معناي عيد فطر به بیان حضرت علامه آیة الـله حاج سید محمد حسین حسينی طهرانی
كلمه عيد از ماده عود است يعنى بازگشتن.در «اقرب الموارد» گويد: عيد به موسم و هر روزى كه در آن اجتماعى و يا تذكار و يادبودى از صاحب فضيلتى بوده باشد، گفته مىشود، و بعضى گفتهاند: براى هر حادثه مهمى.ابن اعرابى گويد: براى آنكه در هر سالى آن واقع و حادثه، با فرح و سرور مجددى عود مىكند.
اصل كلمه عيد، عود بود، چون واو ساكن بود، و ماقبلش مكسور بوده، آنرا به يآء قلب نمودند، عيد شد، و جمع آن اعياد و تصغير آن عييد آيد، كه از واحد اعلال شده بنا كردهاند، يا به جهت آنكه مفردش عيد شده است، و يا به جهت فرق ميان آن و ميان كلمه عود كه به معناى چوب است، و جمع آن اعواد و تصغير آن عويد مىآيد. و در اصل ماده گويد: عاد الى كذا يعود عودا و عودة و معادا يعنى برگشت، و به سوى آن چيز شد.و گفته شده است: بعد از اعراض و انصراف بازگشت كرد.
و نظير همين گفتار را در «صحاح اللغة» و در «مصباح المنير» ذكر كرده است، و در مصباح اضافه كرده است كه: و عيدت تعييدا يعنى من در مراسم عيد حضور پيدا كردم.
حال كه معناى عيد را در لغت دانستيم، ببينيم در اصطلاح مردم و طوائف و ملل و نحل كلمه عيد را به چه معنى استعمال مىكنند؟ و براى وضوح اين مطلب مىگوييم: در نزد هر طائفه و جماعت، و هر ملت و مذهبى، يك چيز مخصوص داراى اهميت است كه چون سالگرد آن واقعه و حادثه، و يا آن خاطره برسد، به جهت بزرگداشت و تجليل از روح و معناى آن، آن خاطره را تجديد مىكنند، و به سرور و فرح در يادبود آن واقعه مىگذرانند و با آنكه نفس آن حادثه گذشته است، ولى با يادبود و خاطره موجود باقيمانده از آن در ذهن، خود را به روح و جان آن حادثه نزديك مىكنند، و نفس و روح خود را از يادبود آن اشراب و متمتع مىسازند.
دنياپرستان چون وصول به منافع دنيوى فقط موردنظر و هدف آنهاست، در وقتبروز و ظهور حادثه دنيوى عيد مىگيرند، پادشاهان پس از لشكركشى و خونريزى و غلبه بر حريف و سلطه بر اقوام موردنظر جشن مىگيرند، و طاق نصرت مىبندند، و آن خاطره پيروزى را همه ساله اعاده مىكنند.
ايرانيان قديم نوروز را عيد مىگرفتند، به جهت آنكه سبزه از زمين مىرويد و درختها سبز مىشود و فصل خرمى و شادابى زمين است، فصل خزان و زمستان سپرى شده، و اينك زمين رو به رشد و نمو است.
اين منطق كسانى است كه ابداً با معنويات و روحانيات سر و كار ندارند، و ارزشهاى انسانى را فقط در ماده و سبزه مىجويند، و در حقيقتبا عيد بهائم كه آنها در فصل بهاران شاد و شادابند، و در مرغزارها و مراتع مىچرنددر در فصل زمستان افسرده و كسل و خزيده هستند، چه تفاوتى دارد؟ آنها بدان صورت، انسان هم بدين صورت.حقيقت و واقعيتيكى است، براى آنها بدان شكل، و براى اين انسان دو پا بدين شكل.
سيد ابن طاوس در كتاب «كشف المحجة» روز تولد پسرش را عيد نمىگيرد، بلكه روز بلوغ و به شرف تكليف درآمدن او را عيد مىگيرد كه قابل خطاب خداوندى شده و قلم تكليف بر او جارى شده است.او در فصل صد و سوم گويد: اى فرزند من: محمد! چون به زمانى رسيدى كه خداوند جل جلاله تو را به كمال عقل مشرف كرد، و خداوند جل جلاله در استصلاح حال تو براى همنشينى و گفتگوى با خودش و براى دخول در محضر مقدس خودش براى اطاعت او مفاخره و با فرشتگان ملاعنه مىكند، آن وقت را تاريخ زده و محفوظ بدار! زيرا كه از افضل اوقات اعياد است.و در هر سالى از سالها كه خداوند عمر با بركت تو را به آن تاريخ برساند، شكر خداوند را تجديد كن، و صدقات و خدمات براى خداوند بخشنده عقل و خرد بجاى آور، كه او تو را بر شرف دنيا و آخرت دلالت كرده است، و بدان كه من خواهر تو را (شرف الاشراف) كمى پيش از آنكه به سن بلوغ برسد در نزد خود خواندم و آنچه مىدانستم از احوال او كه خداوند جل جلاله به او اجازه داده است كه در خدمت او به كم و بسيار قيام كند، براى او شرح دادم و آنرا در كتاب البهجة لثمرة المهجة ذكر كردهام.
فصل صد و چهارم: و اگر خداوند همانطور كه مرا عادت داده است كه در رحمت و عنايت او بسر برم، زنده باقى گذارد، من روز بلوغ تو را كه مشرف به شرف تكليف مىشوى عيد مىگيرم و يكصد و پنجاه دينار تصدق مىدهم كه در مقابل هر سال از عمر تو ده دينار واقع شود، اگر بلوغ تو بر حسب سال باشد، و با اين مال من در خدمتخداوند اشتغال ورزم زيرا كه مال مال اوست، و من مملوك او هستم و تو هم بنده او هستى! پس ما اين مال را مصرف مىكنيم در آن جائى كه خداوند جل جلاله دوست دارد در آنجا مصرف شود.
ولى اديان الهى براى پيروان خود بر اساس ارزشهاى انسانى، و وصول به اهداف ايمانى و خروج از شرك و آزادى از دست جباران و طاغيان زمان كه بشر را استخدام نموده و براى منافع استكبارى خود از او متمتع مىشدهاند، اعياد را پايهريزى كردهاند.
در دين مقدس اسلام روز فطر و روز قربان، عيد است.اما در فطر به جهت آنكه در يكماه تمام مردم دست از زيادهروى در شهوات برداشته، روزها روزه، و شبها به قيام مشغول، و با بهرههائى بيش از ساير ايام همچون انفاق در راه خدا، و تلاوت بيشترى از كلام خدا، و چشمپوشى از محرمات و مكروهات، نفس اماره خود را تزكيه و تطهير نمودهاند، حالت روحانيت و معنويت در ايشان بالا رفته است، و سبكى و تجرد و امكان عروج به عوالم قدس براى آنها امكان بيشترى پيدا كرده است، زيرا طعام و شهوت و غضب كليد جهنم و سلطه شيطان است.و در اين ماه كه خداوند مائده آسمانى ميهمانان خود را جوع و گرسنگى قرار داده است معلوم مىشود كه بهترين تحفه از جانب رب الارباب است.
اندرون از طعام خالى دار تا در او نور معرفتبينى
در اين موقع كه موقع گرفتن نتيجه و مزد است، آن روز را بايد عيد گرفت، و از خداوند كريم و رحيم عيدى دريافت كرد.اما عيد گرفتن نه به معناى ساز و دهل زدن است، و نه به معناى شيرينى خوردن و رنگارنگ پوشيدن، و تفريح و تفرج بهيمانه كردن، بلكه به معناى يك درجه از تزكيه و تطهير بالاتر، و يك صيقل بهتر به نفس دادن تا آماده بركات و نزول موآئد آسمانى گردد.
شب عيد فطر دو غسل دارد: يكى در اول شب، و يكى در آخر شب، و آن شب احياء و زندهدارى استيعنى تا به صبح به عبادت و قيام و ذكر و ياد محبوب و معشوق ازلى و حبيب سرمدى مشغول بودن، و در روز عيد نيز غسل دارد.
و رفتن براى نماز عيد، و با تمام مردم در صحرا بجاى آوردن، و آنرا با كيفيتى خاص، در دو ركعت و با نه قنوت بجاى آوردن، و زبان به ذكر تهليلات گشودن كه: الله اكبر، الله اكبر، لا اله الا الله و الله اكبر، الله اكبر، و لله الحمد و الحمد لله على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا.
بر گرفته از کتاب امام شناسی جلد 9 تالیف علامه آیة الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی
در صورت تمایل به مشاهده کتاب اینجا راکلیک نماید.
|