كلام اميرالمؤمنين عليه السّلام در رابطه با حذاقت رسول خدا در معالجۀ امراض روحي
أميرالمؤمنين عليه السّلام در «نهج البلاغة» خطبهای دارد كه در ضمن آن راجع به حذاقت رسول خدا در معالجۀ امراض روحي، جملهاي را بيان ميفرمايد كه حقّاً آن جمله، دربارۀ قرآن و حذاقت آن صادق است.
طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ. قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ. وَ أَحْمَي مَوَاسِمَهُ. يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إلَيْهِ؛ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ، وَ ءَاذَانٍ صُمٍّ، وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ. مُتَّبِـعٌ بِدَوآئِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ، وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ.
«رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم طبيبي بود كه در طبّ خودش دوّار بود. (يعني زياد دور ميزد بر روي مرض، و اقسام آن، و ارتباط امراض با هم؛ و زياد دور ميزد بر روي دارو و درمان. و حكيم حاذق و مطّلع به همۀ جوانب مرض و تمام طرق درمان آن بود.) كه آنحضرت مرهمهاي خود را خوب استوار ميساخت، و در عين حال آلتهاي داغ را براي سوزاندن موضع فساد و زخمهاي عفوني خوب داغ ميكرد و ميگداخت. و در اينصورت آن مرهمها را و آن آلتهاي داغ كننده را بر جاهائي كه لازم بود و نياز به مرهم گذاري و يا داغكردن بود، مينهاد.
مواضع مورد حاجت به مرهم نهادن و داغ كردن، دلهائي بود كه كور شده بودند، و گوشهائي كه كر شده بودند، و زبانهائي كه گنگ و لال گرديده بودند.
رسول خدا اين داروهاي خود را به مواضع غفلت و بيخبري، و مواطن حيرت و سرگرداني ميرسانيد، و ميكشانيد تا بدانها برسد.»
دواهائي كه براي قلبهاي كور مفيد است، دواهائي است كه فهم را باز ميكند، و وجدان را بيدار مينمايد. و آنچه براي گوشهاي كر مفيد است، إنذار و وعده، و موعظه، و تخويف و تحذير، و ترغيب و تشويق؛ و آنچه براي زبانهاي لال مفيد است، خصوص آن داروئي است كه زبان را به ذكر خدا درآورد و آن لسان گنگ را گويا سازد. مرحوم ملاّ فتح الله كاشاني در «شرح نهج» فرموده است: )) أميرالمؤمنين عليه السّلام از طَبيبٌ دَوَّارٌ بطِبِّهِ، نفس نفيس خود را اراده نموده است. (( وليكن از ظاهر سياق، بعيد است.
باري، روح مقدّس رسول الله كه حقيقت قرآن است؛ همانطور كه طَبيبٌ دَوَّارٌ بطِبِّهِ است، قرآن هم طَبيبٌ دَوَّارٌ بطِبِّهِ است كه بشر را از امراض مهلكه و خانمانسوز نجات ميدهد.