فروشگاه اینترنتی پخش زنده گالری تصاویر آرشیو پرسش و پاسخ بانك صوت کتابخانه ارتباط با ما صفحه اصلي
  شنبه  31 آذر 1403 - السبت  18 جمادي الآخر  1446 - Satur  21 Dec 2024
منوی سایت    
صفحه اصلی   آرشيو  > نور ملکوت روزه و تاثیر آن برحصول ملکه تقوی 2

نور ملکوت روزه و تاثیر آن برحصول ملکه تقوی 2


_______________________________________________________________

هو العليم

 

 مجلس دوّم: اهمّیت روزه در حصول ملکۀ تقوی

تفسیر آیه:

یا ایها الذین امنوا کتب علیکم الصیام

 کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون.

حضرت علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی

_______________________________________________________________

 دانلود فایل پی دی اف  دانلود پی دی اف موبایل

 

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الصّلاة علی محمّد و آله الطّاهرین

و لعنة الله علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدّین

 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونt.[1]

منزلگاه حقیقی انسان منزل تقوی است؛ یعنی حالتی که در آن انسان به جمیع شؤون انسانیّت رفتار نماید. و چون این ملکه حاصل گردد تراوشات از او همه خیرات و مبرّات عدالت و رحمت باشد، و اگر این ملکه پیدا نشود انسان در منزل حقیقی خود جای نگرفته و تراوشات او یا همه شرّ و ظلم بوده و یا توأم با شرّ و ظلم خواهد بود؛ برای آنکه افعال صادرۀ از بهائم (من حیث إنّها بهائم) از شهوت و غضب آثار انسان (من حیث إنّه انسان) نیست. بنابراین هر فردی که خود را اسیر آرزوها و آمال بنماید دیدۀ حق بین خود را کور کرده و از منزل حقیقی خود در مرتع بهایم جای گرفته است.

و کریمۀ شریفه: يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُون[2]  منزلگاه واقعی انسان را نشان می‌دهد و می‌گوید: ای مؤمنین! قبل از آنکه شما را مرگ دریابد سعی کنید که در منزل حقیقی خود که تقوی است وارد شوید و بهترین مقام از مقامات آنرا حائز گردید، در این صورت حظّّی وافر از حیات خواهید برد؛ و الاّ موتْ شما را نارس و به منزل نرسیده درخواهد یافت و انسانی با درجه و رتبۀ حیوان و بهیمه از دنیا می‌روید.

نتایج حصول ملکه تقوی

و روزه یکی از ستونهای عظیمی است که کاخ تقوی بر آن نهاده شده است، و علّت ایجاب آن وصول بدین منزلگه و برقراری سقف این کاخ است. و چون ملکۀ تقوی که همان مصونیّت الهی است پیدا شود:

اوّلاً: خداوند خود معلّم انسان می‌گردد و مجهولات خود بخود برای او حلّ می‌شود: وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم [3]

و ثانیاً: فرقان که همان قوّۀ مفرّقه و ممیّزۀ بین حق و باطلست به او عنایت می‌شود: یاأَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا وَيُكَفِّر عَنكُم سَيِّئَاتِكُم وَيَغفِر لَكُم  وَاللَّهُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ .[4] فرقان همان نور الهی است که دل مؤمن را روشن می‌کند و لجّه‌های ظلمت را دور می‌زند، و در این صورت در هر امری از امور وظیفۀ خود را تشخیص می‌دهد؛ دوست را از دشمن، زهر را از تریاق، دوا را از درد، خاطرات شیطانی را از الهامات ربّانی جدا می‌کند:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛[5] با آن نور الهی که در اثر تقوی پیدا شده مشی می‌کند و جمیع طرق نافعه را می‌پیماید و به مقصد می‌رسد. فرقان همان قوّه‌ایست که خداوند با تورات برای هدایت مردم به حضرت موسی عنایت کرد:

وإذ آتينا موسى الكتاب والفرقان لعلكم تهتدون  ؛[6] چون مؤمن خود را در حصن تقوی درآورد از همان فرقان الهیّه بدو عنایت خواهد شد.

و ثالثاً: روی همین زمینه از وساوس شیطانی برکنار می‌گردند و از دستبرد او در امان؛ چون با آن رادارِ خدادادی فوراً راه ورود شیطان را درمی‌یابند و بطور کلی خود شیطان را می‌شناسند: إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونt.[7]

در این صورت با همین بصیرت الهی متذکّر می‌گردند و نمی‌گذارند خاطرات شیطانی در آنها راه یابد؛ و معلوم است که چنین فردی از گناهان بیرون می‌رود و سیّئات او محو می‌گردد:

  وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْرً ،[8]

و این فائدۀ چهارم است که بر تقوی مترتّب می‌شود.

خامساً ‎آنکه: خداوند برکات آسمان و زمین را بر او می‌ریزد و کلید آنها تقوی است؛ در این حال هیچ وقت به فقر و قحط و غلا و مرض و گرفتاریهای روحی و خفقان قلبی و ناراحتی‌های اعصاب مواجه نمی‌گردد: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ [9] و ملاحظه می‌شود که چگونه خداوند نفس شریف متّقی را مؤثر در برکات ارضیه و سماویّه دانسته، و بنحو علیّت و معلولیّت طهارت باطن او را سبب فراوانی نعمت و رفع نقمت قرار می‌دهد.

سادساً آنکه: هیچگاه کار متّقی گره نمی‌خورد و راه او به بن بست نمی‌رسد، و مشکلات بر او آسان می‌شود و از غیر گمان و اندیشه روزی‌های غیر مترقّبه به او می‌رسد: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَىاللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ‌‌‌.[10] شخص ‌با‌ تقوی که خود را بخدای خود می‌دهد خدا برای او کافی خواهد بود و تمام مشکلات و حلّ ناشدنیها را برای او آسان می‌کند: وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرا[11] و نمی‌گذارد حتی کید و مکر دشمنان به او ضرری برساند: وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا .[12]

و سابعاً: در بهشت که منزل حقیقی و درجۀ واقعی انسان است منزل می‌گزیند؛ بهشت جای سرکشان و تجاوزکاران نیست، بهشت جای متجاوزان و متجاسران نیست؛ آنکه به حقوق غیر تعدّی کند از جمله بهایم است نه از زمرۀ انسان: تلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ[13] و همچنین می‌فرماید: تِلكِ الجَنَّةُ التي نُورِثُ مِن عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقَّيا.[14]

بسیار عجیب است که در قرآن مجید دویست و پنجاه و یک آیه فقط دربارۀ تقوی و دعوت به آن و صفات متّقین بیان شده است؛ غیر از آیات بسیاری که دربارۀ افراد و مصادیق تقوی از نماز و روزه و سایر اعمال حسنه بیان گردیده است. بنابراین ملاحظه می‌گردد که فائدۀ روزه که همین حصول ملکۀ تقوی است بسیار عالی و ارزنده است، و نه تنها در ماه مبارک رمضان بلکه در سایر ایّام اگر انسان برای وصول به این هدف روزه‌دار باشد بسیار بجا و به موقع خواهد بود؛ بدون جهت نیست که خداوند ملائکه رحمت خود را برای حفظ و بشارت روزه‌دار می‌فرستد که او را مسح کنند و وعدۀ مغفرت دهند.

 

فرستادن خداوند ملائکۀ خود را برای حفظ و بشارت روزه دار

 

در «کافی» وارد است که:

قالَ أبوعَبدِاللهِ [الصادق] علیه السّلام: مَن صامَ لِلَّهِ عَزَّوجَلَّ یَومًا فی شِدَّةِ الحَرِّ فَأصابَهُ ظَمَاٌ وَکَّلَ اللهُ بِهِ ألفَ مَلَکٍ یَمسَحونَ وَجهَهُ و یُبَشِّرونَهُ حَتَّی إذا أفطَرَ؛ قالَ اللهُ عَزَّوجَلَّ: [لَهُ] ما أطیَبَ ریحَکَ و رَوحَکَ[15] [یا] مَلائِکَتی! اشهَدوا أنِّی قَد غَفَرتُ لَهُ.[16]

و حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند:

لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: فَرحَةٌ عِندَ إفطارِهِ، و فَرحَةٌ عِندَ لِقاءِ رَبِّهِ.[17]

کما فی «المحجّى البیضاء» ‌عن ابن ماجه، در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت نموده است که:

وَ قالَ صلّی الله علیه و آله و سلّم: قالَ اللهُ [تَبارَکَ و] تَعالَی: الصَّومُ لی و أنا أجزی بِهِ؛ و لِلصّائِمِ فَرحَتانِ: حینَ یُفطِرُ و حینَ یَلقَی رَبَّهُ عَزَّوجَلَّ؛ و الَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخَلوفُ[18] فَمِ الصّائِمِ عِندَ اللهِ أطیَبُ مِن ریحِ المِسکِ.[19]

 

تفسیر روایت: الصُّومُ لِی و أنا اُجْزِی بِه

 

علما را در معنی «اجزی به» خلافست؛ بعضی به صیغۀ معلوم خوانده‌اند (یعنی من خودم بنفسه جزای روزه‌دار را می‌دهم) و بعضی به صیغۀ مجهول (یعنی من خودم جزای روزه‌دار هستم) و در هر صورت معنی بسیار عالیست. امّا اگر «أجزی به» خواندیم، پس برای شرافت روزه همین بس که در میان عبادات و نسک، خدا خود را بنفسه پاداش دهندۀ این فریضه دانسته است؛ و اگر «اُجزی به» خواندیم یعنی هیچ نعمتی و هیچ درجه از درجات جنّت سزای روزه‌دار نیست مگر ذات مقدّس او جلّ و علا که بنفس شریف خود جزای اوست. و از اینجا استفاده می‌شود که راه وصول به لقای خداوند و فنای در ذات او که از لوازم جزای روزه ‌باشد بدون روزه میسور نیست.

علماء معرفى‌النفس جوع و صیام را یکی از ارکان سلوک راه خدا شمرده‌اند، و در روایات اهل بیت علیهم السّلام و حدیث معراجیه که مرحوم مجلسی از «ارشاد» دیلمی و أسناد دیگر نقل می‌کند مطالب عجیبی در فوائد جوع و روزه مذکور است.

در روایت مذکور از «من لا یحضره الفقیه» که نظیر آنرا غزالی در «إحیاء العلوم» از طریق عامّه نقل می‌کند بیانی در ذیل آن دارد که مفادش اینست: صوم را خداوند به خود نسبت داده[20] و مشرّف به ذات خود دانسته ـ و اگر چه تمام عبادات راجع به اوست همچنان که بیت‌ الله الحرام را به خود نسبت داده، و گرچه تمام زمینها ملک اوست ـ به دو جهت:

اوّل آنکه: روزه کفّ نفس و ترک است و این سرّی است بین بنده و خدا، بخلاف سایر عبادات که در مرأی و مشهد مردم است، ولی روزه عمل باطنی است بواسطۀ صبر محض و این را غیر از خدا کسی نداند، بدین جهت به خود نسبت داده است.

دوّم آنکه: روزه دشمن خدا را که نفس امّاره است مقهور می‌کند، چون وسیلۀ شیطان شهوات است؛ و خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات که مقوّی شهواتند بواسطۀ روزه از بین می‌روند. بنابراین روزه شهوات را خورد و نابود می‌کند و بالملازمه نفس امّاره و شیطان خورد و نابود می‌گردد. قال صلّی الله علیه و آله و سلّم: إنَّ الشَّیطانَ لَیَجری مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَی الدَّمِ فَضَیِّقوا مَجاریهِ بِالجوعِ.[21] بنابراین چون روزه بخصوص شیطان را قلع و قمع می‌کند و مسالک او را می‌بندد و مجاری او را تنگ می‌کند، و خلاصه دشمن خدا را ذلیل و بالملازمة خدا را نصرت نموده و یاری می‌نماید به خدا نسبت داده شده است، چون در قلع و قمع عدوّ خدا نصرت خداست؛ این معنی فقرۀ اوّل که «الصوم لی» و امّا معنی فقرۀ ثانی که «و أنا اجزی به» بوده باشد: به علت آنکه نصرت خداوند بندۀ خود را موقوف است بر نصرت بنده خدای را، قال الله تعالی: اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم؛[22] پس ابتدا مجاهده از بنده است و سپس جزا به هدایت از طرف او عزّ اسمه، قال الله تعالی: وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا  وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَt[23] . بنابراین خداوند پاداش روزه را خواهد[24] داد ؛ چون عبد بواسطۀ روزه نصرت او نموده و مجاهده در راه خدا با نفس امّاره نموده است؛ و از طرف دیگر قال[25] الله تعالی: إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ ،[26] و معلوم است که تغییر به کشتن شهوات است چون نفسْ مرتع و چراگاه شیاطین است، چون این چراگاه بواسطۀ اتیان شهوات سبز و خرّم باشد دائماً شیاطین در زمین نفس رفت و آمد می‌کنند، و تا هنگامی که رفت و آمد دارند برای بنده جلال و عظمت خدا منکشف نخواهد شد و از لقای خدا محجوب خواهد بود.

قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم:

لَو لا أنَّ الشَّیاطینَ[27] یَحومونَ عَلَی قُلوبِ بَنی آدَمَ لَنَظَروا إلَی مَلَکوتِ السَّماءِ.[28]

و بنابراین بدین جهت روزه سپر از آتش و باب عبادات واقع شده است؛ انتهی.

قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم علی ما روی عنه فی «الفقیه»:

الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ؛[29] و قال ایضًا: لِکُلِّ شَیءٍ بَابٌ و بابُ العِبادَةِ الصَّومُ [الصِیامُ].[30]

حضرت صادق علیه السّلام می‌فرماید، بنابر روایت «کافی»:

إذا نَزَلَت بِالرَّجُلِ النّازِلَةُ أو الشِّدَّة فَلیَصُم، فَإنَّ اللهَ تعالی یَقولُ: و استَعینوا بِالصَّبرِ [یَعنی الصِّیامَ] و الصَّلوة.[31]

که مراد به صبر همان روزه، و برای رفع حوائج و مهمّات روزه داشتن و نماز خواندن و از درگاه بی‌نیاز حاجت طلبیدن ضروری است؛ و لذا مستحبّ است برای قضاء حوائج مهم انسان روزه بگیرد و نماز حاجت بجای بیاورد.

 

کیفیّت نماز حاجت منقول از امام صادق علیه السّلام و روضۀ شب عاشورا

جماعتی بسیار از علما مانند شیخ طوسی و شیخ مفید و سید ابن طاووس و دیگران نقل کرده‌اند از حضرت صادق علیه السّلام نماز حاجت را، و کیفیّت آن موافق روایت سیّد چنان است که:[32] هرگاه حاجت مهمّی داشتی سه روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بگیر و در روز جمعه غسل کن و لباس نو و نظیف در بر کن و بر بلندترین بامهای خانه‌ات بالا برو و دو رکعت نماز بجای آور، پس دستهای خود را به آسمان بلند و دعائی (در مفاتیح مذکور است) بخوان و سپس روی بر خاک گذار و بگو:

اللهُمَّ إنَّ یونُسَ بنَ مَتَّی عَبدَکَ دَعاکَ فی بَطنِ الحوتِ و هو عَبدُکَ فاستَجَبتَ لَهُ، و أنا عَبدُکَ أدعوکَ فاستَجِب لِی.[33]

حضرت فرمودند: بسا حاجتی برای من پیدا می‌شود و من می‌خوانم این نماز را به این کیفیّت و با این دعا، چون مراجعت می‌کنم حاجتم برآ‎ورده شده است.

عصر روز تاسوعا که لشکر کفر هجوم آورده خیام حسینی را در پرّه گرفت و نصایح اصحاب اثری نکرد، قال الحسین لاخیه العبّاس علیه السّلام:

إن استَطَعْتَ أن تَصْرِفَهُم عَنَّا فِی هَذِه اللّیْلَةِ [هَذَا الیَومِ] فَافْعَلْ لَعَلَّنَا نُصَلِّی لِرَبِّنَا فی هَذِه اللَّیْلَة، فَإنَّهُ یَعْلَمُ أنِّی اُحِبُّ الصَّلاةَ و تِلاوَةَ کِتابِهِ.[34]

و چون آن حضرت امان گرفت و سیّد الشّهداء خطبه برای اصحاب خواند و گفت و شنودها روی داد هر یک از اصحاب به خیمه خود رفت.

قال الرّاوی: و باتَ الحُسَینُ و أصحابُهُ تِلکَ اللَّیلَةَ و لَهُم دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحلِ ما بَینَ راکِعٍ و ساجِدٍ و قائِمٍ و قاعِدٍ.[35]

حضرت علی بن الحسین زین العابدین علیهما السّلام می‌فرماید: در آن شب من مریض بودم و عمّۀ من زینب نزد من بود و خدمت من می‌نمود، که ناگهان پدرم برخاست و در خیمۀ خود رفت و جَوْن غلام أبی‌ذر غفاری را با خود برد که سیف و سلاح خود را اصلاح کند،[36] و در بین اصلاح اسلحه پدرم با خود ترنّم می‌نمود:

یا دَهرُ اُفٍّ لَکَ مِن خَلیلٍ

 

کَم لَکَ بِالإشراقِ و الأصیلِ‏

مِن صاحِبٍ و طالِبٍ قَتیلٍ

 

و الدَّهرُ لا یَقنَعُ بِالبَدیلِ‏

                   و إنَّـمـا الأمـرُ إلَـی الـجَـلیـلِ           و کُـلُّ حَـیٍّ سـالِـکٌ سَبـیـلِی[37]

و حضرت چند بار تکرار می‌نمود؛ من فهمیدم که داستان از چه قرار است. گریه گلوی مرا فراگرفت لکن سکوت اختیار کردم، امّا عمّه‌ام زینب بواسطۀ رقّت زنان نتوانست سکوت کند و خودداری نماید وثَبَت تَجُرُّ ثَوبَها و إنَّها لَحاسِرَةٌ[38] حَتَّی انتَهَت إلَیهِ فقالَت: وا ثُکلاه! [واثکلتاه] لَیتَ المَوتَ أعدَمَنِیَ الحَیاةَ،[39] امروز مادرم فاطمه و پدرم علی و برادرم حسن مرده‌اند، ای یادگار گذشته و ای پناه آینده! حضرت درحالتی که اشک در چشمانش حلقه زده بود فرمود:

یا اُختَه! لا یَذهَبَنَّ بِحِلمَکِ [حِلمَکِ] الشَّیطانُ؛ [و تَرَقرَقَت عَیناهُ بِالدُّموعِ و قالَ] لَو تُرِکَ القَطا [لَیلاً] لَنامَ.[40]

فریاد کرد زینب یا ویلتاه! از جان خود ناامید شدی و خود را تسلیم مرگ نمودی، اینکه بیشتر دل مرا جریحه‌دار نمود. و ناگهان لطمه به صورت زد و بیهوش بیفتاد؛ حضرت برخاست و آب بر صورتش پاشید؛

وَ قالَ لَها: یا اُختاه! اتَّقی اللهَ و تَعَزَّی بِعَزاءِ اللهِ، و اعلَمی أنَّ أهلَ الأرضِ یَموتونَ و أهلَ السَّماءِ لا یَبقَونَ و أنَّ کُلَّ شَی‏ءٍ هالِکٌ إلاّ وَجهَ اللهِ [تَعالَی] الَّذی خَلَقَ الخَلقَ بِقُدرَتِهِ و یَبعَثُ الخَلقَ و یُعِیدُهُمْ [یَعودونَ] و هو فَردٌ وَحدَهُ؛ الحدیث.[41]



[1]ـ سوره البقرى (2) آیه 183: [ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنان که امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید.]

[2ـ سوره آل عمران (3) آیه 102: [ای کسانی که ایمان آورده‏اید، تقوای خدا را آن طور که باید و شاید و سزاوار مقام تقوای اوست بجای آورید و مبادا مرگ شما را فراگیرد مگر آن که شما در درجۀ أعلای اسلام و تسلیم باشید!]

[3]ـ سوره البقرى (2) ذیل آیه 282: [در تمام‌ این‌ مسائل‌ باید تقوای‌ خدا را پیش‌ گرفته‌ در مصونیّت‌ وی‌ درآئید و خداوند به شما تعلیم می‌نماید، و خداوند به‌ هر چیزی‌ داناست‌.]

[4]ـ سوره الأنفال (8) آیه 29: [ای‌ کسانی‌ که‌ ایمان‌ آورده‌اید، اگر تقوای‌ خدا را پیشه‌ کنید، خدا به‌ شما فرقان‌ می‌دهد. و گناهان شما را محو نموده و شما را می‌بخشد زیرا خداوند ï ï صاحب جود و بخشش فراوان است.]

[5]ـ سوره الحدید (57) آیه 28: [ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در تقوی و عصمت الهی درآئید! و به رسولش ایمان بیاورید تا دو بهره و نصیب از رحمتش به شما عنایت کند! و برای شما نوری قرار دهد که با آن سلوک کنید! و گناهان شما را       بیامرزد!     و خداوند آمرزنده و مهربان است.]

[6]ـ سوره البقرى (2) آیه 53: [و بیاد بیاورید زمانی را که ما به موسی کتاب و فرقان را دادیم به امید آنکه هدایت‏ شوید.]

[7]ـ سوره الأعراف (7) آیۀ 201: [مردمان با تقوی کسانی هستند که به مقام و درجه‌ای نائل آمده‌اند که هر وقت شیطان اراده کند در اطراف دل آنها گردشی بنماید، و طوافی کند؛ و ï ï به قول عامّه چرخی بزند، و سپس در دل آنها فرود آید و بنشیند، و خاطره‌ای ایجاد نماید؛ آنان به حربۀ ذکر و یاد حضرت حقّ جلّ و عزّ متذکّر می‌شوند؛ و با یاد خدا و ذکر حقّ شیطان را دفع می‌کنند.]

[8]ـ سوره الطلاق (65) آیه 5: [و کسی که تقوای خدا را پیشه سازد، خداوند بدی‌های او را می‌پوشاند و پاداش او را بزرگ قرار می‌دهد.]

[9]ـ سوره الأعراف (7) آیه 96: [و اگر چنانچه اهل شهرها و قریه‌ها ایمان می‌آوردند و تقوی پیشه می‌ساختند؛ ما هر آینه برکت‌های خود را از آسمان و زمین به روی آنها می‌گشودیم. ولیکن ایشان تکذیب نمودند و ما ایشان را أخذ نموده و به سبب اعمالی که کسب نمودند به عذاب خویش مبتلا ساختیم.]

[10]ـ سوره الطلاق (65) ذیل آیه 2 و آیه 3: [و هر کس‌ که‌ تقوای‌ خدا پیش‌ گیرد (و خود را از گناه‌ و ناپسند در حفظ‌ و مصونیّت‌ او درآورد) خداوند برای‌ او راه‌ بیرون‌ شدن‌ (از مشکلات‌ و مصائب‌ و حوادث‌ و فتن‌ و بلایا و معاصی‌ و شرّ شیطان‌ رجیم‌) را می‌گشاید؛ (به‌ طوری‌ که‌ به‌ هیچ‌ بن‌ بستی‌ برخورد نمی‌کند، و در مقصد و مرادی‌ که‌ جلو می‌رود، راه‌ برای‌ او استوار و راه‌ گریز و فرار از شرور و آفات‌ برای‌ او موجود است‌) و خداوند روزی‌ وی‌ را از جائی‌ که‌ هیچ‌ گمان‌ ندارد عطا می‌کند. و کسی که‌ توکّل‌ برخدا کند؛ پس‌ خود خدا برای‌ او کافی‌ است‌؛ و حقّاً که‌ خداوند أمر و تقدیرش‌ را می‌رساند (و برای‌ هر چیزی‌ که‌ أمر او تعلّق‌ گرفته‌ است‌؛ برای‌ تحقّق‌ آن‌ نفوذ و قدرتش‌ همراه‌ است‌) و حقّاً خداوند برای‌ هر چیزی‌ اندازه‌ای‌ مقرّر داشته‌ است‌.]

[11]ـ سوره الطلاق (65) ذیل از آیه 4: [و هر کس که تقوای الهی را پیشه خود سازد خداوند امور وی را سهل و آسان می‌گیرد.]

12]ـ سسوره آل عمران (3) قسمتی از آیه 120: [و اگر صبر نموده و تقوای الهی را پیشه خود سازید کید و مکر آنها به شما ضرری نمی‌زند.]

[13]ـ سوره قصص (28) آیه 83: [ما این خانه و سرای آخرت را قرار می‌دهیم برای آن کسانی که در روی زمین راه علوّ و سرکشی و فساد و فتنه جوئی را نمی‌پیمایند، و دار عاقبت برای پرهیزکاران است.]

[14]ـ سوره مریم (19) آیه 63: [ااینست آن بهشتی که ما به هر یک از بندگان خود که متّقی و پرهیزکار باشد، به ارث می‌دهیم.]

[15]ـ الرَوْح: نسیم الریح، و الرُوح: ما به حیاة النفس، و کلاهما محتملان فی الروایة

[16]ـ الکافی، ج 4، ص 64: [امام صادق علیه السّلام فرمودند: کسی که در فصل گرما روزه بدارد و در تعب و مشقّت آن واقع گردد خدای متعال هزار ملک بر او می‌فرستد که آنها صورت او را مسح می‌کنند و او را به رضوان الهی بشارت می‌دهند تا وقتی که افطار نماید. خدای عزّوجلّ می‌فرماید: چقدر بوی بدن تو معطّر و جان و نفس تو پاکیزه و طیب است. ای ملائکه من شاهد باشید که من از همه گناهان او در گذشتم. مترجم]

[17] همان مصدر، ص 65:: [رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: برای روزه‌دار دو خوشحالی و انبساط است. اوّل سرور در وقت افطار دوّم هنگام ملاقات پروردگارش. مترجم]

[18]ـ خَلوف (بفتح خاء) تغیّر رائحۀ دهان را گویند

[19] من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 75؛ الکافی، ج 4، ص 63، عن أبی‌عبدالله علیه السّلام قال: ان الله تبارک و تعالی یقول: الصَّومُ لی و أنا أجزی بِه [عَلَیهِ].

[رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: روزه مختصّ به من است و خود پاداش آن را خواهم داد. و برای روزه‌دار دو سرور و خوشحالی است. اول وقت افطار، و دوّم وقت ملاقات با پروردگار. قسم به کسی که جان محمّد در دست قدرت اوست تغییر بوی دهان روزه‌دار نزد خداوند از بوی مشک برتر است. مترجم]

[20]ـ در معنی  الصَّومُ لی و أنا أجزی به [عَلَیهِ].

[21]ـ مستدرک الوسائل، ج 16، ص 221؛ اخرج صدره  البخاری و احمد فی المسند:  [رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: بدرستی که شیطان در انسان نفوذ می‌کند مانند خون که در رگهای آدمی در جریان است پس گذرگاههای او را با گرسنگی تنگ و مسدود نمائید. مترجم]

[22]ـ سوره محمّد (47) آیه 7/:[اگر خدا را یاری کنید خداوند نیز شما را یاری نموده و قدمهای شما را ثابت و استوار می‌گرداند.]

[23]ـ سوره العنکبوت (29) آیه 69/:[وآن‌ کسانی‌ که‌ دربارۀ‌ ما جهاد می‌کنند، ما به‌ راههای‌ خودمان‌ ایشان‌ را راهنمائی‌ می‌کنیم‌؛ و البتّه‌ خداوند با نیکوکاران‌ است.]

[24]ـ ظاهراً تا اینجا غزالی «اجزی به» را به صیغۀ معلوم معنی می‌کند.

[25]ـ ظاهراً از اینجا به بعد «اجزی به» را به صیغۀ مجهول معنی می‌کند.

[[26]ـ سوره الرّعد (13) آیه 11/: [خداوند نعمت‌ را بر مردمی‌ تغییر نمی‌دهد، تا زمانی که‌ آنان‌ حالات‌ خودشان‌ را تغییر دهند.]

[27]ـ حافظ می‌فرماید:

    مـنظر دل نیست جـای صـحبت أغـیار     ددیـو چـو بیـرون رود فـرشـته درآیـد

[28]ـ بحار الأنوار، ج 67، ص 161؛ أخرجه احمد عن أبی هریرة باختلاف رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: اگر شیاطین گرداگرد وجود بنی آدم در گردش و استیلاء نبودند آنان به ملکوت آسمان و عالم غیب نظر می‌انداختند. مترجم]]

[29] من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 74

30]ـ کنز العمال، ج 8، ص 448؛ قال العراقی: أخرجه ابن المبارک فی الزهد: [رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: روزه سپر از آتش است. و نیز فرمود: برای هر چیز درگاهی است و درگاه عبادت روزه است. مترجم]

[31]ـ /الکافی، ج 4، ص 63، با اندکی اختلاف؛ بحار الأنوار، ج 93، ص 254: [امام صادق علیه السّلام فرمود: هنگامی که حادثه‌ای یا مضیقه‌ای برای انسان پیش آید باید روزه بگیرد زیرا خدای متعال می‌فرماید: از روزه و نماز در امور مهمّه و شدیده کمک و استعانت بجوئید. مترجم]

[32]ـ  مفاتیح الجنان، در حاشیه ص 242.<
[33]ـ [خدایا بدرستی که یونس بن متی بندۀ تو ترا در شکم ماهی فرا خواند درحالیکه او بنده تو بود و تو اجابت نمودی و من نیز بندۀ تو هستم پس دعای مرا اجابت نما. مترجم]

[34]ـ لُهُوف، ص 114: [امام حسین علیه السّلام به ابوالفضل العبّاس فرمودند: اگر می‌توانی آنها را از هجوم به ما در این شب بازداری انجام بده، باشد که در این شب با خدای خود به
نمازبپردازیم. به تحقیق که خدا می‌داند که تا چهاندازه من اقامه نماز و تلاوت کتابش را دوست می‌دارم. مترجم]

[35]ـ علی ما فی اللهوف، ص 120: راوی نقل می‌کند که شب عاشورا، حسین و اصحابش تا صبح به عبادت و راز و نیاز مشغول بودند و زمزمۀ مناجات آنها همانند زمزمه‌های زنبوران عسل در فضا طنین انداز بود بعضی به رکوع و برخی به سجود و گروهی به قیام و جلوس اشتغال داشتند. مترجم]]

[36]ـ جَوْن در فن اسلحه سازی مهارتی تامّ‌ داشت و أبی‌ذر غفاری او را آزاد کرده بود.

[37]ـ بحار الأنوار، ج 45، ص 2: ای روزگار اُف بر تو باد که بد همنشین و دوستی برای ما بودی چه فراز و نشیب‌ها و چه طلوع‌ها و غروب‌هائی برای انسان‌ها پدید آوردی.

چهچه بسیار بودند از دوستان و پویندگان سیر حق که بدست تو به قتل رسیدند درحالیکه روزگار به عوض آنها بدیل و فرد دیگری را نپذیرفت.به تحقیق که اراده و مشیّت مطلقه در عالم وجود بدست پروردگار توانا و قادر است، و
دراین دنیا به همان راهی خواهد رفت و همان مسیری را طی خواهد نمود که من هم اکنون طی می‌نمایم. مترجم]]

[38]ـ حَسِرَت الجاریة خمارها عن وجهها فهی حاسرة: کشفت/

[39]ـ همان مصدر: حضرت زینب با عجله حرکت نمود درحالیکه چادرش به روی زمین کشیده می‌شد و بدون مقنعه به سمت برادرش سید الشهداء شتابان شد و گفت: ای وای بر من ای کاش مرگ مرا دریافته بود. مترجم]]

[40]ـ همان مصدر:امام علیه السّلام فرمود: ای خواهر من! مبادا شیطان صبر و حلم تو را برباید و درحالیکه اشک از چشمانش فرومی‌ریخت فرمود: اگر به آن پرندۀ بی‌آشیان مجال می‌دادند آرام و آسوده در لانه خود قرار می‌گرفت. مترجم]<]

[41] ارشاد مفید، طبع سنگی، ص 252؛ طبع حروفی، ج2، ص 93: [امام علیه السّلام به حضرت زینب فرمود: ای خواهر من تقوی داشته باش و این مصیبت را از جانب خدا بدان و آگاه باش که اهل زمین می‌میرند و اهل آسمان باقی نمی‌مانند و هر چیز هلاک خواهد شد مگر وجه خدا که حقائق عالم وجود که بظاهر اسماء و صفات اویند به او متصلند و اوست که هر چیزی را به قدرت خود خلق کرده و روزی آنان را برمی‌انگیزاند و باز خواهد گردانید درحالیکه او متفرّد و واحد است در استقلال و وجود بی‌نیاز. مترجم]

چاپ ارسال به دوستان
 
نظرسنجی
نام:    
پست الکترونیک:    
تاریخ    
موضوع:    
متن:    

کد یا نوشته ای را که در این عکس می بینید دقیقا وارد کنید

اگر در دیدن این کد مشکل دارید با مدیر سایت تماس بگیرید 
نمایش کد جدید

 
 

کلیه حقوق در انحصار پرتال متقین میباشد. استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است

© 2008 All rights Reserved. www.Motaghin.com


Links | Login | SiteMap | ContactUs | Home
عربی فارسی انگلیسی