بسم الله الرحمن الرحیم معرفي كتاب طهارت انسان تاليف حضرت آیة الله سيد محمد محسن حسيني طهراني كتاب حاضر جهت اثبات طهارت ذاتي انسان نگاشته شده، در مقدمه قبل از ورود به بحث، جريان احكام را از منظر توحيد و عرفان بررسي نموده و معتقد است تشريع احكام بر اساس فطرت بشري پايه ريزي شده و فطرت انسان واحد است پس احكام براي مطلق انسان واحد مي باشد و تفاوتي در احكام انسان نبايد تشريع شود. اما بحث فقهي در 6 فصل تنظيم شده: فصل اول در معناي لغوي نجس است به معناي ناپاكي و قذارت، مؤلف پس از غور در كتب لغت با توجه به معاني گسترده لفظ نجس همان معناي قذرات و ناپاكي كه جامع تمامي معاني است بر مي گزيند و متذكر مي شود كه به هر امري كه مخالف طبع و موجب انزعاج نفس شود؛ چه آن امر، امر مادي باشد و چه امر معنوي، نجس گويند. فصل دوم در استعمال اين لفظ در عرف متشرعه است كه هيچ تفاوتي با معناي لغوي آن ندارد، محور بحث نجاست مشركين، آيه 28 از سوره توبه است كه مي فرمايد: "إنّما المشركونَ نجسٌ" بسياري از فقهاء حمل بر معناي اصطلاحي نجس كرده اند ولي بايد گفت منظور از نجس همان نجاست معنوي و باطني است كه در آيه بدان اشاره شده و مشركين را به خاطر آن از ورود به مسجد الحرام ممنوع كرده است و از آنجا كه عدم جواز ورود اصل نجاست به مسجد الحرام تفاوتي با ساير مساجد ندارد، لذا اختصاص اين ممنوعيت به مسجدالحرام اين ايده را در ذهن تقويت مي كند كه اين حكم، يك حكم سياسي بوده است. سپس كتاب در صدد ارائه رواياتي است كه از آنها معلوم مي شود كه منظور از نجس، نجاست باطني است نه ظاهري. مثلاً در روايتي وقتي عده اي از مشركين وقت ملاقات با پيامبر داشتند، حضرت خيمه اي در مسجد بر پا داشتند و وقتي اصحاب اعتراض كردند كه يا رسول الله اينان مشرك و نجسند، حضرت فرمود: نجاست اينان با خودشان است نه بر زمين. يا در روايتي ناصبي را از سگ زبون تر مي داند و همانطور كه مي دانيم سگ انجس حيوانات است؛ در حاليكه هيچ فقيهي ناصبي را ممنوع الورود به مسجد نمي داند. در روايت ديگري از پيامبر وقتي طريقه خلقت نور خود و وجود خود را بيان مي دارد در انتها مي فرمايد: و ما را نجاست كفر و شرك آلوده نساخت. اين فقره با صراحت معلوم مي نمايد كه نجاست كفر همان نجاست باطني است نه ظاهري و در نهايت رواياتي كه از اهل بيت صلوات الله عليهم اجمعين آمده كه ما از هر گونه رجس و پليدي پاك هستيم، همان نجاست باطني است. فصل سوم كتاب به معناي شرك و مفاد آيه انما المشركون نجس پرداخته است. در ابتدا معناي شرك تبيين شده و با استشهاد به آياتي چند، اهل كتاب را از دائره لفظ مشرك خارج مي داند و معتقد است كه دلالت آيه بر نهي از دخول در مسجد الحرام براي مشركين غير از اهل كتاب تمام بوده ولي دلالت بر نجاست آنها را بر نمي تابد. در ادامه به مطالبي چند اشاره دارد، از جمله اينكه آيه شريفه در مقام اثبات نجاست ذاتي براي مشركين است يا دلالت بر خبث باطني آنان مي كند؟ دوم اينكه آيه در سال نهم هجري نازل شده و در آن زمان مشركين عريانا اعمال عبادي را انجام مي دادند، پس آيه در صدد منع ورود آنان به مسجد الحرام، با آن وضع مي كند. مطلب سوم اينكه آيه، حكم را بر قرابت و نزديكي به مسجد ذكر كرده، و حال آنكه نزديك كردن نجاست ظاهري به مساجد منعي ندارد. مؤلف با استناد به امر خدا به ابراهيم و اسماعيل عليهما السلام در تطهير بيت، اعتقاد دارد كه اين امر به طهارت همانا طهارت باطني است نه ظاهري. مطلب چهارم: انعقاد ظهور لفظ در معنايي، بر اساس كيفيت تحقق موضوع و ارتكاز آن در نفس مخاطب است؛ با توجه به اسكان رسول الله مشركين را به مسجد و مناظرات ائمه اطهار با زنادقه و مشركين در مساجد، در مي يابيم كه نجاست باطني محط اشاره آيه مباركه است. مطلب پنجم: با توجه به عدم انعقاد آيه در معناي نجاست ظاهري، در مورد ما نحن فيه اگر شك كنيم، اصل طهارت است؛ سپس به اولين دليل قائلين به نجاست – آيه سابق الذكر – و جواب آنها پرداخته مي شود. فصل چهارم در بيان ادلۀ نظريۀ طهارت است كه همانا روايات اهل بيت عليهم السلام مي باشد،و اين روايات به دو دسته تقسيم شده اند: اول رواياتي كه نص يا ظهور كافي در مدعي دارند و به حد تواتر نيز رسيده اند، و دسته دوم رواياتي هستند كه به اين درجه نيستند ولي بايد مراد امام عليه السلام را دريافت، غالبا اشارات ائمه هدي در اين روايات به اجتناب از نجاسات متعارفه است و يا اجتناب از ظروف كه آنان در آن گوشت خوك و يا شراب خورده اند و نشسته اند و در غير اين صورت معمولاً با لفظ لا بأس روبرو مي شويم. روايات اين باب در اموري چند مثل جواز نكاح با مشركين و استفاده از غذاي آنان و جواز رضاع مي باشد. فصل پنجم: در اقوال فقهاء بر نجاست يا طهارت مشركين و تقسيمات آنان در اين باب است برخي از آنان دچار تزلزل شده و از صدر و ذيل كلام آنان اين آشفتگي هويداست، از جمله صاحب جواهر در اول طهارت را مقدم مي دارد و بعداً حكم به نجاست مي كند و نيز حاج آقا رضا همداني در مقام دفاع از طهارت مشركين بر آمده و ادله قائلين به نجاست را رد مي نمايد ولي در نهايت بخاطر خوف از خرق اجماع و به خاطر عمل اصحاب و اعراض مشهور از حكم به طهارت، حكم به نجاست مي نمايند. برخي روايات طهارت را حمل بر تقيه گرفته اند كه مؤلف با رد اين نظريه، به فصل خاتمه مي دهند. فصل ششم: در رد عمده دليل قائلين به نجاست است كه اجماع مي باشد، براي حجيت اجماع به سه طريق (گاهي بيشتر) استناد شده كه مؤلف دو طريق را كاملاً رد مي نمايد و براي حجيت طريق اول، شرط را در ما نحن فيه محقق نمي دانند. كتاب در نهايت به اموري چند اشاره كرده كه اهم آن اين است كه بعد از اثبات اينكه مشركين طهارت ذاتي دارند، ولي بايد در نظر داشت كه اولي اين است كه حتي المقدور از اختلاط و معاشرت و تناول از اطعمه و اشربه آنان پرهيز كرد. دريافت فايل PDF
|