معني و مراد صراط مستقيم
در تفسير «صافي» در تفسير آيۀ مباركۀ: اهْدِنَا الصِّرَ'طَ الْمُسْتَقِيمَ «بارپروردگارا! ما را به راه راست هدايت كن!» از كتاب «معاني الاخبار» شيخ صدوق از حضرت صادق عليه السّلام روايتست كه: وَ هِيَ الطَّرِيقُ إلَي مَعْرِفَةِ اللَهِ؛ وَ هُمَا صِرَاطَانِ: صِرَاطٌ فِي الدُّنْيَا وَ صِرَاطٌ فِي الآخِرَةِ. فَأَمَّا الصِّرَاطُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ الإمَامُ الْمُفْتَرَضُ الطَّاعَةُ، مَنْ عَرَفَهُ فِيالدُّنْيَا وَ اقْتَدَي بِهُدَاهُ، مَرَّ عَلَي الصِّرَاطِ الَّذِي هُوَ جِسْرُ جَهَنَّمَ فِي الآخِرَةِ؛ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ فِي الدُّنْيَا، زَلَّتْ قَدَمُهُ عَنِ الصِّرَاطِ فِي الآخِرَةِ، فَتَرَدَّي فِي نَارِ جَهَنَّمَ. [378]
صراط مستقيم و راه راست كه در آيۀ اهْدِنَا الصِّرَ'طَ الْمُسْتَقِيمَ وارد است، طريق به سوي معرفت خداست. و آن صراط بر دوگونه است: صراطي است در دنيا، و صراطي است در آخرت.
مراد از صراط مستقيم، صراط علي بن أبيطالب است
امّا آن صراطي كه در دنياست، عبارت است از امام واجب الإطاعة؛ هر كس وي را شناخت و در دنيا از او پيروي نموده، در سايۀ هدايت او آرميد و به گفتۀ او عمل كرد، از آن صراطي كه عبارت است از پل و جِسري بر روي جهنّم عبور خواهد نمود. و هر كس وي را در دنيا نشناخت، گامش در وقت عبور از صراط در آخرت ميلغزد و در آتش دوزخ سقوط مينمايد.
بنابراين، مُفاد و مراد احاديثي كه ميفهماند: صراط در اين آيه صراط عليّ بن أبيطالب است، و يا نفس مقدّسۀ او يا أئمّه، صراط مستقيماند؛ خوب ظاهر ميشود.
و در روايت ديگري است»: نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم [379]. «ما فقط، صراط مستقيم ميباشيم!
و در بعضي از احاديث است كه: هُوَ صِرَاطُ عَلِيِّ بْنِ أَبِيطَالِبٍ. [380]
و از حضرت صادق عليه السّلام وارد است كه»: إنَّ الصِّرَاطَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلا مُ. [381] «صراط، خود أميرالمؤمنين عليه السّلام است.
و اين روايت يك معني دقيق و عجيبي دارد. زيرا نميگويد: صراط، صراطِ أميرالمؤمنين است؛ بلكه ميگويد: صراط، أميرالمؤمنين است، يعني نفس مقدّس آنحضرت و افعال و اقوال وي، خود صراط است.
در تفسير آيۀ مباركۀ: وَ السَّمَآءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ الْمِيزَانَ.[382]
آسمان را پروردگار برافراشت، و ترازو را نهاد.
از «تفسير عليّ بن إبراهيم قمّي» از حضرت امام رضا عليه السّلام روايت است كه فرمود:
السَّمَآءُ رَسُولُ اللَهِ؛ رَفَعَهُ اللَهُ إلَيْهِ، وَ الْمِيزَانُ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَهِ عَلَيْهِمَا؛ نَصَبَهُ لِخَلْقِهِ.
قِيلَ: أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ؟! قَالَ: لَا تَعْصُوا الإمَامَ!
قِيلَ: وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ؟! قَالَ: أَقِيمُوا الإمَامَ بِالْعَدْلِ!
قِيلَ: وَ لَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ؟! قَالَ: لَا تَبْخَسُوا الإمَامَ حَقَّهُ وَ لَاتَظْلِمُوهُ! [383]
مراد از آسمان، رسول خداست كه او را بلند مرتبه داشته و به سوي خود برد؛ و مراد از ترازو و ميزان، أميرالمؤمنين عليهما صلوات الله ميباشد كه او را بر خلقش قرار داد.
گفته شد: مراد از أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ چيست؟! فرمود: آنستكه عصيان امام را مكنيد!
گفته شد: مراد از وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ چيست؟! فرمود: آنستكه امام را به عدالت برپا داريد!
گفته شد: مراد از وَ لَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ چيست؟! فرمود: آنستكه از حقّ امام كم نگذاريد، و به وي ستم روا مداريد!»
و در تفسير آيۀ مباركۀ: وَ نَضَعُ الْمَوَ'زِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَـٰـمـَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا. [384]
ما در روز قيامت، ميزانهاي عدالت را مينهيم؛ بنابراين به هيچ كس بهيچوجه ستمي نميشود.
از «كافي» و «معاني الاخبار» از حضرت صادق عليه السّلام روايت است كه: چون از او راجع به اين آيه سؤال شد، فرمود: هُمُ الانْبِيَآءُ وَ الاوْصِيَآءُ. [385]
ايشانند انبياي فرستاده شده از جانب خداوند، و اوصياي انبياء.
و در روايت ديگري است كه: نَحْنُ الْمَوَازِينُ الْقِسْطُ. [386]
ما هستيم ميزانها و ترازوهاي عدلي كه خداوند در روز قيامت نصب ميكند، و اعمال بندگان را با آن ميسنجد، و بنابراين به كسي ظلم نميشود.
و از حضرت صادق عليه السّلام دربارۀ معني صراط، روايتي است كه فرمود: إنَّ الصُّورَةَ الإنْسَانِيَّةَ هِيَ الطَّرِيقُ الْمُسْتَقِيمُ إلَي كُلِّ خَيْرٍ؛ وَ الْجِسْرُ الْمَمْدُودُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ. [387]
صورت نفس ناطقه و ملكوتي انسان، صراط مستقيم است به سوي هر خيري؛ و آنست پلي كه ميان بهشت و آتش كشيده شده است.
با اين دو نمونه معني كه ما در تفسير صراط و ميزان نموديم، حقيقت معني تأويل در تمام آيات كه در شأن آنها و يا در شأن اعدائشان تأويل شدهاست واضح ميشود. بنابراين، اوّلاً: تأويل در آيات حتماً لازم است؛ زيرا تأويل، مرجع و مفادِ معني ظاهري است و بدون آن، معني و مراد از آيه دستگير نشده است.
و ثانياً: آيات جنبۀ عموميّت و كلّيّت خود را هميشه حفظ ميكند؛ تا هر جا شائبهاي از معني تأويل بوده باشد، آنجا را شامل شود. و روي همين منظور است كه در آيات قرآن كريم، تصريح به اسم نشده است.
با اين بيان خوب روشن شد كه: چگونه أميرالمؤمنين عليه السّلام حقيقت قرآن است!
به نقل از كتاب نور ملكوت قرآن ج3 صفحه 378 تاليف علامه آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني
پاورقي
----------------------------------------
[378] ـ تفسير «صافي» ج 1، ص 54، تفسير سورۀ حمد
[379] همان مصدر
[380] ـ در «شواهد التّنزيل» حاكم حسكاني، ج 1، حديث 92، بدين كيفيّت آمده است: عَنْ سَلامِ بْنِ الْمُستَنيرِ الْجُعْفيِّ قالَ:
دَخَلْتُ عَلي أبي جَعْفَرٍ ـ يَعْني الْباقِرَ ] عَلَيْهِ السَّلامُ [ ـ فَقُلْتُ: جَعَلَنيَ اللَهُ فِداكَ! إنّي أكْرَهُ أنْ أشُقَّ عَلَيْكَ؛ فَإنْ أذِنْتَ لي أسْأَلْكَ؟ فَقالَ: سَلْنِي عَمّا شِئْتَ! فَقُلْتُ: أسْأَلُكَ عَنِ الْقُرْءانِ؟ قالَ: نَعَمْ! قُلْتُ: قَوْلُ اللَهِ تَعالَي في كِتابِهِ: هَـٰذَا صِرَ'طٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ! قَالَ: صِراطُ عَليِّ بْنِ أبيطالِبٍ. فَقُلْتُ: صِراطُ عَليِّ بْنِ أبي طالِبٍ؟! فَقالَ: صِراطُ عَليِّ بْنِ أبي طالِبٍ!
[381] ـ تفسير «صافي» ج 1، ص 54، تفسير سورۀ حمد
[382] ـ آيۀ 7، از سورۀ 55: الرّحمن
[383] ـ همان مصدر، ج 2، ص 639
[384] ـ صدر آيۀ 47، از سورۀ 21: الانبيآء
[385] ـ همان مصدر، ص 94
[386] ـ تفسير «صافي» ج 2، ص 94
[387] ـ همان مصدر، ج 1، ص 55
|