فروشگاه اینترنتی پخش زنده گالری تصاویر آرشیو پرسش و پاسخ بانك صوت کتابخانه ارتباط با ما صفحه اصلي
  دوشنبه  10 دي 1403 - الإثنين  27 جمادي الآخر  1446 - Mon  30 Dec 2024
منوی سایت    
صفحه اصلی   آرشيو  > توصیه های حضرت آیه الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی پیرامون ماه رجب و اعمال لیلة الرغائب

توصیه های حضرت آیه الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی پیرامون ماه رجب و اعمال لیلة الرغائب


 

متن ذیل فرازهایی از بیانات حضرت آیه الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی می باشد، که پیرامون خصوصیات ماه رجب و اعمال آن و اعمال لیله الرغائب در مجالس شرح حدیث عنوان بصری ایراد گردیده است ، که به جهت اهمیت مطلب آنرا به صورت این مقاله خدمت عزیزان تقدیم می کنیم:   

همان طوري كه دأب و دِيدَن مرحوم آقا (حضرت علامه طهرانی)ـ رضوان الله عليه ـ بود قبل از ماه رجب ايشان يك مطالبي را مي‌فرمودند. دوستانشان را جمع مي‌كردند و راجع به اهتمام ماه رجب ايشان مطالبي را مي‌فرمودند. آن چه را كه من بدون توجّه به روايات و احاديثي كه در فضيلت ماه رجب آمده است از تجربيّات شخصي خودم با مرحوم آقا ـ رضوان الله عليه ـ و ساير بزرگان به ياد دارم اين است كه در تمام ايّام سال ايشان به اين ماه رجب از همۀ شهرها و ماهها اهتمام بيشتري داشتند. حتّي از ماه رمضان هم اهتمام اين بزرگان به ماه رجب بيشتر بود و عبارت ايشان اين بود كه ماه رمضان براي عامّۀ مردم انفَع است و نَفع بيشتري دارد ولي ماه رجب براي خصوص سالكان الي الله اين نفعش از ماه رمضان بيشتر است و تأثيراتي كه در ماه رجب بر نفس وارد مي‌شود آن تأثيرات، تأثيرات عميق‌تريست، تأثيرات زير بنايي تريست از آن چه كه در ساير ايّام الله كه شعبان و رمضان و يا فرض بكنيد كه در آن ذي‌القعده به خصوص دهۀ اوّل ذي‌الحجّه كه بسيار آن جَلوات و جَذبات خاصّي دارد در آن عُشر اوّل ذالحجّه، اين ماه رجب از همۀ آنها مهمتر است و خود ايشان هم در ماه رجب يك تغييراتي داشتند، ايشان به طور كلّي در زندگيشان، در اعمال شخصي خودشان و توصيۀ به مراقبت بيشتري مي‌كردند به رفقايشان و به دوستان و مي‌فرمودند: ماه رجب ماه الهي است، در ماه خدا غير خدا را نبايد انسان داخل كند، مراقبه‌اش را در اين ماه بايد بيشتر كند، كلامش را در اين ماه بايد منضَبط‌تر قرار بدهد، هر حرفي را نزند، هر مطلبي را نگويد، حتّي مسائل عادي، حرفهاي عادي، اينها در اين ماه مضرّند. هر چه در اين ماه حالت سكوت و حالت سكون و آرامش بيشتر باشد واردات بيشتر خواهد ملائكه در جايي كه تشويش و اضطراب است نمي‌آيند، ملائكه در جاي سكون و آرامش مي‌آيند، ملائكه در جايي كه دائماً محلّ جَوَلان فكر و تخيّلات و خيالات(است نمی آیند)...؛ اين آن را گفت، آن آن را گفت، اين به من اين حرف را زد، چرا آن نسبت به من اين فكر را كرد؟ من اين جوابش را بدهم، با اين اينجور صحبت كنم اينها به درد ماه رجب نمي‌خورد. اگر شخصي با اين تصوّرات و تخيّلات داخل در ماه رجب بشود نصيبي نخواهد داشت. پس شرط اوّلي را كه مرحوم آقا ذكر مي‌فرمودند اين است كه انسان قلب خود را از هر چه كه تا به حال با او بوده پاك كند و بدون اين فايده ندارد، هيچ فايده‌اي ندارد. هر چه ذكر بگويد فايده ندارد، هر چه توجّه كند فايده ندارد، چرا؟ چون اين توجّه و ذكر توجّه صوريست، توجّه عُمقي نيست،‌ عُمق خراب است، عُمق در او تشويش است، عُمق در او هوا و هوس است، عُمق در او تكثّرات است، عُمق در او توغّل در كثرات است، فايده ندارد، فقط از يك صورت ظهور پيدا مي‌كند و به همان صورت هم ختم مي‌شود. پس بنابراين اوّلين كاري كه سالك بايد انجام بدهد اين است كه تصوّر كند در ماه رجب متولّد شده. بچّه‌اي كه تازه از مادر متولّد مي‌شود دشمن دارد؟ هنوز كاري نكرده توي اين دنيا، دشمن ندارد. آيا بچّه‌اي كه از مادر متولّد مي‌شود كسي راجع به او حرف زده؟ كسي غيبتش را كرده؟ كسي فرض كنيد كه...؟ نه، تازه هنوز متولّد شده و نه دوستي پيدا كرده، نه دشمني پيدا كرده،‌ نه كسي را زده، نه به كسي بي‌احترامي كرده، نه شخصي نسبت به او بي‌احترامي كرده، هيچي هيچ گونه ارتباطي نداشته. انسان بايد تصوّر كند كه در ماه رجب متولّد شده و همچون بچّه كه در قلب و در نفس او هيچ چيزي وجود ندارد. بچّه هيچ چیز نمي‌فهمد فقط گرسنه‌اش بشود صدايش در بيايد براي شير خوردن همين، و الاّ هيچ چیز نمي‌فهمد حتّي مادرش را هم نمي‌فهمد ديگر. البتّه يك احساس خاصّي دارد امّا.... ديگر نه كينه‌اي در بچّه است، نه بُغضي در بچّه هست، نه حَسدي در بچّه، نه حسابي هيچ چیزی نيست، فلهذا مرحوم آقا تعبير مي‌كردند بچّه تا چند ماه اصلاً فاني است، يعني هيچ نوع تعلّق به كثرت در او نيست. اگر مي‌خواهيد نگاه به فنا كنيد كه در فنا چه خبر است. نگاه به بچّۀ شيرخوار كنيد. كينه دارد؟ ابدا، نسبت به كي كينه دارد؟ حسد دارد؟ ابدا، بُغض دارد نسبت به كسي؟ ابدا، هر وقت گرسنه اش بشود گريه مي‌كند، فقط همين. آدم فاني مگر غير از اين چيز ديگر است؟ نه در وجود او حقد است، نه حسد است،‌ نه تعلّق به دنياست، نه تعلّق به مادّه است، نه تعلّق به كثرات است، نه اين را بگيرد،‌ نه آن را بگيرد، نه نفعي الآن.... الآن فرض كنيد كه به يك بچّه بگويند: آقا! در فلان جا زلزله شد، خراب شد؛ اصلاً نمي‌فهمد مي‌گويد: بابا من گرسنم است شيرم را بدهيد بخورم بخوابم. اين چيه؟ مي‌گويند: آقا فلان كس نماينده شد، فلان كس چيز شد. مي‌گويد: آقا شير من را بدهيد بخورم، اينها مال خودتان، مبارك خودتان باشد. فقط نيازش در ارتباط با مبدأ محفوظ است و بقيّه هيچ. آدم فاني فقط تعلّقش با مبدأ است و ديگر هيچ در نفس او نيست. منتهي فرق بين بچّه و بين فاني اين است كه بچّه وقتي كه برمي‌گردد تازه برمي‌گردد توي كثرات يكي يكي هِي مي‌آيد سراغش، يكي يكي تعلّقات، فاني وقتي كه بقا پيدا مي‌كند ديگر همه را از دست داده. اين فرق بين اين دو و بايد ما برگرديم به همان جا، به همان جايي كه آمديم.

ماه رجب ماه فناء ‌في الله است، ماه خداست، شهر الله است. پيغمبر اكرم صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: اَلرَّجَبُ شَهْرُ اللَهِ وَ شَعْبَانُ شَهْري وَ رَمَضَانُ شَهْرُ اُمّتَي. رجب ماه خداست، شعبان ماه من است كه منظور ولايت است و رمضان ماه امّت من است، ماه عموم امّت من است. يعني يك ارتباط خاصّي بين نفوس و بين پروردگار در ماه رمضان هست كه ماه امّت است.‌ ولي رجب شهر الله است، رجب، ماه، ماه خداست. اينكه دارد رجب ماه خداست يعني يك حالت خاصّي در ماه رجب برقرار است كه از آن حالت خاصّ، اهل الله فقط استفاده مي‌كنند، نه هر كس ديگر. استفاده‌هاي ديگران ضعيف است. اهل الله هستند كه اين ماه را مي‌توانند درك كنند. يعني جاذبه‌هاي مقام ربوبي و توحيدي و بارقه‌هاي توحيدي كه سالك را زير و رو مي‌كند و تعلّق سالك را از همه چيز قطع مي‌كند و او را فقط متوجّه به حقيقت توحيد مي‌كند و از همۀ آن تزئيلات و فروعات و رشته‌ها و تعلّقات و ارتباطات مي‌بُرد، آن در ماه رجب است. حتّي ماه رمضان هم اين كار را انجام نمي‌دهد. ماه رمضان ماه رحمت است، ماه بركت است، ماه انبساط است، ماه غُفران است، همه را خدا مي‌بخشد. آن عمل زير بنايي مال ماه رجب است. به درد سالك بخشيدن گناه نمي‌خورد، بخشيدن گناه اين يك چيزيست كه ما اوّل چيزيست كه انتظارش را داريم از ائمّه و از شُفعاء که بيايند شفاعت بكنند. آنچه كه به درد سالك مي‌خورد حالت انبساط و اينها نيست، آنچه كه به درد سالك مي‌خورد حالت بهجت نيست، نه اين كه اينها بد است، اينها خيلي خوب است گير كسي هم نمي‌آيد، خيال نكنيد ولي آنچه كه بدرد آن سالك واقعي كه رِندي كه همه چيز را مي‌خواهد در راه خدا ببازد و از همه چيز بگذرد و ژوليده و سر و پا برهنه فقط در حريم او بيايد ديگر در آنجا بخشش گناه و انبساط و بَهجت و اينها نيست آن يك آتشي را مي‌خواهد كه بزند به وجودش و او را خاكستر كند اين بدرد سالك مي‌خورد و اين توي ماه رجب است. لذا مي‌گويند رجب شهر الله است براي اين كه انسان آماده بشود براي ماه رجب اوّل چيزي را كه مرحوم آقا دستور مي‌دادند اشتداد مراقبه بود. سالك بايد مراقبه‌اش را زياد كند، سكوتش را زياد كند، ارتباطش را با افراد به حداقل مراوده و معاشرت برساند، با هر كسي صحبت نكند، نفوسي كه گناه كار هستند در ارتباط با انسان اثر مي‌گذارند، هر كدام يك اثري مي‌گذارند خواهي نخواهي. رفتن هر جا و ديدن هر كس اين براي انسان صحيح نيست. به عكس، زيارت مرضي، عيادت مرضي، رسيدگي به امور بيماران اين سرعت مي‌بخشد به حال انسان؛ صلۀ رحم سرعت مي‌بخشد؛ اگر بين دو نفر نقاري است انسان آن نقار را برطرف كند اين اثر بسيار عجيبي دارد، بسيار اثر عجيبي دارد. بارها مي‌فرمودند ايشان اگر شخصي اصلاح ذات البين را بكند، ممكن است بعضي از درهائي كه به روي او بسته شده به واسطۀ اين باز بشود، خيلي اثر عجيبي دارد، اصلاح ذات‌البين. اصلاح ذات‌البين يعني انسان شيطان را از بين دو نفر بيرون كند و خدا را بياورد جايش ديگر، اين معنا معناي اصلاح ذات البين. خيلي ايشان تأكيد داشتند روي اين مسأله، مسألۀ مراقبه به اصطلاح در ماه رجب. و رواياتي كه در اين زمينه هست روايات زياد است در اينجا يكي دو تا روايت را من عرض مي‌كنم خدمت دوستان كه از پيغمبر اكرم روايت شده كه مي‌فرمايد: اَنَّ‌َ الله تَعَالي نَصَبَ فيِ السَّمَاءِ السابِعَةِ مَلِكَاً يُقالُ لَهُ‌ الدّاعي «خداوند متعال در آسمان هفتم ـ اين آسمان هفتم يك مسألۀ عجيبي است، نمي‌فرمايد در آسمان اوّل يا دوّم يا سوم يا چهارم، مي‌فرمايد در آسمان هفتم كه آن مقام تجليّات ذاتيست ـ اين در آنجا يك مَلكي را خداوند در آنجا قرار داده است كه به او مي‌گويند داعي يعني كسي كه مي‌خواند، افراد را مي‌خواند، صدا مي‌زند» فَإذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنادي ذلِكَ الْمَلِكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إلِيَ الصَّباحِ «وقتي كه ماه رجب داخل مي‌شود اين مَلَك هر شب تا صبح صدايش بلند است» طوبي لِذّاكِرين، طوبي لِطّائعين «خوشا به حال آن كسي كه در حال ذكر است، خوشا به حال آن كساني كه در حال اطاعتند» يَقُولُ اللَهُ تَعالي ـ اينها را آن ملك دارد مي‌گويد، ها اين اختصاص به ماه رجب دارد ـ أنَا جَليسُ مَن جَالَسني «من همنشين كسي هستم كه او بيايد و خود را با من همنشين كند» وَ مُطيعُ مَنْ أطاعَني «من اطاعت كسي را مي‌كنم كه او اطاعت مرا بكند» ببينيد! خدا دارد مي‌گويد من اطاعت مي‌كنم وَ غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرنَي «و مي‌بخشم كسي كه از من طلب بخشش كند» اَلشَّهرُ شَهْري «اين ماه، ماه من است» وَ الْعَبْدُ عَبْدي «اين بندگان همه بندگان من هستند» وَ الرَّحْمَةُ‌ رَحْمَتي «رحمت هم اختصاص به من دارد» فَمَنْ دَعَاني في هذا الشَّهْرُ أجَبْتُهُ «كسي كه بخواند مرا در اين شهر او را اجابت مي‌كنم» وَ مَنْ سَئَلَني اَعْطَيْتُهُ «كسي كه از من بخواهد به او مي‌دهم» وَ مَن اسْتَهْداني هَدَيْتُهُ به اين عبارت خيلي توجّه كنيد «كسي كه در اين ماه از من طلب هدايت كند من او را هدايتش مي‌كنم» يعني تمام جملاتي كه در اينجا هست يك طرف اين يك فقره در اينجا يك طرف. ما در اين ماه بايد از خدا بخواهيم كه خدا ما را هدايت كند، هدايت كردن يعني موانع را از جلوي راه برداشتن، راه خود را مستقيم كردن و از خطرات حفظ كردن. وَجَعَلْتُ هذَا الشَّهِرُحَبْلاً بَينْي وَ بَيْنَ عِبَادي «من اين ماه را ريسمان بين خودم و بين بندگانم قرار دادم» فَمَنِ اعْتَصَمَ بي وَصَلَ إليَّ «هر كسي كه به اين ريسمان چنگ بزند به من مي‌رسد» اين يك روايتي كه در اينجا هست. روايت ديگري دوباره از پيغمبر اكرم در اينجا نقل مي‌فرمايند كه: تمام ملائكه در شب اوّل رجب تمام ملائكه آسمان و زمين، همه در خانۀ كعبه جمع مي‌شوند در آن شب و در آنجا مشغول طواف مي‌شوند. لذا مكّه و عمرۀ رجبيّه ثواب حج را دارد و بسيار مؤكّد است همانطوري كه مرحوم آقا در روح مجردشان فرمودند زيارت علي بن موسي الرضا عليهماالسّلام ثواب حج را دارد در ماه رجب و حتّي طبق آن رواياتي كه نسبت به زيارت امام رضا عليه‌السّلام آمده خيلي روايات عجيب است. ما حتّي راجع به سيّدالشهداء هم عجيب است كه يك همچنين رواياتي نداريم يعني با اين خصوصيّاتي كه مثلاً سيّدالشّهداء دارد روايات اكيده‌اي كه همۀ ائمّه هم توصيه داشتند بر زيارت امام حسين عليه‌السّلام ولي عجيب اين است كه روايت زيارت علي بن موسي الرضا يك چيز ديگر است، بخصوص در ماه رجب و توفيق الهي نصيب هر كسي شده است كه بتواند امام رضا عليه‌السّلام را در اين ماه زيارت كند و از آن حضرت خلاصه بخواهد، ول نكند، بيايد يك زيارتي بكند و بگويد: خداحافظ شما و...، نه، برود بچسبد و بگويد بايد بدهي و تا ندهي ما نمي‌رويم از اينجا،‌ امام رضا هم به خاطر اين كه خودش را راحت كند مي‌گويد: خيلي خوب مي‌دهيم، راهت مي‌اندازيم.

قضيّه‌اي من يادم آمد. يك شخصي رفته بود ـ واقعاً انسان بايد از اين گونه مسائل عبرت بگيرد ـ رفته بود خدمت علي بن موسي الرّضا آن هم در آخر عمرش. اين قضيّه را من از آن شخص در وقتي به ياد دارم كه با عصا به زور در خيابان راه مي‌رفت اين شخص، اين با عصا راه مي‌رفت و به زور قدش خميده و خلاصه پاش لب... يعني واقعاً از آن افرادي بود كه مصداق پاش لب گور بود، مِصداق اينها بود و اين رفته بود خدمت علي بن موسي الرضا در يك همچنين وضعي و از حضرت كيميا مي‌خواست. اگر براي خودت مي‌خواهي كه خودت داري مي‌ميري، اگر براي ديگران مي‌خواهي و ديگران هم خدايي دارند و رفته بود كيميا مي‌خواست. و بعد با يك عبارت غلاظ و شِداد كه اي علي بن موسي الرّضا! تو را به جان مادرت فاطمۀ زهرا قسم مي‌دهم كه بايد به من كيميا بدهي، طلا بدهي، چه بدهي، كيميا يعني طلا ديگر، همين طلا، طلا بدهي. بعد حضرت به خواب يك شخصي آمده بود و گفته بود: بابا برو ما را از دست اين نجات بده، بهش بگو تو چهار ماه ديگر ميميري، چي از ما كيمياي مي‌خواهي؟ آن شخص هم رفته بود و اتفاقاً‌ توي خيابان باهاش برخورد كرده بود و گفته بود تو از امام رضا كيميا مي‌خواهي؟ اين خيلي خوشحال شده بود گفت: حتماً مي‌خواهد به من بدهد، چون كسي اطّلاع نداشت ديگر. گفت: بابا حضرت ديشب به خواب من آمد گفت: بيا من را از دست اين نجات بده، اين ما را به مادرمان قسم مي‌دهد، فلان مي‌كند، چي مي‌كند، چهار ماه ديگر تو مي‌ميري. چهار ماه ديگر هم مُرد. حضرت خواستند متنبّه‌اش كنند.

حالا شما ببينيد اين امام رضا عليه‌السلامي كه نشسته دم يك دريايي كه اين دريا انتها ندارد اقيانوس كبير چيه؟ اقيانوس كبير قطره‌ايست از آن دريا، واقعاً قطره است، حيف قطره. واقعاً اصلاً نمي‌شود اسم گذاشت. آن وقت اين امام رضا با اين دريا نشسته مي‌گويد: هر چه بخواهيد من مي‌دهم آن وقت ما بلند بشويم برويم چه داعي‌هايي داشته باشيم،‌ چه خواستهايي داشته باشيم، چه طلبهايي داشته باشيم. خجالت ندارد؟ فلهذا خودشان گفته‌اند: خودشان گفته‌اند كه ما مي‌دهيم حالا كه گفتند بايد پايش هم بایستند، ما هم مي‌رويم و خلاصه به امام رضا عليه‌السّلام عرض مي‌كنيم كه شما به آن استكبار و أنانيّت ما نگاه نكن، شما به آن بزرگواري و كرامت و عنايت بي‌كران و لطف بيكران و رحمت بيكراني كه خداوند براي شما قرار داده شما با او ما برخورد كن. اميرالمؤمنين عليه‌السّلام مي‌فرمايد: اَللَهُمَّ وَ آخِذْنَا بِعَفْوِكَ وَ لا تُؤاخِذْنَا بِعَدْلِكَ. «خدايا با عفوت با ما برخورد كن و با عدلت برخورد نكن.»

اين ملائكه مي‌آيند در كعبه و به دور كعبه طواف مي‌كنند و خداوند به اينها خطاب مي‌كند كه: اي ملائكۀ من! از من بخواهيد كه هر چه مي‌خواهيد به شما عطا مي‌كنم. ملائكه، اينها آدم‌هاي با مروّتي هستند. مي‌گويند:- سالك بايد رفيق باشد، با معرفت باشد، تنها تنها نخورد، خلاصه به ياد رفقايش هم باشد. اين ملائكه اينها همه از سُلاّك حسابي هستند، براي خودشان دعا نمي‌كنند مي‌گويند: - خدايا! خواست ما از تو اينست كه به افرادي كه در اين ماه روزه مي‌گيرند و عبادت تو را مي‌كنند حاجات آنها را بدهي. اين خواست ملائكه است در شب اوّل ماه رجب. خداوند مي‌فرمايد كه: من حاجت شما را برآورده كردم. اين ديگر شمّه‌اي از آنچه كه در اين ماه بود ما عرض كرديم. روايت از پيغمبر اكرم است و عرض كنم كه البتّه آنها هم بي‌حساب نمي‌گويند، كه چون مي‌دانند كه به حساب خودشان هم نوشته مي‌شود. دنيا آقا! دنياي معامله است، دنياي معاملات است، آنها به خدا مي‌گويند: خدايا! آنها را درست كن، آنها درست كنند ما را درست مي‌كنند. خلاصه علي ايّ حال امّا بالآخره. فلهذا مرحوم حاج ميرزا جواد آقاي ملكي تبريزي أعَلَي الله مَقامَهَ در اين كتاب شريف المراقبات ايشان مي‌فرمايند كه: رعايت ادب و شكر نسبت به ملائكه اين است كه انسان در ماههاي رجب بر ملائكه درود بفرستد حالا كه آنها دارند براي ما پيش سلطان استدعاء مي‌‌كنند و حاجات را پيش سلطان انسان هم يك تشكّري از آنها بايد داشته باشد. اين ماه ماه رجب است.

ماه رجب ماهي است كه هر چه رفقا بيشتر مراقبه كنند در اين ماه، باز كم كردند. ببينيد من اين تعبير را مي‌كنم: هر چه بيشتر مراقبه كنيد، باز كم كرديد. صحبت كردن در اين ماه حتّي به مسائل صحيح هم مناسب نيست. صحبت كردن از كيسۀ انسان كم مي‌كند. وقتي كه شما يك حالي داريد، يك وِزاني در خودتان احساس مي‌كنيد، همين قدر بيائيد صحبت كنيد، حرف بزنيد، اين حرف زدن من نمي‌دانم چه تأثيري دارد ـ البتّه إنشاالله بعد در همين فقرات عنوان بصري راجع به كثرت كلام مطلب مي‌آيد و در آنجا عرض مي‌كنم ـ حالا به نحو اجمال كه يكي از مسائل بسيار مهمّي كه بزرگان به افراد تذكّر مي‌دادند قلّت كلام بود. قلّت كلام موجب مي‌شود حالاتي كه براي انسان پيدا بشود در نفس باقي بماند. نيايد بيرون. كلام به لغو و لعب و اين حرفها كه هيچ، اصلاً در او بحثي نيست كه آن به طور كلّي نه تنها مزمحل و زايل مي‌كند، بلكه اصلاً آنچه كه انسان يافته از آن هم مي‌گيرد. نخير، اصلاً بحث در كلام صحيح است، بحث در كلام حقّ است. حتّي كلام صحيح را هم انسان نگويد، كم بگويد. سكوت خيلي عجيب است. سكوت يك وِزاني را در انسان به وجود مي‌آورد كه با حرف، يك همچنين وزان و يك همچنين متانتي و يك همچنين پُري كه لازمۀ اين قضيّه اين است كه افاضات الهي بر قلب انسان بيايد، با صحبت يك همچين چيزي نمي‌آيد. افرادي كه زياد صحبت مي‌كنند، قلب آنها مشوّش است، اضطراب دارد. ديديد بعضي‌ها مختلف بعضي‌ها فرض كنيد كه ما مثلاً ديديم، مرحوم علاّمۀ طباطبايي يا مثلاً بزرگاني را ديديم يا مثلاً مرحوم آقاي حدّاد، در مجلس كه مي‌نشستند، تا از ايشان سؤال نمي‌كرديم جواب نمي‌دادند؛ يا علاّمۀ طباطبائي، يك ساعت مي‌نشستيم، همينطور به انسان نگاه مي‌كرد. ولي بعضي‌ها مي‌گويند: آقا! يعني چه؟ انسان بنشينند هِي همينطوري نگاه بكند، ساكت، يك حرفي بزنيم، يك چيزي، آقا! هوا گرم است، خيابان شلوغ است، جنسها گران شده، يك حرفي بالأخره بزنيم، يعني چه آخر اين؟

اينها اضطراب دارند، در نفسشان اضطراب دارند، اين اضطراب نمي‌گذارد كه آرام باشند. ارتباط انسان با اينگونه افراد براي انسان مضرّ است. انسان با افرادي بايد ارتباط داشته باشد كه اين حالت در آنها كمتر است، حالت سكون وآرامش در آنها بیشتر است و در اين زمينه روايات زياد است كه ملائكه در سكون‌اند، شياطين در اضطرابند، اينها مطالب بعد خواهد آمد.

در ماه رجب مراقبه را بايد ما بيشتر كنيم و بدانيم كه اگر اين كار را انجام ندهيم، اين ماه مي‌گذرد و آن نتايجي كه بر ما مترتّب مي‌شود، مترتّب نخواهد شد. حالا يك كسي نمي‌خواهد از فضائل ماه رجب استفاده كند، ما داعي نداريم كه خود را وابسته به او كنيم. يك كسي مي‌خواهد بر همان طريقۀ افراد مثل افراد معمولي و عادي حركت بكنند، شايد او مايل نباشد از مواهب اين ماه استفاده كند، ما نمي‌توانيم خود را... . نه، انسان بايد بداند كه موقعيّت هر كسي اختصاص به او دارد و اين ديگر موقعيّت پيدا نمي‌شود و ديگران جوابگوي از تفريطهاي ما نخواهند بود.

فلهذا اَلمؤمن كَيِّس «آدم مؤمن، رِند است» و آدم رِند و زرنگ آن كسي است كه از بهترين فرصتها، بهترين نتيجه‌ها را مي‌گيرد؛ اين را مي‌گويند آدم رند و زرنگ. اگر قرار است انسان زرنگ باشد، زرنگ در امر آخرتش باشد. به قول معروف يك روز بهلول رفت هارون به او گفت، گفتش كه: يك خورده براي من از زهد صحبت كن، يك قدري دلم سخت شده. گفتش كه: تو بايد براي من حرف بزني. گفت: چرا؟ گفت: تو كه از من زاهدتري. گفت: چطور مگر؟ گفت: من نسبت به دنيا زهد مي‌كنم، تو نسبت به آخرت زهد مي‌كني، تو مقامَت بالاتر است. آخرت كجا، دنيا كجا؛ تو خيلي زاهدي؛ تو آخرت را ول كردي، من دنيا را ول كردم، پس تو زاهدتری. حالا آدم رند و زرنگ به آن آدمي مي‌گويند كه خودش را ـ آقا! ـ معطّل ديگران نكند. اين مي‌شود آدم زرنگ. معطّل ديگران: اين چطور است، من هم اينجور باشم؛ پا به پاي او بخواهم بيايم. نه، آقا جان! ديگران حساب و كتابي براي خودشان دارند، ما براي خودمان حساب و كتابي داريم. هر كسي براي خودش حساب و كتاب خاصّ... . معطّل بقيّه بخواهيم بشويم قافيه را باختيم؛ قافيه را از دست داديم. پس به دنبال اين بگرديم چه كاري انجام بدهيم كه بهتر بتوانيم بيشتر استفاده بكنيم. لذا مراقبه در ماه رجب بسيار تأكيد شده و روزه در ماه رجب به اندازه‌اي تأكيد شده كه شايد مضمون بعضي از روايات به نظر انسان اغراق آميز بيايد، در روزه ماه رجب؛ خيلي عجيب، امام صادق عليه‌السّلام مي‌فرمايد ـ روايتش در همين مفاتيح هم هست ـ به سالم مي‌فرمايد كه: از ماه رجب را چه قدر روزه گرفتي؟ ـ اواخر ماه رجب بود ـ گفت: هنوز روزه نگرفتم. حضرت فرمودند: آن قدر ثواب از تو فوت شده است كه غير از خدا كسي نمي‌داند. يعني چه؟ ثواب چه؟ ثواب يعني در ارتباط تو با پروردگار آن قدر مواهب الهي از تو فوت شده و بركات از تو فوت شده كه ثوابش را نمي‌داند كسي غير از او، در قرب نسبت به خودش. لذا حتّي الإمكان در صورتي كه براي انسان ضعفي عارض نشود، دأب و دِيْدن بزرگان بر اين بود كه از ماه رجب را حتّي الإمكان روزه بگيرند و اگر كسي نتوانست روزه بگيرد و عذري داشته باشد، هر روز صد مرتبه اين ذكري را هم كه در مفاتيح است و امام عليه‌السّلام مي‌فرمايد، اين ذكر را بگويد: سُبحانَ الإلهِ الجَليلِ، سُبحانَ مَن لا يَنبَغي التَسبيحُ إلاّ لَه، سُبحانَ اْلأعزِّ اْلأكرَم، سُبحانَ مَن لَبِسَ الْعِزَّ و هُوَ لَهُ أهلٌ اين را صد مرتبه بگويد، ثواب روزه را به او مي‌دهند.

يكي از مسائلي كه خيلي مؤكّد است در اين ماه، و همينطور در ماه شعبان و ماه رمضان، اين ذكر مدامي است كه انسان آن ذكر مدام را دارد. ذكر مدام آن ذكري است كه عدد ندارد و انسان بدون عدد مي‌تواند آن ذكر را بگويد. اين ذكر ،ذكر مدام بهش مي‌گويند؛ جزء اذكار عدديّه نيست و اشكالي هم ندارد براي شخصي كه بگويد. مثل ذكر لا إلهَ إلاّ الل‍ه. همينطور به نحو مدام انسان آن ذكر را بگويد. دارد راه مي‌رود لا إلهَ إلاّ الل‍ه بگويد. نشسته است، آرام بدون اينكه حتّي كسي هم بفهمد يا مثلاً دهان او حركتي داشته باشد، ذكر لا إلهَ إلاّ الل‍ه بگويد. اين خيلي مناسب است. يكي از آن اذكار، ذكر يونسيّه است كه لا إله إلا انت سبحنک إنی کنت من الظالمین  است كه توصيه شده كه بدون عدد. اگر كسي مي‌تواند صد مرتبه مثلاً بگويد بين الطّلوعين. اگر يكي مي‌تواند، دويست مرتبه بگويد. اين ذكر يونسيّه بسيار مهم است منتهي بدون عدد؛ پنجاه مرتبه، هفتاد مرتبه، صد مرتبه، صد و پنجاه مرتبه، هر كسي به آن مقداري كه خسته نشود و خيلي از بزرگان تأكيد كردند و خود حقير از مرحوم آقاي حدّاد ـ رضوان الل‍ه عليه ـ شنيدم كه ايشان مي‌فرمودند كه: گنجهايي در اين ذكر يونسيّه نهفته است و اگر شخصي مداومت داشته باشد، خداوند او را به يك نعمات خيلي بزرگي او را مي‌رساند. اين هم يكي از آن مواردي است كه براي خصوص ماه رجب و شعبان و رمضان توصيّه شده.

و از مطالبي كه هست و تأكيد شده درآن، قرائت ادعيۀ ماه رجب است، بخصوص اين دعاي معروف كه از ناحيۀ امام زمان عليه‌السّلام، آمده، أللهُمَّ إنّي أسئَلُكَ بِمَعاني جَميعِ ما يَدعوكَ بِهِ وُلاةُ أمرِكَ اين بسيار دعاي عجيبي است، بسيار دعاي عجيبي است و يك شب مرحوم آقا ـ من يادم است، در مسجد قائم، شب سه شنبه ـ اين فقرة اوّل اين دعا را معنا مي‌كردند، فقرة اوّلش را و خيلي مسائل عجيبي مي‌فرمودند. همان قضيّه رسيد به لي مع اللَه حالاةُ لا يسعها ملكُ مقرب و لا نبي مرسل، اين دعا اشاره به اين است و عجيب اينجاست كه ادعيّۀ ماه رجب، همه ادعيّۀ توحيدي هست و جنبۀ توحيدي در اين ادعيّه لحاظ شده است و بهتر است كه انسان اين ادعيّه را در روز بخواند؛ فرض كنيد كه يكي از اين دعاها را بعد از نماز صبح بخواند، يكي از اين دعاهاي ماه رجب را ـ چند تا دعا هم بيشتر نيست ـ در بين نماز ظهر و عصر بخواند، يكي از آنها را قبل از غروب آفتاب بخواند و يكي از آنها را در بين نماز مغرب و عشاء و يكي‌اش را فرض كنيد كه من‌ باب مثال قبل از خواب، مثلاً، بخواند و اينها ادعيّۀ بسيار عجيبي است كه اينها اثرات بسيار عالي دارد در نفس انسان و راجع به سكوت هم كه عرض شد.

يكي از دعاهايي كه در ماه رجب خواندنش در هر روز وارد است، اين دعاي امام صادق عليه‌السّلام است كه در مفاتيح هم دارد كه حضرت اين دعا را در هر روز مي‌خواندند: خابَ الوافِدونَ عَلي غَيرِكَ و خَسِرَ المُتُّعَرِّضونَ إلاّ لَك. «خاب» يعني خائب شد. خائب يعني كسي كه ديگر اميدي به رسيدن به مطلوب ندارد، كسي كه از كاروان عقب بماند، مي‌گويند خائب است. خائب وخاسر، دو عبارتي است مضمونش نزديك به هم است. خائب به كسي مي‌گويند كه مطلبي را از دست مي‌دهد، مطلب را از دست مي‌دهد. خاسر به كسي مي‌گويند كه خسران زده است، يعني نه تنها مطلب را از دست مي‌دهد، ديگر هم به دست نمي‌آورد و نمي‌تواند به او برسد. خاب الوافدون علي غيرك «تمام آن كساني كه وفود كردند، وارد شدند بر غير تو، اينها دستشان خالي است» اينها هيچ مايۀ پُركننده ندارند. چون غير از تو پوچ است، غير از تو عدم است، غير از تو حُباب است. افرادي كه به دنبال غير از تو رفتند و بار خودشان را در آستاني غير از آستان تو فرود آورند، به دنبال مقام رفتند، به دنبال مال رفتند، به دنبال كسب شهرت رفتند، به دنبال استفاده رفتند ـ استفادۀ دنيوي ـ تمام اين افراد، اينها خائبند. افرادي كه به دنبال حتّي غير از جنبۀ‌ مادّي، حتّي به دنبال بزرگي رفتن، حتّي به دنبال امام رفتن، ولي اين به دنبال امام رفتنش، امام را در تعيّن و در حد ديدن و بدون توجّه به توحيد به او نگاه كردن، باز اين خاب الوافدون است. آن كساني كه ولايت را جداي از توحيد مي‌دانند و ولايت را يك مرتبه‌اي مادون توحيد مي‌دانند و به امام نه به عنوان وسيله بلكه به عنوان موضوعيّت نگاه مي‌كنند، باز اينها حسابشان با آن كساني كه به خود ذات پروردگار توّجه دارند و امام را وسيلۀ براي وصول به او مي‌‌دانند، تفاوت مي‌كنند.

و خسر المتعرضون الاّ لك «خسران زده‌اند، خسران زده شده‌اند و خاسرند آن كساني كه متعرّض غير تو شده‌اند.» غير تو را به حساب آورده‌اند، افراد ديگر را به حساب آوردند، حسابهايي در ارتباطاتشان در نظر گرفتند، حساب و كتاب در ارتباطاتشان مدّ نظر قرار دادند. خدا شاهد است كه يك خطور كه از انسان سر بزند، يك خطور، يك خطور كه اين خطور، خطور غير الهي باشد، خطور، خطور مادّي باشد، خطور، خطور دنيوي باشد، به پاي انسان مي‌نويسند؛ يك خطور: با اين رفيق بشويم، به دردمان مي‌ خورد. بد نيست حالا فرض بكنيد كه سلام، عليكي با اين داشته باشيم. اينها همه‌اش چيست؟ اينها همه‌اش خسرالمتعرضون الا لك. تمام كساني كه متعرّض غير تو شدند، اينها خسران پيدا مي‌كنند. يك روزي همين مي‌آيد و پشت مي‌كند. همين مي‌آيد و بي‌توجّه...، آن وقت انسان خسران زده يعني چه؟ يعني اينكه: عجب! من كه دو سال با اين بودم، اين همينطور سر يك مطلب واهي گذاشت رفت؟ اين ناراحتي كه براي انسان پيدا مي‌شود، اين ناراحتي مال چيه؟ مال اين نيست كه اين گذاشته رفته، مال اين نيست كه...؛ دوسال اين سرگردان اين بوده، دو سال بيكار اين بوده و دو سال علاّف اين بوده و دو سال در ذهن خودش چيزهاي ديگري را ترسيم مي‌كرده، اين مال اين است اينقدر ناراحت مي‌شود. يعني چه؟ يعني «خاسر». حالا اگر دو سال انسان باشد ولي تعلّق نداشته باشد، حالا وقتي كه برود، ناراحت مي‌شود؟ نه،مي‌رود كه مي‌رود، برود، مي‌رود كه برود. ناراحتي دارد؟ دوباره برگردد، مي‌خواهد برگردد، مي‌خواهد برنگردد. چرا ناراحتي ندارد؟ به خاطر اينكه دل در اينجا گرو نگذاشته، متعرّض او نشده، ارتباط داشته، ولي متعرّض ديگري بوده، دل در گرو ديگري گذاشته و او هم كه هيچ وقت از بين نمي‌رود. حالا اگر او از بين رفت خب انسان ديگر بايد خلاصه، نداي وا مصيبتايش برود بالا. ولي نه، او از بين نمي‌رود. ولي غير از او همه مي‌روند. ما به چه كساني دل بسته بوديم؟ ما به چه كساني تعلّق داشتيم در زمان مرحوم آقا؟ به چه كساني؟ به چه افرادي دل بسته بوديم؟ به چه افرادي تعلّق داشتيم؟ به چه افرادي پشت گرم بوديم؟ به چه افرادي توجّه داشتيم؟ كجايند؟ كجايند؟ رفتند همه. اينهم نتيجۀ و خسرو المتعرضون الا لك. پدر به ما گفت: متعرّض نباش! حرفش را گوش نداديم. گفت به ما و گوش نداديم. البتّه خيال مي‌كرديم مطلب جور ديگر است و حالا ايشان مثلاً نظر جدّي ندارد. حالا مي‌فهميم: نه بابا! جدّي داشت مي‌‌گفت، داشت جدّي مي‌گفت و اينها همه براي انسان عبرت است.

 

و ضاعَ المُلِمُّونَ إلاّ بكَ ـ ديگر چون ديگر وقت گذشته تند اين ترجمه مي‌كنيم و بعد عرائضي... ـ و ضاعَ المُلِمُّونَ إلاّ بكَ «ضايع شدند، از بين رفتند آن كساني كه اِلمام كردند، فرو افتادند، خود را انداختند مگر به تو» وَ أجْدَبَ الْمُنتَجِعونَ إلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ «به تنگدستي و فقر رسيدند آن كساني كه طلب كردند غير از تو را.» بابُكَ مَفتوحٌ للرّاغِبينَ «باب تو و درِ رحمت تو هميشه براي كساني كه رغبت دارند به آن مسائل و به آن تجليّات، هميشه باز است.» وَخَيرُكَ مَبذولٌ للطّالِبينَ «و خير تو هميشه براي طالبين مبذول است.» وَ فَضْلُكَ مُباحٌ لِلسّائِلينَ «براي سائلين، فضل و احسانت مباح است.» وَ نَيْلُكَ مُتاحٌ لِلآمِلينَ «نيل و فيض رحمت تو و عطا و بخشش تو، متاح است، در دسترس است، براي كساني كه آرزومندند، در دسترس است.» وَ رزقُكَ مَبْسوطٌ لِمَن عَصاكَ «رزق تو پخش است براي كسي كه تو را حتّي عصيان كند.» وَ حِلمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَن ناواكَ «به كسي كه قصد دشمني با تو را دارد، حلم تو، معترض است و شامل حال او هم خواهد شد.» عادتُكَ الإحسانُ إلَي الْمُسيئينَ «عادت و صنيعۀ تو و روش تو، احسان به گناهكاران.» وَ سَبيلُكَ الإبْقاءُ عَلَي المُعتَدين «راه تو، ابقاء و حفظ است بر كساني كه تعدّي مي‌كنند.» أللَهُمَّ فَاهْدِني هُدَي الْمُهتَدين اينجا ديگر مطلب يك قدري بالا مي‌رود و سطح دعاي حضرت اوج مي‌گيرد. خدايا! حالا كه اين طوره، حالا كه تو داراي اين خصوصيّات هستي و حالا كه تو يك همچنين اوصافي داري، پس تو مرا به هدايت مهتدين راهنمايي كن، از تو چيزي كم نمي‌‌شود. تو كه عطاي تو شامل همه است، تو كه راه تو براي هميشه باز است، تو كه حلم تو معترض است براي كسي كه دشمني مي‌كند، پس حالا بيا دست مرا بگير! وَ ارْزُقني اجْتِهادَ المُجتَهدين «اجتهاد و جَهدِ آن افرادي كه واقعاً جَهد مي‌كنند، آنها را نصيب من بگردان.» وَ لا تَجْعَلْني مِنَ الغافِلينَ المُبعَدين «و مرا از غافلينِ مبعدينِ از رحمت خودت قرار نده.» واغْفِرلي يَومَ الدّين «و مرا براي روز جزا مورد آمرزش قرار بده.»

 

مطلب ديگري را كه مرحوم آقا ذكر مي‌فرمودند راجع به اعمال شب اوّل جمعۀ ماه رجب است اوّلين شب جمعۀ ماه رجب كه به او ليلةالرَّغائب مي‌گويند. رغائب جمع رغيبه به معناي آن پاداشهاي بسيار ارجمند و سَمين و گران سنگ. شبي است كه بسيار مهّم است و همۀ اساتيد تأكيد داشتند بر اين كه شاگردانشان اين اعمال امشب را همان شب ليلةالرغائب را آنها بجا بياورند بين نماز مغرب و عشاء است و در مفاتيح هم هست و پيغمبر اكرم فرمودند كه: كسي كه ماه رجب بر او وارد بشود در حالي كه او پنج شنبه را روزه گرفته باشد و اين اعمال را در شب جمعه بخواند كذا و كذا مسائلي كه هست.. كلّ عملش هم نيم ساعت بيشتر نمي‌كشد، كلّ عمل ليلةالرَّغائب، كُلّش بيشتر از نيم ساعت طول نمي‌كشد. نمازيست كه بعد از حمد يازده مرتبه قل هو الله و سه مرتبه انّا انزلنا چند مرتبه قل هو الله و بعد هم سر به سجده هفتاد مرتبه سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ المَلاَئِكَةِ وَ الرُّوُحِ بعد دوباره مي‌نشيند، دوباره بعد به سجده مي‌رود، استغفار مي‌كند و بعد در آن به اصطلاح هر حاجتي كه از خدا هست مي‌خواهد، در مفاتيح نوشته شده. عَلي كُلِّ حال ماه بسيار مهمّي است و همين طور ماه شعبان و رمضان و اين سه ماه خلاصه از نِعَم الهيست بر بندگانش كه اين سه ماه را پشت سر هم از ماههاي متبرّكه قرار داده و دستورالعملي كه مرحوم آقا ـ رضوان الله عليه ـ به شاگردانشان مي‌دادند همان دستور العملي است كه مرحوم قاضي به شاگردانشان دادند و اين دستورالعمل وجود دارد رفقا تهيّه كنند و آن چه را كه در آن نوشته شده است مي‌توانند در اين سه ماه عمل كنند، هر چه در آن دستور العمل مرحوم قاضي نوشته شده و ان‌شاءالله كه اميدواريم خداوند ما را موفّق كند بر اين كه بتوانيم هر چه بيشتر از فيوضات و بركات اين ماههاي شريف متمتّع باشيم.

اَللَهُمَّ صَلّ عَلَي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد

 

چاپ ارسال به دوستان
 
نظرسنجی
نام:    
پست الکترونیک:    
تاریخ    
موضوع:    
متن:    

کد یا نوشته ای را که در این عکس می بینید دقیقا وارد کنید

اگر در دیدن این کد مشکل دارید با مدیر سایت تماس بگیرید 
نمایش کد جدید

 
 

کلیه حقوق در انحصار پرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی