمنین. اسم امیرالمومنین را بر دشمن ما می گذارند. اسم ما چیه؟ ولی الله .به آن دشمن ما هم می گویند ولی الله، به آن دشمن ما هم می گویند امیر المومنین. به او می گویند: [حاکم فی الارض] به او میگویند: فلان ، الْمُلَقِّبُونَ أَنْدَادَنَا بِأَلْقَابِنَا أنداد ما را یعنی آنها که مخالف ما هستند را به اسماء ما لقب می دهند.بر آنها صلوات می فرستند، تعریف می کنند ،تمجید می کنند، سفره می خوانند، در حالتیکه آنها مستحق ذم هستند و ما را قدح می کنند و تکذیب میکنند در حالتیکه ما مستحق صلوات هستیم . و به کرامات خدا مأمون هستیم.
اما ما چه احتیاجی داریم به اینها، صلوات خدا و ملائکۀ مقربین بر ماست. وقتی خداوند علیّ أعلی و ملائکه مقربین بر ما صلوات می فرستند، دیگر ما مستغنی هستیم از صلوات آنها و صلوات آنها به درد خودشان می خورد.
ثُمَّ قَالَ: قِيلَ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ: مَنْ خَيْرُ خَلْقِ اللَهِ بَعْدَ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى؟ قَالَ: الْعُلَمَآءُ إذَا صَلُحُوا حضرت صادق علیه السلام بعد از اینکه این روایت را نقل کردند ، و این روایت اخیر را هم از حضرت رسول نقل کردند، بعد حضرت صادق فرمودند: از حضرت امیرالمومنین علیه السلام سؤال شد بعد از []عمران بهترین افراد روی زمین چه کسانی هستند که آنها چراغهای هدایت بشر هستند،عالم صالح چراغ راه هدایت مردم است.
قِيلَ: فَمَنْ شِرَارُ خَلْقِ اللَهِ بَعْدَ إبْلِيسَ وَ فِرْعَوْنَ وَ نَمْرُودَ وَ بَعْدَ الْمُتَسَمِّينَ بِأَسْمَآئِكُمْ وَ الْمُتَلَقِّبِينَ بِأَلْقَابِكُمْ، و الْأخِذِينَ لِأَمْكِنَتِكُمْ، وَ الْمُتَأَمِّرِينَ فِى مَمَالِكِكُمْ؟ قَالَ: الْعُلَمَآءُ إذَا فَسَدُوا. هُمُ الْمُظْهِرُونَ لِلْأَبَاطِيلِ، الْكَاتِمُونَ لِلْحَقَآئِقِ؛ وَ فِيهِمْ قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: «أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا...»
از حضرت امیرالمومنین سوال کردند بیان بفرمایید بدترین خلق خدا بعد از ابلیس بعد از نمرود ،بعد از فرعون و بعد از آن اشخاصی که اسماء شما را به خود نسبت می دهند و خود را امیرالمومنین می دانند و القاب شما را گرفتند و دزدیدند و بعد از آن کسانی که شما را از خانه های خود بیرون کردند و مکانهای شما را غصب کردند، و بعد از آن کسانیکه در ممالک شما ... می کنند بعد از آنها شقاوت ترین افراد کیست؟ امیرالمومنین فرمودند علماء اگر فاسق باشند، علماء فاسق شرار خلق خدا هستند. چرا؟ چون آنها به جای حقایق اباطیل را اظهار می کنند و به جای بیان حقایق ، حقایق را مخفی می کنند. می دانند اما نمی گویند،مخفی می کنند، و درباره اینها خدای عزوجل فرموده أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّعِنُونَ این افراد را خدا لعنت می کند و لعنت کنندگان اینها را لعنت می کنند. و واقعا این روایتی است که اگر طلا قیمت داشته باشد انسان باید با آب طلا بنویسد، [چند کلمه خذف شده] اما اگر انسان بگوید این روایت اینقدر قیمت داشت که باید آن را با آب طلا نوشت او روایت را تعریف نکرده بلکه طلا را تعریف کرده نه روایت را و آن یک مطلبی است که باید با طلا بر روی [ بوریا مشکی] نوشت. یا با نور. یلیق ان یبصر بالنور علی .. اگر این آیات با نور رو[نامفهوم].....
حالا ان شاءالله امیدواریم خداوند علیّ اعلی این مطالب را بر قلبهای ما بنویسد بر سرّ ما بنویسد. به محمد و آل محمد این روزهای دنیای ما همینطور نگذرد و بعد دست بلند کنیم و بگویم ای عمر ما گذشت و چه کار کردیم همینطوری امروز و فردا و پس فردا، امروزمان مثل دیروز و فردایمان مثل امروز [می گذرد] و این غلط است و واقعا اگر ما از حضرت امام حسن عسگری علیه السلام پدر امام زمان امروز بخواهیم عیدی بدهند، فقط فهمیدن حقایق همین روایت است که امروز برای ما بیان بیان شده است. ان شاءالله امیدواریم عیدی ما را همین قرار بدهند. عیدی عیدی مادی نیست، عیدی دارای درجات و مراتب مختلف دارد،ما می گوییم اینقدر میدهند میدهند تا آنجا که یک عیدی که بالاتر از همه آنهاست ، خداوند نصیب ما کند. و ما را از شیعیان خلّص امام حسن عسگری قرار دهد.در احوالمان در اذهانمان در اخلاقمان در مکالماتمان در افعالمان هوی و هوس و خیالات باطل و اوهام و تکالیف دنیا و مال طلبی زیاده طلبی و حب ریاست و حب شخصیت و هر چه را که ما را از راه خدا دور می کند در ما قرار نده . و آنچه را که در ما هست آنها را به برکت این خاندان بزداید و بسوزاند و ببرد ، و ما را وارد در عالم نور کند، از آنجا وارد نور دیگر نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یغفر الله الامثال للناس.پنج تا صلوات ختم کنید
|